Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
English
Persian
sag
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sagged
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
sags
کاهش ناچیز سطح ولتاژاز منبع تغذیه
Other Matches
ups
منبع تغذیه که حاوی منبع متناوب است به قط عات ,حتی پس از یک خرابی اساسی
uninterruptable power supply
منبع تغذیه که میتواند یک منبع متناوب برای قطعه تولید کند حتی پس از یک خرابی اصلی
power supplay
منبع تغذیه
noises
منبع تغذیه
noise
منبع تغذیه
power supply
منبع تغذیه
electronic power supply
منبع تغذیه الکترونیکی
turn-offs
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
turn-off
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
power supply cable
کابل منبع تغذیه
internal power supply
منبع تغذیه داخلی
power supply switch
کلید منبع تغذیه
turn off
قط ع منبع تغذیه یک ماشین
switches
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switch
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
switched
قط ع منبع تغذیه از یک وسیله
powering
توقف منبع تغذیه الکتریکی
mains power supply unit
واحد منبع تغذیه شبکه
uninterruptable power supply
منبع تغذیه وقفه ناپذیر
powers
توقف منبع تغذیه الکتریکی
powered
توقف منبع تغذیه الکتریکی
power
توقف منبع تغذیه الکتریکی
turn on
وصل کردن منبع تغذیه یک ماشین
switch
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switches
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
switched
یچ برای اتصال خط وط منبع تغذیه به مدار
power
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powering
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powers
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
powered
خاموش کردن یا قط ع یک وسیله الکتریکی از منبع تغذیه اش
over voltage protection
وسیلهای که باعث میشود منبع تغذیه حد مط لوب را داشته باشد
flex
سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexed
سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexes
سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
flexing
سیم یا کابلی که وسیله را به منبع اصلی تغذیه وصل میکند.
power
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powering
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powers
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
powered
منبع تغذیه که میتواند حتی پس از خرابی برق نیرو داشته باشد
portable
کامپیوتر فشرده و مستقل که میتواند توسط بسته باری یا منبع تغذیه اجرا شود
positive
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
isolation
مبدلی که برای جدا کردن قط عات از اتصال مستقیم با منبع تغذیه الکتریسیته اصلی به کار می رود
surge
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surged
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
surges
وسیله الککترونیکی که منبع تغذیه را از قطعه حساس قط ع میکند در صورتی که منبعی را تشخیص دهد که ممکن است باعث آسیب شود
volatile memory
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد.
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
static
MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
processor
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
dystrohpy
تغذیه معیوب یاناقص نقص تغذیه
tax friction
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
deadlock
موقعیتی که دو کاربر می خواهند به دو منبع در یک زمان دستیابی داشته باشند به هر کار یک منبع اخصای داده میشود ولی نمیتوانند ازمنابع همدیگر استفاده کنند
line source
منبع خطی منبع شبکه
friction feed
تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
decreases
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased
کاهش دادن کاهش
decrease
کاهش دادن کاهش
decreases
کاهش دادن کاهش
retardation
[افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین]
[در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale
کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
accelerationists
شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
poorer
ناچیز
straws
ناچیز
poor
ناچیز
straw
ناچیز
inappreciable
ناچیز
piddling
ناچیز
small-time
ناچیز
small time
ناچیز
of no account
ناچیز
meagre
ناچیز
pelting
ناچیز
peppercorns
ناچیز
hairsplitting
ناچیز
fiddling
ناچیز
poorest
ناچیز
insignificant
ناچیز
inconsequential
ناچیز
piffle
ناچیز
trivia
ناچیز
trifling
ناچیز
peppercorn
ناچیز
small change
ناچیز
vain
ناچیز
potties
ناچیز
nugatory
ناچیز
meaner
ناچیز
negligible
ناچیز
meanest
ناچیز
picayune
ناچیز
picayubnish
ناچیز
trifle
ناچیز
trifles
ناچیز
scrimp
ناچیز
meager
ناچیز
potty
ناچیز
peddling
ناچیز
inconsiderable
ناچیز
trivial
ناچیز
runty
ناچیز
mean
ناچیز
sparing
ناچیز
slighting
ناچیز شماری
slights
مقدار ناچیز
slighting
مقدار ناچیز
slights
ناچیز شماری
think nothing of
ناچیز شمردن
cheapen
ناچیز شمردن
cheapened
ناچیز شمردن
chicken feed
مبلغ ناچیز
pint-size
خرد ناچیز
pint size
خرد ناچیز
make nothing of
ناچیز شمردن
invalued
بی بها ناچیز
tiny
کوچک ناچیز
misprize
ناچیز شمردن
cheapens
ناچیز شمردن
slightest
ناچیز شماری
slightest
مقدار ناچیز
slighter
ناچیز شماری
underestimating
ناچیز پنداشتن
stramineous
سبک ناچیز
underestimated
ناچیز پنداشتن
underestimate
ناچیز پنداشتن
quiddity
جوهر ناچیز
inappreciable
ناچیز بی بها
little
ناچیز جزئی
tinier
کوچک ناچیز
tiniest
کوچک ناچیز
pint sized
ناچیز کوچک
opusculum
اثرادبی ناچیز
slighter
مقدار ناچیز
trivialization
ناچیز شماری
to think little of
ناچیز شمردن
to snap one;s fingers at
ناچیز شمردن
to set at nought
ناچیز شمردن
slighted
ناچیز شماری
to make a push at
ناچیز شمردن
slighted
مقدار ناچیز
slight
ناچیز شماری
slight
مقدار ناچیز
underestimates
ناچیز پنداشتن
teeny
کوچک ناچیز
cheapening
ناچیز شمردن
pin money
مبلغ ناچیز
mean
جزیی ناچیز
teenier
کوچک ناچیز
teeniest
کوچک ناچیز
meanest
جزیی ناچیز
worthless
ناچیز و بی قیمت
meaner
جزیی ناچیز
sour grapes mechanism
مکانیسم ناچیز انگاری
traces
مقدار ناچیز ترسیم
traced
مقدار ناچیز ترسیم
self effacement
ناچیز شماری خود
to thinks scorn of
ناچیز یا حقیر شمردن
trace
مقدار ناچیز ترسیم
vilipend
ناچیز شمردن تحقیرکردن
inconseqential
غیر مهم ناچیز
to make noyhing of
ناچیز شمردن اهمیت ندادن
it is immaterial
ناچیز است اهمیت ندارد
underrated
ناچیز شمردن دست کم گرفتن
underrates
ناچیز شمردن دست کم گرفتن
underrating
ناچیز شمردن دست کم گرفتن
underrate
ناچیز شمردن دست کم گرفتن
acid reduction
کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
insignificantly
بطور ناچیز بدون داشتن معنی
pigou effect
اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
sustenance
تغذیه
recharged
تغذیه
feeder
خط تغذیه
recharge
تغذیه
nurtures
تغذیه
nutrition
تغذیه
nurturing
تغذیه
nourishes
تغذیه
nurtured
تغذیه
nourished
تغذیه
recharging
تغذیه
nourish
تغذیه
feeding
تغذیه
nutriments
تغذیه
nutriment
تغذیه
recharges
تغذیه
feeders
خط تغذیه
feedings
تغذیه
alimentation
تغذیه
diet
تغذیه
line feed
تغذیه خط
nourishment
تغذیه
nurture
تغذیه
pasturage
تغذیه کردن
pouring gate
تغذیه قالب
feed pump
پمپ تغذیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com