Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
inert
که با سایر مواد شیمیایی کار نمیکند
Other Matches
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
organic compound
مواد شیمیایی
petrochemicals
مواد شیمیایی نفتی
petrolum chemicals
مواد شیمیایی نفتی
chemical feedstock
مواد اولیه شیمیایی
cloud attack
تک شیمیایی با مواد سمی
exhaustable resources
زغال سنگ و سایر مواد کانی
chemical security
حفافت برعلیه مواد شیمیایی
synthetic
مواد شیمیایی و پروسس شده
chemical defense
پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
drysalter
فروشنده مواد شیمیایی وگوشت وترشی
latensify
بوسیله مواد شیمیایی تقویت کردن
biosynthesis
تهیه مواد شیمیایی بوسیله موجودات زنده
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
latensification
تقویت عکس فاهر شده عکاسی بوسیله مواد شیمیایی
spray attack
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات
resists
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisting
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resist
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
resisted
ماده محافظ شیارهای PCB که تحت تاثیر مواد شیمیایی قرار نمیگیرد
concentrations
تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
concentration
تمرکز اتش تمرکز غلظت مواد شیمیایی موجود در هوا بازداشتگاه اسرا
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
NCR paper
کاغذ خاص تلقیح شده با مواد شیمیایی که به صورتهای مختلف استفاده میشود. پس از چاپ گرفتن این کاغذ با چاپگر impact
Mercerization
مرسیزاسیون
[این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
dead wool
پشم مرده
[که از بدن حیوان مرده یا ذبح شده توسط مواد شیمیایی جدا شده و خاصیت رنگ پذیری خوبی ندارد.]
nuclide
کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
backgrounds
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background
تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
dead
آنچه کار نمیکند. کامپیوتر یا قطعهای که کار نمیکند
chemical survey
بررسی منطقه از نظر شیمیایی تجسس از نظر وجود عوامل شیمیایی
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
transudate
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
doesn't
نمیکند
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
v , series
سری عوامل شیمیایی بی بو وبی رنگ عصبی سری عوامل شیمیایی عصبی
it is secure
عیب نمیکند
why does he not admit it
چراتصدیق نمیکند
it makees no difference
تفاوتی نمیکند
it makees no difference
فرقی نمیکند
it is indifferent to me
برای من فرقی نمیکند
constant
آنچه تغییر نمیکند
constants
آنچه تغییر نمیکند
static
که در زمان تغییر نمیکند. 2-
it is not in good workingorder
خوب کار نمیکند
fixes
فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
fix
رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
fixes
رکوردی که اندازه آن تغییر نمیکند
it makes a t. difference
تفاوت خیلی زیادی نمیکند
fix
فیلدی که اندازه آن تغییر نمیکند
insulator
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
insulators
مادهای که الکتریسیته را هدایت نمیکند
sticking points
حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
weedless
قلابی که به علفهای زیر اب گیر نمیکند
coast is clear
<idiom>
هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
The heating doesn't work.
این سیستم گرمایشی کار نمیکند.
inactive
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
The heating doesn't work.
این سیستم حرارتی کار نمیکند.
the face remains
مطلب همانست که هست فرق نمیکند
outages
مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
The light doesn't work.
این چراغ برق کار نمیکند.
outage
مدت زمانی که سیستم کار نمیکند
incompatible
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
sticking point
حدی که پس از آن شخص یا چیز از جا حرکت نمیکند
no parity
ارسال داده که در بیت پاریتی استفاده نمیکند
deadbeat
<idiom>
شخصی که هیچ وقت قرضش را پرداخت نمیکند
down
مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
defective
خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
infallibilist
کسیکه معتقد است که پاپ اشتباه نمیکند
background processing
فرآیندی که از تواناییهای -on line سیستم استفاده نمیکند
landing zone
فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
chromometer
ساعت دقیقی که گرما و سرمادر ان اثر نمیکند
timberline
خط مفروضی که بالای ان هیچ درختی رشد نمیکند
local
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
locals
وضعیت عملیات ترمینال کامپیوتر که پیامی دریافت نمیکند
nonlinear
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند
non impact printer
که حالت حرف ریبون روی کاغذ را گرم نمیکند
jus ex injuria non oritur
تعدی و تجاوز فرد برای اوحقی ایجاد نمیکند
fixes
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
frees
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
