English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
lay up <idiom> گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
Other Matches
canopy روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
canopies روکش قایق کروکی قایق سرپوش قایق
corrective maintenance نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
lubber's line علامت روی قطبنمای قایق نشاندهنده قسمت جلو و عقب قایق
backwind حرکت قایق در وضعی که باداثر نامساعد نسبت به بادبان قایق بعدی داشته باشد
lay off <idiom> به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
tacks سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacking سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tacked سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
tack سمت حرکت قایق نسبت به باد پیشروی قایق در سمت معین
lids کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lid کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
run into <idiom> اثر گذاشتن ،تاثیر گذاشتن بر
boat space فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
showboat قایق دارای صحنه نمایش نمایش در قایق
To leave behinde. جا گذاشتن ( بجا گذاشتن )
to leave someone in the lurch کسیرا در گرفتاری گذاشتن کسیرا کاشتن یا جا گذاشتن
landing, storage, delivery نگهداری
retinue نگهداری
internment نگهداری
safe keeping نگهداری
safe guard نگهداری
upkeep نگهداری
sustentation نگهداری
sustention نگهداری
detentions نگهداری
detention نگهداری
keeping نگهداری
retention نگهداری
retinues نگهداری
custody نگهداری
holding نگهداری
storage نگهداری
protection نگهداری
conservation نگهداری
sustenance نگهداری
preservation نگهداری
detainer نگهداری
maintenance نگهداری
guarding subsidy حق نگهداری
guardianship نگهداری
safeguard نگهداری کردن
to maintain one's family نگهداری کردن
warehousing نگهداری در انبار
maintain نگهداری کردن
the keeping of a festival نگهداری عید
tenability قابلیت نگهداری
upkeep نگهداری کردن
account نگهداری حسابها
retentivity قدرت نگهداری
LSD نگهداری تحویل
hold ایست نگهداری
holds ایست نگهداری
to take keep نگهداری کردن
care نگهداری موافبت
cares نگهداری موافبت
restraints نگهداری خودداری
maintenance نگهداری و تعمیر
support نگهداری کردن
keep track of <idiom> نگهداری یاداشت
to maintain a road نگهداری کردن
safeguards نگهداری کردن
safeguarding نگهداری کردن
safeguarded نگهداری کردن
maintenance تعمیر و نگهداری
restraint نگهداری خودداری
cared نگهداری موافبت
care of supplies نگهداری اماد
holding capacity فرفیت نگهداری
holding costs مخارج نگهداری
holding time زمان نگهداری
conserving نگهداری کردن
conserves نگهداری کردن
conserved نگهداری کردن
conserve نگهداری کردن
interlude نگهداری مقدماتی
tends نگهداری کردن از
tending نگهداری کردن از
tended نگهداری کردن از
tend نگهداری کردن از
maintenance cost هزینه نگهداری
granfather file نگهداری می شوند
category طبقه نگهداری
tenure نگهداری اشغال
categories of maintenance طبقات نگهداری
categories of maintenance انواع نگهداری
deffered maintenance نگهداری مخصوص
interludes نگهداری مقدماتی
manage نگهداری کردن
maintain نگهداری کردن
depot maintenance نگهداری امادگاهی
depot maintenance نگهداری دپویی
energy preservation نگهداری انرژی
field capacity فرفیت نگهداری
field maintenance نگهداری صحرایی
field maintenance نگهداری در صحرا
maintenance cost ارزش نگهداری
maintenance functions کارکردهای نگهداری
record keeping نگهداری سوابق
preventive maintenance نگهداری حفافتی
maturing نگهداری بتن
preventive maintenance نگهداری پیشگیری
preventive maintenance نگهداری پیشگیرانه
program maintenance نگهداری برنامه
maintained نگهداری کردن
organizational maintenance نگهداری سازمانی
maintenance period دوره نگهداری
levels of maintenance ردههای نگهداری
maintenance status وضعیت نگهداری
maintenance support پشتیبانی نگهداری
maintrain نگهداری کردن
keeps نگهداری کردن
keep نگهداری کردن
maintains نگهداری کردن
hold something back <idiom> نگهداری اطلاعات از کسی
schedule maintenance نگهداری زمانبندی شده
software maintenance نگهداری نرم افزار
maintenance routine روال تعمیر و نگهداری
custody of goods حفافت یا نگهداری کالا
keep time <idiom> نگهداری میزان و وزن
ammunition depot محل نگهداری مهمات
baby farm محل نگهداری کودکان
bestride نگهداری ودفاع کردن از
upkeep هزینه نگهداری و تعمیر
depositery محل نگهداری سپرده
gasholders محل نگهداری بنزین
membrane curing نگهداری غشایی بتن
moist curing نگهداری مرطوب بتن
poor law قانون نگهداری از تهیدستان
power of reservation حق نگهداری وذخیره کردن
maintenance نگهداری از تاسیسات یاساختمان
system maintenance تامین و نگهداری سیستم
gurantee period دوره نگهداری تاسیسات
upkeep هزینه نگهداری وتعمیر
gasholder محل نگهداری بنزین
mew دراصطبل نگهداری کردن
mewed دراصطبل نگهداری کردن
mewing دراصطبل نگهداری کردن
entertainable قابل پذیرائی و یا نگهداری
to bear up نا امیدنشدن نگهداری کردن
support تایید کردن نگهداری
maintenance work کار تعمیر و نگهداری
management اجرا و نگهداری شبکه
managements اجرا و نگهداری شبکه
remote maintenance نگهداری از راه دور
remote servicing نگهداری از راه دور
administrative crypto account نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
to have custody of نگهداری یا امانت داری کردن از
fit call رده یکم تعمیر و نگهداری
hold at disposal در اختیار دیگری نگهداری کردن
confessio [محل نگهداری جسد شهید]
customers نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
accountable supply distribution activity سازمان نگهداری سوابق امادی
warrens محل نگهداری حیوانات وحشی
administrator تنظیم و نگهداری شبکه دارد
serviced بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
bee-keeper متصدی نگهداری از زنبور عسل
bee-keepers متصدی نگهداری از زنبور عسل
preventive ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
remote servicing تعمیر و نگهداری از راه دور
remote maintenance تعمیر و نگهداری از راه دور
administrators تنظیم و نگهداری شبکه دارد
customer نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
carry over <idiom> برای بعد نگهداری کردن
patronized نگهداری کردن مشتری شدن
patronises نگهداری کردن مشتری شدن
patronised نگهداری کردن مشتری شدن
to safeguard [against] نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
patronize نگهداری کردن مشتری شدن
columbarium جای نگهداری خاکستر مردگان
service بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
patronizes نگهداری کردن مشتری شدن
warren محل نگهداری حیوانات وحشی
accountable depot مرکز نگهداری سوابق حسابداری
tape library اتاق مخصوص نگهداری نوار
stickboy متصدی نگهداری چوبهای هاکی
maintenance shop کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
white paternoster دعای نگهداری ازشر روح پلید
sacrist متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
gross negligence تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
magazine area محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
for keeps برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
keep in trust به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
bonded store انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
conservancy نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
cost of maintenance هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
three سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
bone-house [جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
apicultural مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
maintenance float شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
spoin bank محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
buffer کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
file maintenaee اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
threes سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
maintenance calibration تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
lay up <idiom> ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
hand-held آنچه قابل نگهداری در دست است
reliquary فرف مخصص نگهداری اثار مقدس یا باستانی
archive کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com