Total search result: 210 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
When will you depart? |
کی شما حرکت می کنید؟ |
|
|
Search result with all words |
|
liner |
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی |
liners |
باسرعت حداکثر هواپیما حرکت کنید در درگیری هوایی |
infile |
به ستون دو حرکت کنید |
move out |
حرکت کنید |
single file |
به ستون یک حرکت کنید |
KEEP LEFT |
از سمت چپ حرکت کنید. |
KEEP RIGHT |
از سمت راست حرکت کنید. |
Drive on dimmed headlights ! [Warning to drivers] |
با نور پایین حرکت کنید! [هشدار به رانندگان] |
Move along, please! [in a crowd] |
لطفا بجلو حرکت کنید! [در جمعیتی] |
Other Matches |
|
repeat |
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو |
repeats |
بازگو کنید عناصر تیر را تکرار کنید یا ازنو |
adds |
اضافه کنید زیاد کنید |
add |
اضافه کنید زیاد کنید |
adding |
اضافه کنید زیاد کنید |
prescan |
خصوصیت بیشتر اسکنرهای مسط ح که اسکن سریع و با realution کم انجام می دهند تا نمونه اصلی را مجدد بررسی کنید یا ناحیهای که باید بهتر اسکن شود مشخص کنید |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
waved |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
wave |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waving |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waves |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
route order |
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
move off the ball |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
fish tailing |
حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت] |
stroke |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
stroked |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
strokes |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
stroking |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
counter clockwise |
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت |
transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transferring |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
compound motion |
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی |
transfers |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
mouse |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
mouses |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
momentum |
سرعت حرکت شتاب حرکت |
angle of depression |
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله |
ease off |
شل کنید |
say no more |
بس کنید |
skull |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
moving havens |
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی |
skulls |
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب |
oyez |
توجه کنید |
deleted |
حذف کنید |
cautioned |
توجه کنید |
delete |
حذف کنید |
attention to orders |
توجه کنید |
push the door to |
در راپیش کنید |
i say |
نگاه کنید |
hurry up |
عجله کنید |
dele |
پاک کنید |
repeats |
تکرار کنید |
into a ball |
نخ راگلوله کنید |
deletes |
حذف کنید |
oyez |
گوش کنید |
accelerando |
کم کم تند کنید |
wait a second |
تامل کنید |
leontief table |
نگاه کنید به : |
have patience with me |
با من حوصله کنید |
keep at it |
مداومت کنید |
vide infara |
را نگاه کنید |
give it a wipe |
انراخشک کنید |
deleting |
حذف کنید |
repeat |
تکرار کنید |
hold hard |
صبر کنید |
make a hurry |
عجله کنید |
suppose |
فرض کنید |
Turn (let) the dog loose. |
سگ راباز کنید |
cautions |
توجه کنید |
cautioning |
توجه کنید |
recive |
مصرف کنید |
supposing |
فرض کنید |
supposes |
فرض کنید |
caution |
توجه کنید |
wait a second |
یک خرده صبر کنید |
try and came |
کوشش کنید که بیائید |
trail |
هدف را تعقیب کنید |
Please behave yourself . Please be courteous. |
ادب را رعایت کنید |
Cash is in short supply these days . |
از حقوق ماهانه ام کم کنید |
Refer (turn over) to page 110. |
به صفحه 110مراجعه کنید |
drop track |
تعقیب را قطع کنید |
chain |
مراجعه کنید به CATENA |
Do you agree that … |
آیا تصدیق می کنید که … |
mayday |
خطر کمک کنید |
maydays |
خطر کمک کنید |
Turn the water tap on . |
شیر آب را باز کنید |
chains |
مراجعه کنید به CATENA |
do good to others |
بدیگران نیکی کنید |
Notice the details! |
توجه کنید به جزییات ! |
stack arms |
تفنگها راچاتمه کنید |
Full tank, please. |
لطفا باک را پر کنید. |
wait a minute |
اندکی صبر کنید |
avast |
ایست توقف کنید |
trailing |
هدف را تعقیب کنید |
cease engagement |
درگیری را قطع کنید |
you do me injustice |
در باره من بی عدالتی می کنید |
trails |
هدف را تعقیب کنید |
wait a second |
اندکی صبر کنید |
continue your studies |
تحصیلات خودرادنبال کنید |
trailed |
هدف را تعقیب کنید |
Please check the ... |
لطفا ... را کنترل کنید. |
shift colors |
پرچم را تعویض کنید |
supra |
ببالا نگاه کنید |
Please check the water. |
لطفا آب را کنترل کنید. |
wait a little |
کمی صبر کنید |
sus.per coll |