ro
ترمینال کامپیوتری که فقط داده نمایش را می پذیرد , وارسال نمیکند
freeing
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
freed
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
fix
برنامه کامپیوتری که تغییر نمیکند و به صورت خودکار اجرا میشود
free
پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
down
مدت زمانیکه سیستم کامپیوتری کار نمیکند یا بی استفاده است
other
<adj.>
سایر
zero slot lan
شبکه محلی که از آداپتور داخلی استفاده نمیکند و به جای آن از پورت مخصوص
illegal
دستور یا فرآیندی که پروتکل سیستم کامپیوتری یا قواعد زبان را دنبال نمیکند
subroutine
زیر تابعی که از هیچ متغیری حدا از آدرس عملوندها استفاده نمیکند
static
زیر تابعی که از هیچ متغیری جدا از آدرس ها عمودند استفاده نمیکند
doa
شرح محصولی که به هنگام دریافت از سازنده یا تهیه کننده کار نمیکند
other people
سایر مردم
non procedural language
زبان برنامه سازی که دستورات را پشت سرهم اجرا نمیکند و نه توابع فراخوان را
downtime
مدتی که کارخانه کار نمیکند مدت استراحت ماشین وکارخانه درشبانه روز
Other means of transport
سایر وسایل نقلیه
chemical sense
حس شیمیایی
chemical
شیمیایی
chemicals
شیمیایی
chemic
شیمیایی
chemical biological and radiological
شیمیایی
i/o
روش انتساب آدرس خاص به هر پورت ورودی /خروجی که فضای حافظه را استفاده نمیکند
fellow traveler
کسی که عضو حزبی نیست ودر فعالیتهای ان شرکت نمیکند ولی از ان جانبداری مینماید
leaders
درباره سایر رکوردهای فایل
leader
درباره سایر رکوردهای فایل
head
توپی کامل و سایر متعلقات
ceteris paribus
ثابت بودن سایر شرایط
chemoreceptor
گیرنده شیمیایی
chemism
خاصیت شیمیایی
chemisorption
جذب شیمیایی
chemiluminescence
نورتابی شیمیایی
chemical weathering
هوازدگی شیمیایی
chemical survey
تجسس شیمیایی
chemical species
گونههای شیمیایی
chemical shift
جابجایی شیمیایی
precipitates
رسوب شیمیایی
chemical security
تامین شیمیایی
chemical compound
ترکیب شیمیایی
chemotropism
گرایش شیمیایی
cloud attack
تک با ابر شیمیایی
man-made fiber
الیاف شیمیایی
quasichemical
شبه شیمیایی
proportioner
مخلوط کن شیمیایی
narcosis
خواب شیمیایی
precipitate
رسوب شیمیایی
precipitated
رسوب شیمیایی
precipitating
رسوب شیمیایی
decomposition
هوازدگی شیمیایی
homolysis
تجزیه شیمیایی
galvanic cell
پیل شیمیایی
electrochemical
برقی- شیمیایی
chemical research
پژوهش شیمیایی
biochemical
زیستی- شیمیایی
chemical reactor
واکنشگاه شیمیایی
chemical pollution
الودگی شیمیایی
chemical physics
فیزیک شیمیایی
chemical deposits
نهشتهای شیمیایی
chemical element
عنصر شیمیایی
chemical energy
انرژی شیمیایی
chemical equilibrium
تعادل شیمیایی
chemical equivalent
هم ارز شیمیایی
chemical exchange
تبادل شیمیایی
chemical fuel
سوخت شیمیایی
chemical herbicide
علف کش شیمیایی
chemical industries
صنایع شیمیایی
chemical kinetics
سینتیک شیمیایی
chemical munition
سلاح شیمیایی
chemical defense
پدافند شیمیایی
chemical injection
تزریق شیمیایی
chemical grouting
تزریق شیمیایی
chemical agent
عامل شیمیایی
chemical agent
ماده شیمیایی
chemical ammunition
مهمات شیمیایی
chemical analyse
تجزیه شیمیایی
chemical analysis
تجزیه شیمیایی
chemical reaction
واکنش شیمیایی
chemical bond
پیوند شیمیایی
chemical combination
ترکیب شیمیایی
chemical properties
خواص شیمیایی
chemical consolidation
تزریق شیمیایی
chemical operations
عملیات شیمیایی
fertilizers
کود شیمیایی
fertilisers
کود شیمیایی
mulches
ماده شیمیایی
fertilizer
کود شیمیایی
mulch
ماده شیمیایی
compound
ترکیب شیمیایی
compounds
ترکیب شیمیایی
compounded
ترکیب شیمیایی
fielded
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
fields
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
field
مهندسی که در یک شرکت کار نمیکند , و در بین مشتریان است و بهبود کامپیوتر آنها را بررسی میکند
negative diheral
تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
highlight
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
fills
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
highlighted
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
FMS
ربات و سایر وسایل خودکار در تولید
purest
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
fill
رسم یک فضای بسته با یک رنگ یا سایر
nave
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
pure
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
purer
پاکیزه یا ترکیب نشده با سایر چیزها
naves
سالن کلیسا یا سایر سالنهای بزرگ
highlights
جدا کردن بخشی از متن از سایر آن
oxides
ماده شیمیایی از اکسیژن
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
thermolysis
تجزیه شیمیایی در اثرحرارت
chemical bonding
تشکیل پیوند شیمیایی
photochemical smog
دود مه فتو شیمیایی
nerve agent
عامل شیمیایی عصبی
oxide
ماده شیمیایی از اکسیژن
nuclear biological chemical
شیمیایی میکربی هستهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com