Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
LIST chunk
که چهار حرفی LIST که حاوی مجموعهای از زیر عضو است
Other Matches
teragram
واژه چهار حرفی
emptied
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empty
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptier
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
emptiest
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
empties
هر متغیری که حاوی هیچ حرفی نیست
tetragraph
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
extend
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
extending
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
extends
مجموعهای از حروف خاص که حاوی تلفظ ها
group
مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
groups
مجموعهای از رکوردهای کامپیوری حاوی اطلاعات مربوط به هم
BMP
در گرافیک مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایلی که حاوی تصویر گرافیکی -bit map شده است
group
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
groups
نشانهای که پنجرهای را نشان میدهد که حاوی مجموعهای نشانههای فایل یا برنامه هاست
snd
مشخصه سه حرفی نام فایل برای فایل که حاوی داده صوتی دیجیتال باشد
floating
غیر ثابت . حرفی که جدا از حرفی است که باید به آن وصل باشد
arrow keys
مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
zip
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipping
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zipped
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
zips
خصوصیت سه حرفی نام فایل که به فایل هایی داده میشود که حاوی داده فشرده هستند که توسط برنامه نرم افزاری PKZIP ایجاد شده است
four address instruction
دستوری که حاوی محل چهار ثبات و محل دستورالعمل بعدی است
four address instruction
دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
BAT file extension
مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
com file
در سیستم عاملهای PC مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان کننده این است که فایل حاوی کد ماشین است به صورت دودویی وتوسط سیستم عامل قابل اجراست
lisp
Processing List
lisped
Processing List
lisping
Processing List
lisps
Processing List
coroutine
دستورالعمل اتصال مجموعهای از ورودی ها به مجموعهای از خروجی ها
EXE file
در یک سیستم عامل مشخصه سه حرفی نام فایل که بیان میکند فایل حاوی داده دودویی برنامه است . فایل مستقیم از طریق سیستم عامل قابل اجراست
chain
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
chains
1-مجموعهای از فایل ها یادادههای متصل بهم به ترتیب 2-مجموعهای از دستورالعمل ها که به ترتیب اجرا می شوند
cross-in-square
[کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster
تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium
چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil
چهار وجهی
[این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron
جسم چهار سطحی چهار ضلعی
quadrumvir
انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana
چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetragonal
دارای چهار زاویه چهار کنجی
tetrapterous
دارای چهار بال چهار جناحی
qyaternary
چهار واحدی چهار عضوی
quadrangles
چهار گوش چهار دیواری
quadrangle
چهار گوش چهار دیواری
quatrefoil
چهار ترک چهار گوشه
envelope
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelopes
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
mastered
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
masters
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
master
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
triliteral
سه حرفی
uniliteral
یک حرفی
lexical
حرفی
incommunicativeness
کم حرفی
reviling
بد حرفی
long tongue
پر حرفی
pauciloquy
کم حرفی
lettered
حرفی
incommunicatively
با کم حرفی
monomial
تک حرفی
garrulity
پر حرفی
taciturnity
کم حرفی
operation
ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
triliteral
کلمه سه حرفی
triliteralism
حالت سه حرفی
pass a remark
حرفی زدن
what have you to say?
چه حرفی دارید
who said so?
که چنین حرفی زد
letter quality
کیفیت حرفی
four-letter word
واژهیچهار حرفی
four-letter words
واژهیچهار حرفی
palaver
پر حرفی کردن
literal
حرفی لفظی
trigram
هجای بی معنی سه حرفی
To tald someones head off.
سر کسی را بردن ( با پ؟ حرفی )
slip of the tongue
<idiom>
حرفی رانسنجیده زدن
To take offence at something . To take something to heart .
حرفی را بدل گرلتن
spirant
حرفی که بااصطکاک نفس اداگردد
labialize
حرفی را بصورت شفوی اداکردن
speak a word
چیزی بگویید حرفی بزنید
to gain any ones ear
کسیرا اماده شنیدن حرفی
to insert a letter in a word
حرفی را در میان واژهای جادادن
Suit the action to the word.
حرفی را فورا" عملی کردن
null
رشتهای که هیچ حرفی ندارد
That is fine by me if you agree.
اگر موافقی من هم حرفی ندارم
trigraph
سه حرفی که مجموعانمایشگر یک صوت باشد
epenthesis
الحاق حرفی درمیان کلمه
But no one was ever talking about that!