حلق اویزش کنید |
check firing |
عناصرتیر را بررسی کنید |
wait a minute |
یک دقیقه صبر کنید |
NB |
خوب دقت کنید |
off with his head |
سرش را از تن جدا کنید |
observe silence |
سکوت را رعایت کنید |
opened |
مروحه را باز کنید |
out with him |
اورا بیرون کنید |
opens |
مروحه را باز کنید |
I won't be talked into it! |
من را نمیتوانید متقاعد کنید! |
record as target |
اماج را ثبت کنید |
open |
مروحه را باز کنید |
she your profit with him |
سودخودرابا اوتقسیم کنید |
travelling overwatch |
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش |
Please have my bill ready. |
لطفا صورتحسابم را آماده کنید. |
Please check the oil. |
لطفا روغن را کنترل کنید. |
strangle |
یاد شده را خاموش کنید |
identified |
مشاهده کردن شناسایی کنید |
identifies |
مشاهده کردن شناسایی کنید |
negative altitude |
ارتفاع هواپیما را تصحیح کنید |
large spread |
فاصله گلوله ها راکم کنید |
identify |
مشاهده کردن شناسایی کنید |
associated file |
وقتی فایل را انتخاب می کنید |
identifying |
مشاهده کردن شناسایی کنید |
associated document |
وقتی فایل را انتخاب می کنید |
Please don't wake me until 9 o'clock! |
لطفا من را ساعت ۹ بیدار کنید! |
drop |
قطره سقوط کردن کم کنید |
Please sign here. |
لطفا اینجا را امضا کنید. |
Can you help me? |
ممکن است کمکم کنید؟ |
Please call the police. |
لطفا پلیس را خبر کنید. |
Call an ambulance quickly. |
فورا یک آمبولانس خبر کنید. |
record firing |
عناصر تیر را ثبت کنید |
clear and hold |
منطقه را پاک و حفظ کنید |
up with it! |
بلندش کنید بگذاریدش بالا |
repeat range |
با همین مسافت تیراندازی کنید |
dropped |
قطره سقوط کردن کم کنید |
dropping |
قطره سقوط کردن کم کنید |
drops |
قطره سقوط کردن کم کنید |
Call a doctor quickly. |
فورا پزشک خبر کنید. |
Which bank do you bank with? |
با کدام بانک کار می کنید؟ |
Please heat up my food. |
لطفا" غذایم را داغ کنید |
Please consider my suggestion. |
لطفا" به پیشنهاد من توجه کنید |
Please check the battery. |
لطفا باطری را کنترل کنید. |
adjusts |
میزان کردن تنظیم کنید |
Can you find your way out? |
راهتان را به خارج می توانیدپیدا کنید ؟ |
He helped me for my fathers sake. |
بخاطر پدرم به من کمک کنید |
Do you feel hungry? |
شما احساس گرسنگی می کنید؟ |
adjusting |
میزان کردن تنظیم کنید |
o bey your parents |
والدین خودرا اطاعت کنید |
plead for the widow |
در حق بیوه زنان دادخواهی کنید |
Wont you have sweets (candies) |
شیرینی میل نمی کنید ؟ |
Offer him some chocolates. |
به ایشان شکلات تعارف کنید |
Please get it off ! [Please clean it up !] |
لطفا این را پاک کنید ! |
Erase ( clean ) the blackboard. |
تخته سیاه راپاک کنید |
Every day that you go unheeded, you need to count on that day |
هر روز که بیفتید، باید در آن روز حساب کنید |
Enter it in the books . |
آنرا دردفاتر وارد کنید |
Drop me just before you get to the turning. |
مرانرسیده ره سر پیچ پیاده کنید |
Act according to the previous procedure. |
بترتیب گذشته عمل کنید |
Line up the children in order of height. |
بچه ها رابترتیب قد بخط کنید |
Can you recommend a hotel? |
آیا میتوانید یک هتل به من معرفی کنید؟ |
Can you recommend a guest house? |
آیا میتوانید یک پانسیون به من معرفی کنید؟ |
Can you repair my car? |
آیا میتوانید اتومبیلم را تعمیر کنید؟ |
Please open this bag. |
لطفا این کیف را باز کنید. |
Can you help me with my luggage? |
ممکن است بارم را حمل کنید؟ |
trailing |
هدف رادر سمت ... تعقیب کنید |
Handle the boxes with care. |
جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید |
where do you live |
کجا زندگی می کنید یا منزل دارید |
Follow signs for York. |
به تابلوهای شهر یورک توجه کنید. |
trails |
هدف رادر سمت ... تعقیب کنید |
Follow signs for York. |
به علائم شهر یورک توجه کنید. |
you are welcome to my book |
بفرمایید از کتاب بنده استفاده کنید |
Please check the spear tyre, too. |
لطفا تایر زاپاس را هم کنترل کنید. |
Cut a little more off the back. |
یک کمی بیشتر عقب را کوتاه کنید. |
to leave him to him self |
او را بحال خود واگذارید اورارها کنید |
Please partake of this meal . |
لطفا" از این غذا صرف کنید |
Help me, my neighbours , so that i may be able to do my housekeeping. <proverb> |
همسا یه ها یارى کنید تا من شوهردارى کنم. |
see that he does it |
مراقبت کنید که ان کار راانجام دهد |
trailed |
هدف رادر سمت ... تعقیب کنید |
Cut a little more off the top. |
یک کمی بیشتر بالا را کوتاه کنید. |
You ought to coordinate(harmonize) your plans (programs). |
باید برنامه هایتان را هم آهنگ کنید |
pray consider my case |
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید |
trail |
هدف رادر سمت ... تعقیب کنید |
nodes |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
bounding overwatch |
حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور |
node |
ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت |
quadrature encoding |
سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند |