Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
remittance man
کسیکه بامید دریافت پول ازکسان خود بغربت میرود
Other Matches
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
gatecrashers
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
gatecrasher
کسیکه به محفلی که در آن دعوت نشده است میرود
somnambulist
کسیکه در خواب راه میرود وابسته به راهروی درخواب خواب گرد
aurevior
بامید دیدار
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
DSR
سیگنال از وسیلهای که آماده دریافت داده است , این سیگنال پس از دریافت سیگنال DTR رخ میدهد
checks
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
check
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
checked
حافظه موقت برای داده دریافت شده پی از بررسی آن در برابر داده دریافت شده از طریق مسیر یا راه دیگر
acknowledges
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledging
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
acknowledge
1-اعلام کردن به فرستده که پیام دریافت شده است 2-ارسال سیگنال از گیرنده تا بگوید پیام ارسالی به درستی دریافت شده است
cryptoperiod
زمان ارسال یا دریافت رمز مدت زمان دریافت رمز
i had no idea he was going
که او میرود
the train runs without a stop
میرود
he is going
میرود
it wont wash
اگرانرابشویندرنگش میرود
presumedly
احتمال میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط به ... میرود؟
the probability is
احتمال میرود
if he goes
اگر او میرود
bleeder
کسی که خونش میرود
in all probability
احتمال کلی میرود
neck or nothing
یا سر میرود یا کلاه می اید
bleeders
کسی که خونش میرود
where does this road lead to
این راه بکجا میرود
indiaman
کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
such goods will sell very high
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
grifter
فروشندهای که بهمراه سیرک میرود
it promisews to be easy
امید میرود اسان باشد
saltigrade
کارتنهای که باجست وخیزراه میرود
apostrophes
که درموارد زیر بکار میرود
he made a show of goung
چنان وانمودکردکه گویی میرود
Which line goes to ... ?
کدام خط راه آهن به ... میرود؟
Does this train go to ... ?
آیا این قطار به ... میرود؟
Where does this road lead to?
این جاده به کجا میرود؟
cat burglar
<idiom>
دزدی که از دیوار بالا میرود
apostrophe
که درموارد زیر بکار میرود
moviegoer
کسی که اغلب به سینما میرود
churchgoer
کسی که مرتب به کلیسا میرود
moviegoers
کسی که اغلب به سینما میرود
the scale preponderates
کفه ترازو پایین میرود
churchgoers
کسی که مرتب به کلیسا میرود
When is the bus to Pimlico?
چه وقت اتوبوس به شهر پیملیکو میرود؟
She will only date you if you ...
او
[زن]
فقط به شرطی با تو میرود بیرون اگر تو...
chaperon
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
fuller's earth
خاکی که درصافی اب وغیره بکار میرود
companion hatchway
راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
studs
زائدهائی که در میلههای گرد بکار میرود
playgoer
ادمی که قالبا بنمایش میرود نمایشرو
pneumatometer
الت سنجش هوایی که در یک دم به شش فرو میرود
Which bus goes to the town centre?
کدام اتوبوس به مرکز شهر میرود؟
day-trippers
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
chaperone
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
day-tripper
کسی که به سفر تفریحی یکروزه میرود
chaperones
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
lampron
چراغ فیتلهای که درچراغانی بکار میرود
lakh
سدهزار در شممردن روییه بکار میرود
it may be presumed that
احتمال قوی میرود که میتوان فرض که
chaperons
شخصی که همراه خانمهای جوان میرود
lapboard
تختهای که بعنوان میز تحریربکار میرود
companion ladder
نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
out side
دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
toddies
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
toddy
شیره خرما که در ساختن عرق خرمابکار میرود
blacktop
موادی که برای اسفالت خیابان بکار میرود
wisha
برای بیان تعجب فراوان بکار میرود
bathometer
دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
fucus
رنگی که برای زیبایی پوست بکار میرود
boring tubes
لوله هایی که برای حفاری بکار میرود
bay leaf
برگ خشک برگبو که دراشپزی بکار میرود
crosse
چوگان پهنی که دربازی گلف بکار میرود
breaking point
سرحدی که پس از آن شخص اختیاراز دست میدهد و یا از جا در میرود
sneakers
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
shirt-tail
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
dacoit
راهزن سلاحدارهندی یابرمهای که بادسته راهزنان میرود
shirt-tails
بخشی از پیراهن مردانه که زیر شلوار میرود
deliver the goods
<idiom>
موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
he walks as if he were drunk
چنان راه میرود که گویی مست است
sneaker
کسی که دزدکی راه میرود کفش کتانی
baby siphon
سیفون کمکی که در هوابند ابی بکار میرود
parotid duct
لولهای که از غده بنا گوشی بدهان میرود
man a bout town
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
flag stones
تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
aniseed
تخم بادیان رومی که بصورت ادویه بکار میرود
nuggar
بکجور کرجی بزرگ که دررودخانه نیل بکار میرود
gasogene
مادهای که برای ساختن اب گاز دار بکار میرود
mudflat
زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
mudflats
زمین صاف گلی که هنگام برکشند زیر آب میرود
baseboard
چوب یا تختهای که بعنوان ستون یا پایه بکار میرود
propety man
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
jacana
پرنده پا دراز و پنجه بزرگ مکزیکی که در اب راه میرود
balbriggan
یکنوع پارچهء نخی که برای زیرپوش بکار میرود
property master
متصدی اثاثیهای که در روی صفحه نمایش بکار میرود
aquaplane
قطعهء چوبی که برای اسکی ابی بکار میرود
inoculum
مادهای که برای مایه کوبی وتلقیح بکار میرود
hypodermic syringe
کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
drier
ترکیباتی از فلزات که برای تسریع در خشک شدن رنگهابکار میرود
windlasses
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
dental floss
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
manrope
طناب کنار نردبان که بجای نرده یا دستگیره بکار میرود
mashy
نام یکی از چوگانهای اهنی که در بازی گلف بکار میرود
thyratron
پریود تخلیه که بعنوان سویچ رله یا ژنراتور بکار میرود
the smoking gun
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
in flagrante delicto
شی یا واقعیتی که به عنوان شواهد قطعی به جرم بکار میرود
[قانون]
stop bath
ابگونه اسیدی که برای تثبیت عکس وفیلم بکار میرود
serinette
ارغنوان کوچک دستی که برای سروداموزی به پرندگان بکار میرود
down
پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
windlass
ماشین هایی که برای کشیدن یا بالا اوردن اب بکار میرود
poetaster is pejorative word
شاعرک واژه ایست که برای تحقیر شاعر بکار میرود
kelvin tube
لوله کلوین که جهت اندازه گیری عمق اب بکار میرود
Molotov cocktails
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
Molotov cocktail
بطری محتوی مواد منفجره که بجای نارنجک بکار میرود
bow compass
نوعی پرگار که برای رسم دایرههای کوچک بکار میرود
laniard
طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
roller bandage
نوار دراز پیچیده که برای زخم بندی بکار میرود
dragman
کسیکه
blessed is he who
کسیکه
whom
کسیکه
one who
کسیکه
gospeller
کسیکه
calliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
dry pack
مخلوطی از سیمان و ماسه که برای مرمت ترکهای بتن بکار میرود
jelutong
ماده رزینی درخت شاهدانه ک ه بجای صمغ ادامس بکار میرود
froe
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
gluteus
یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
chuck
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
false work
تکیه گاههای موقت که برای قابل بندی بتن یا داربستهابکار میرود
hundreds and thousands
یکجور شیرینی که مانند است به ساچمه و برای ارایش بکار میرود
distemper
ترکیبی از گچ اب چسب و موادرنگی که در رنگ کردن داخل اطاقها بکار میرود
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
goggles
عینکی که اطرافش پوشیده شده وبرای محافظت چشم بکار میرود
caliper
نوعی پرگار که برای اندازه گیری ضخامت یا قطراجسام بکار میرود
bock
یکنوع چرم پوست گوسفند که برای صحافی بکار میرود تیماج
chucked
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
chucks
جوجه مرغ تکان صدایی که برای راندن حیوان بکار میرود
toluene
مایع قابل اشتعالی که به عنوان حلال و رقیق کننده بکار میرود
stalker
کسیکه میخرامد
introspectionist
کسیکه معتقد به
whomso
بهر کسیکه
constructionist
کسیکه قانون
long shot
کسیکه درمسابقات
minimalist
کسیکه خرسنداست
bumper
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
land plaster
صخره گچی فریفی که بعنوان کود برای اصلاح خاک بکار میرود
langrage
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bolster
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
bumpers
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bolstered
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
monochord
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود
leno
یکجور تور یا گارس که برای پوشش و ارایش کلاه و پرده بکار میرود
bolsters
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
vibrator
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
vibrators
منبع مکانیکی تولید نوسانات سینوسی که اغلب برای تست بکار میرود
coffin
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins
جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
snorter
کسیکه خرناس میکشد
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
jogger
کسیکه اهسته می دود
joggers
کسیکه اهسته می دود
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
rollpin
پینی متشکل از طومارهای فنرهای پیچیده فولادی که به عنوان محور لولا بکار میرود
character
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
ferryboat
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
characters
یکی از نمادهای مقدماتی که برای بیان اطلاعات بصورت مجزا یا ترکیبی بکار میرود
Sun Microsystems
شرکتی که سیستم برنامه نویسی gava را توسعه داد که در صفحات وب گسترده به کار میرود
nitrobenzene
ابگونهای که بوی روغن بادام تلخ میدهدو درساختن رنگهای جوهری بکار میرود
hi
فریاد خوش امد مثل هالو وچطوری و همچنین بجای اهای بکار میرود
ferryboats
قایقی که بوسیله سیم یا طناب وغیره ازیک سوی رودخانه بسوی دیگر میرود
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
first nighter
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
contrapuntist
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
elephantiac
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
gunfighter
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com