اما هیچکس در آن مورد حرفی نزد!
null
حرفی که معنای هیچ چیز میدهد.
to make a remark
حرفی زدن افهار نظری کردن
escape character
حرفی که نشان دهنده کد espace باشد
circular
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
slides
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
slide
تبدیل تلفظ حرفی به حرف دیگری لغزنده
ascii
حرفی که در لیست ASCII حروف قرار دارد
erase character
حرفی که به معنای انجام هیچ کار است
d. letter
حرفی که درسالنامه دلالت برروز یک شنبه میکند
newest
حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new
حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new-
حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
newer
حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
logograph
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
logogram
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد
ended
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
end
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
ends
عبارت یا حرفی که آخرین کلمه فایل اصلی را نشان میدهد
fills
پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
numeric
حرفی که در برخی حالت برای نشان دادن یک عدد است .
fill
پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند
corpuses
مجموعهای از نوشتجات
florilegium
مجموعهای از گلها
circuitry
مجموعهای از مدارها
corpus
مجموعهای از نوشتجات
nundinal letter
حرفی برای نامیدن هریک ازهشت روز بازار بکار میرفت
codepages
تعریف حرفی که توسط کلیدی از صفحه کلید ایجاد شده است
minimax
می نیمیم مجموعهای ازماکزیمم ها
blocked
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
banks
مجموعهای از وسایل مشابه
sequence
مجموعهای از ارقام دودویی
logs
ضبط مجموعهای از عملیات
log
ضبط مجموعهای از عملیات
maximin
ماکزیمم مجموعهای ازمینیمم ها
microsequence
مجموعهای از ریز دستورات
bank
مجموعهای از وسایل مشابه
miscellanies
مجموعهای از مطالب گوناگون
string
اتصال مجموعهای از رشته ها به هم
block
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
aggregates
مجموعهای از اشیا داده
statements
به مجموعهای از مابارات دستوری
blocks
مجموعهای از موضوعات در یک گروه
aggregate
مجموعهای از اشیا داده
sequences
مجموعهای از ارقام دودویی
belly series
مجموعهای از روشهای حمله
miscellany
مجموعهای از مطالب گوناگون
statement
به مجموعهای از مابارات دستوری
valid
درست , طبق مجموعهای قوانین
batch costing
تعیین هزینه مجموعهای ازکالا
vertical diagraph
شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
combination
مجموعهای از اعداد که یک قفل را باز می کنند
organon
سبک علمی مجموعهای از عقایدعلمی ومدون
collections
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
conforms
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conforming
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
standardising
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardised
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
standardizes
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
formula
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conformed
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
formulae
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
collection
1-جمع آوری با هم 2-مجموعهای از موضوعات در کنار هم
chains
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
conform
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
plot
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
standardises
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
plots
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
chain
مجموعهای از کلمات که هر کلمه مشتق شده
standardize
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
plotted
بر پایه اطلاعات به صورت مجموعهای از مختصات
standardizing
مط ابق استاندارد کردن مجموعهای از چیزها
formulas
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
suites
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
group
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
destinations
صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
library
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
groups
مجموعهای از کاربران که با یک نام معرف شده اند
column
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
suite
مجموعهای از برنامه ها که ارتباط بسیار نزدیک با هم دارند
destination
صفحه مقصد در مجموعهای صفحات متصل بهم
pattern
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
libraries
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
diagnostic
کامپیوتری که مجموعهای برنامههای تشخیص را اجرا کند.
compliant
وسیلهای که به مجموعهای از استانداردهای مشخص تط بیق میشود
patterns
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
columns
مجموعهای از حروف که یک زیر دیگر چاپ میشود
keypad
مجموعهای از کلیدهای خاص برای کاربرد مشخص
clappers
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
clapper
بخش مکانیکی چاپگر dot matrix که سوزنهای چاپ را می چرخاند به سوی ریبون تا حرفی را روی صفحه بنویسد
palette
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
transfers
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
catena
1-تعداد اعضای یک لیست زنجیری 2-مجموعهای از حروف در یک کلمه
runs
اجرای مجموعهای دستورات یا برنامه ها یا توابع توسط کامپیوتر
queue
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queued
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queueing
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
queues
لیست دادههای , که منتظر پردازش هستند , مجموعهای ازمتن ها
transferring
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfer
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
contiguous
فایل ذخیره شده در مجموعهای از شیارهای دیسک مجاور هم
palettes
مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
boot
اجرای مجموعهای از دستورالعمل ها برای رسیدن به موقعیت مط لوب
run
اجرای مجموعهای دستورات یا برنامه ها یا توابع توسط کامپیوتر
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
images
وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.
clustering
مجموعهای از عناصر که در یک خط ترتیبی فاهر می شوند و یک جدول دستیابی دارند
image
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com