Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (4 milliseconds)
English
Persian
systole
کوتاه سازی هجا
Search result with all words
syncopation
کوتاه سازی واژه
virtual
بخشی از RAM دریک برنامه کنترل کوتاه به صورتی که گویی یک سیستم ذخیره سازی دیسک سریع است
curtailment
کوتاه سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
line engraving
گراور سازی با خطوط کوتاه وبلند
shortening reaction
واکنش کوتاه سازی
truncation
کوتاه سازی
Other Matches
short lunge
نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts
منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
shorthorn
جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
pantywaist
شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
short quard
سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustration
خنثی سازی محروم سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
hurdle step
جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
linter
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
scut
دم کوتاه
stockier
کوتاه
dumpy
کوتاه
shorter
کوتاه
shortest
کوتاه
synoptic
کوتاه
little
کوتاه
short
کوتاه
succinct
کوتاه
stocky
کوتاه
stunts
کوتاه
stockiest
کوتاه
bas relif
کوتاه
concise
کوتاه
pigmy
کوتاه
liliputian
قد کوتاه
pigmy
قد کوتاه
stunt
کوتاه
low
کوتاه
dwarfish
کوتاه
stunting
کوتاه
puny
قد کوتاه
miniatures
کوتاه
miniature
کوتاه
concise
<adj.>
کوتاه
curt
<adj.>
کوتاه
fleeting
<adj.>
کوتاه
short
<adj.>
کوتاه
of short duration
کوتاه
succinct
<adj.>
کوتاه
curtal
کوتاه
down
کوتاه
pygmy
کوتاه
pigmies
کوتاه
pygmies
قد کوتاه
pigmies
قد کوتاه
pygmies
کوتاه
pygmy
قد کوتاه
truncating
کوتاه کردن
easy term
کوتاه مدت
stumped
خپله کوتاه قد
stump
خپله کوتاه قد
idyl
قصیده کوتاه
catnap
چرت کوتاه
lie down
استراحت کوتاه
clipping
کوتاه کردن
whiffet
سوت یا پف کوتاه
stumps
خپله کوتاه قد
detruncate
کوتاه کردن
shorter
کوتاه کردن
paddling
پاروی کوتاه
stumping
خپله کوتاه قد
detruncation
کوتاه شدگی
scurried
مسابقه کوتاه
scurries
مسابقه کوتاه
scurry
مسابقه کوتاه
cantering
چهارنعل کوتاه
cantered
چهارنعل کوتاه
canter
چهارنعل کوتاه
escopet
قرابینه کوتاه
shortest
کوتاه مدت
tunicle
لباس کوتاه
punched
کوتاه قطور
punch
کوتاه قطور
scutter
دو باگامهای کوتاه
idyl
چکامه کوتاه
vamp
جوراب کوتاه
transients
فانی کوتاه
transient
فانی کوتاه
canters
چهارنعل کوتاه
stumpy
کوتاه وپهن
scurrying
مسابقه کوتاه
draw in
کوتاه شدن
epigrammatical
کوتاه ونیشدار
shorter
کوتاه مدت
punches
کوتاه قطور
shortest
کوتاه کردن
escopette
قرابینه کوتاه
stags
کوتاه کردن
stag
کوتاه کردن
short-term
کوتاه مدت
spaces
زمان کوتاه
lie-down
استراحت کوتاه
space
زمان کوتاه
undersize
اندازه کوتاه
short burst
رگبار کوتاه
shortens
کوتاه تر کردن
shortens
کوتاه کردن
shortened
کوتاه تر کردن
short period
دوره کوتاه
shortened
کوتاه کردن
short precision
دقت کوتاه
shorten
کوتاه تر کردن
shorten
کوتاه کردن
short drop
دراپ کوتاه
brief
کوتاه مختصر
stichomythia
مکالمات کوتاه
steep taper
مخروط کوتاه
briefer
کوتاه مختصر
briefed
کوتاه مختصر
hare sighted
کوتاه بین
short circuit
اتصال کوتاه
shear
کوتاه کردن
spontoon
نیزه کوتاه
shortwave
موج کوتاه
laconically
کوتاه موجز
shortening in
کوتاه کردن
abbreviate
کوتاه کردن
short term
دوره کوتاه
short term
کوتاه مدت
short splice
پیوند کوتاه
half pint
کوتاه تر از مقدارمتوسط
short shunt
شنت کوتاه
abbreviates
کوتاه کردن
abbreviating
کوتاه کردن
laconic
کوتاه موجز
short return
برگشت کوتاه
short time
کوتاه مدت
half timber
الوار کوتاه
short test bar
میله کوتاه
short run
کوتاه مدت
short run
مدت کوتاه
short service line
خط سرویس کوتاه
short
کوتاه کردن
catnapped
چرت کوتاه
catnapping
چرت کوتاه
truncate
کوتاه کردن
catnaps
چرت کوتاه
hide bound
کوتاه فکر
to cut short
کوتاه کردن
truncated
کوتاه کردن
truncates
کوتاه کردن
to look in
کوتاه کردن
to fall short
کوتاه امدن
spud
چاقوی کوتاه
spuds
چاقوی کوتاه
fubsy
کوتاه وکلفت
dogmatist
کوتاه فکر
gnomical
کوتاه لب نویس
formulating
کوتاه کردن
formulates
کوتاه کردن
chop
گام کوتاه
formulated
کوتاه کردن
chopped
گام کوتاه
formulate
کوتاه کردن
short brittle
شکننده- کوتاه
strop
طناب کوتاه
curtail
کوتاه کردن
short blast
بوق کوتاه
curtails
کوتاه کردن
short blast
سوت کوتاه
curtailing
کوتاه کردن
curtailed
کوتاه کردن
briefest
کوتاه مختصر
shuffled
گام کوتاه
simply stated
به بیان کوتاه
manikin
ادم کوتاه قد
abridge
کوتاه کردن
manakin
ادم کوتاه قد
unabridged
کوتاه نشده
term paper
رساله کوتاه
shuffles
گام کوتاه
shuffling
گام کوتاه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com