English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
tetrad گروه چهارتایی اربعه
Other Matches
quadruplets اربعه
quadruplet اربعه
the four cardinal points جهات اربعه
rule of three قاعده اربعه متناسبه
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
tetraploid چهارتایی
tetraploidy چهارتایی
foursome چهارتایی
foursomes چهارتایی
quuartet چهارتایی
quadruplex چهارتایی
tetramerous چهارتایی چهارپر
four handed چهاردستی چهارتایی
quadru پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
quadri پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
quadr پیشوندبمعنی "چهارتایی " و"چهارگانه "
hand بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
handing بردن مسابقه اسب دوانی با فاصله مناسب مجموع چهارتایی پیکان
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
troop گروه
flocking گروه
flocks گروه
flocked گروه
trooping گروه
flock گروه
platoon گروه
batch گروه
assembly گروه
hosts گروه
hosted گروه
groups گروه
frying گروه
fry گروه
fries گروه
g , series گروه ژ
throngs گروه
group گروه
thronging گروه
thronged گروه
throng گروه
platoons گروه
host گروه
shoals گروه
cluster گروه
folk گروه
folks گروه
teams گروه
team گروه
mass گروه
massing گروه
masses گروه
shoal گروه
clusters گروه
gangs گروه
batches گروه
gang گروه
ensign گروه
ensigns گروه
clique گروه
cliques گروه
cluster bombs گروه
parcels گروه
parcel گروه
covey گروه
cluster bomb گروه
cohorts گروه
concourses گروه
squads گروه
companies گروه
company گروه
crowd گروه
corps گروه
congregation گروه
squad گروه
set گروه
sets گروه
setting up گروه
bevy گروه
concourse گروه
schools گروه
school گروه
many گروه
multitude گروه
attack group گروه تک
multitudes گروه
congregations گروه
lot گروه
t group گروه T
hosting گروه
herds گروه
herding گروه
herded گروه
trooped گروه
ring گروه
herd گروه
party گروه
cohort گروه
bunching گروه
bunches گروه
bunched گروه
bunch گروه
crowds گروه
special interest group گروه
swarm گروه
swarmed گروه
swarms گروه
dyad گروه دو عضوی
formal group گروه رسمی
subgroups زیر گروه
acidic group گروه اسیدی
encounter group گروه رویارویی
end group گروه انتهایی
advance party گروه پیشرو
group analysis تحلیل گروه
acidic group گروه اسید
functional group گروه عاملی
abelian group گروه ابلی
acid group گروه اسید
experimental group گروه ازمایشی
disk pack گروه بسته
diad گروه دو عضوی
diaconate گروه شماسان
duty hands گروه نگهبانان
acid group گروه اسیدی
devitry گروه دیوان
gas group گروه گاز
device cluster گروه دستگاه
advance point گروه نوک
air group گروه هوایی
billeting party گروه پیشرو
cable party گروه لنگر
biotype زیست گروه
bit stream گروه بیتی
boatswain's party گروه ملوان
command group گروه فرماندهی
bridged group گروه پل شده
coacting group گروه همکار
bridging group گروه پل شده
budget comittee گروه بودجه
camp color party گروه پرچم
captain of the forecastle سر گروه لنگر
closed group گروه بسته
carbonyl group گروه کربونیل
class of suplies گروه کالاها
center گروه مرکزی
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
commutative group گروه جابجاپذیر
alkyl group گروه الکیل
alkyl group گروه الکیلی
amino group گروه امینی
armor group گروه زرهی
army group گروه ارتش
artillery group گروه توپخانه
attack group گروه تک به ساحل
basic unit assembly group گروه ساختمانی
control group گروه گواه
battery of wells گروه چاهها
criterion group گروه ملاک
battle group گروه نبرد
group index شاخص گروه
coordinated group گروه کوئوردینانسی
billeting party گروه یورتچی
contact party گروه تماس
chevroner فرمانده گروه
spear head گروه جلودار
anchor man رئیس گروه
anchor men رئیس گروه
anchormen رئیس گروه
death squad گروه کشتار
death squads گروه کشتار
flying squad گروه ضربت
flying squad گروه تندواکنش
flying squad گروه تندکنش
flying squads گروه ضربت
flying squads گروه تندواکنش
workgroup گروه کاری
user group گروه کاربران
trigon گروه سه صورتی
special party گروه ویژه
standardization group گروه معیاریابی
storm trooper گروه توفان
substituent گروه استخلافی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com