English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
jack-knife چاقوی بزرگ جیبی
Other Matches
jack knife خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
jack knife bridge پل متحرک تاشو
before you can say knife فورا
the knife الت جراحی
the knife چاقوی جراحی
knife : چاقو زدن
before you can say knife برقی ناگهان
before you can say knife خیلی زود
a knife یک چاقو
knife گزلیک
knife کارد زدن
knife : چاقو کارد
knife تیغه
bowie knife دشنه
bread knife کارد نان بری
bowie knife خنجر
paring knife ناخن گیر
plane knife تیغه رنده
grapefruit knife چاقوی گریپ فروت
pruning knife چاقوی شاخه زنی
steak knife کارد رومیزی دارای تیغه مضرس
pocket knife چاقوی جیبی
three bladed knife چاقوی سه تیغه
trench knife کارد سنگری
palette knife کاردک نقاشی
war to the knife کارد و کارد کشی
war to the knife جنگ سخت
paring knife سم تراش
case knife چاقوی جلد دار
case knife چاقوی بزرگ
hack knife چاقوی مخصوص برش کامل
hand knife خوش بافت
knife rest نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
knife rest جای چاقو
knife machine کاردپاک کن
knife machine ماشین کاردپاک کنی چاقوتمیزکن
knife grinder تیزگر
knife grinder چاقوتیزکن
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
knife board نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
knife board میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
knife switch کلید اهرمی
knife switch کلید تیغهای
knife switch کلید چاقویی
paper knife کارد کاغذبری
clasp knife چاقوی ضامن دار
pallet knife ماله رنگ امیزی
pallet knife کاردک
cut it with a knife برضد
cut it with a knife درمقابل
dissecting knife چاقوی تشریح
dissecting knife کاردتشریح
pallet knife کاردک نقاشی
moon knife چاقوی هلالی
moon knife چاقوی پوست تراشی
switchblade knife چاقوی ضامن دار
war to the knife جنگ خونین
knife edge لبه کارد
knife-edges لبه تیز هرچیزی
knife-edges تیغه در
knife-edges لبه چاقو
sheath knife چاقوی غلاف دار
paper-knife کاغذ بر
spackle knife کارتک [ابزار]
putty knife کارتک [ابزار]
knife-edges لبه کارد
knife-edge لبه تیغ
knife edge لبه تیز هرچیزی
knife edge تیغه در
knife edge لبه چاقو
knife edge لبه تیغ
knife-edge لبه کارد
knife-edge لبه تیز هرچیزی
knife-edge تیغه در
knife-edge لبه چاقو
knife polishing [پرداخت پرزهای فرش به کمک چاقو یا تیغه تیز]
hook knife چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
finish knife کارد یا تیغ [مخصوص پرداخت سطح فرش]
ham knife چاقویژامبون
flint knife چاقویسنگچخماقی
filleting knife چاقویماهیچهبربی
fettling knife چاقویتراشیدنغذا
dinner knife چاقویغذاخوری
dessert knife چاقویدسر
cook's knife چاقویآشپزی
commando knife چاقویکماندو
cheese knife چاقویپنیر
butter knife ضربهپایشنایپروانه
boning knife چاقویتزئینی
carving knife چاقوی حکاکی یا گوشت بری
kitchen knife چاقویآشپزخانه
knife pleat پیلهتیغهای
oyster knife چاقویمخصوصصدف
folding knife کارد جیبی تاشو [کارد سوئیسی]
I don't have a knife. من چاقو ندارم.
knife-edges لبه تیغ
flick-knife چاقوی ضامندار
painting knife چاقوینقاشی
Swiss army knife دستهچاقوسوئیسی
large chopping knife ساطور
plaster cutting knife کارد گچبری
principal types of knife انواععمدهچاقو
types of kitchen knife انواعچاقویآشپزخانه
This knife is too blunt for words . این چاقو ماست راهم نمی برد ( خیلی کند است )
jack up بالا بردن
jack پرچم کوچک ماشین
jack up <idiom>
jack پایه
jack جک چکمه کش
jack خرک پیچدار
jack گوی جک
jack گوی اصلی یا هدف
jack بالا بردن
jack باربردار قلاب گوشی
jack ورودی که به مودم اجازه میدهد مستقیما تلفن وصل شود
jack ورودی ای که از یک سوزن تشکیل شده باشد
jack ژاک برق
jack فیش برق
jack جک زدن
jack جک اتومبیل
jack خرک
jack سرباز
jack انبر اتصال
jack جک
jack پرچم سینه ناو
knife-blade cartridge fuse فیوزفشنگیتیغهدار
to play a good knife and fork ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
double break knife switch کلید تیغهای دو اتصالی
A sharp knife (pin , needle) چاقو (سوزن ) تیر
screw jack جک پیچی
smoke jack سیخ گردان
jack of all trades همه فن حریف
jack of all trades همه کاره
Union Jack پرچم سینه
yellow jack تب زرد
yellow jack پرچم قرنطینه کشتی
Union Jack پرچم ملی انگلیس
jack-in-the-boxes علی ورجه
roasting jack سیخ کباب گردنده
sawyer's jack خرک اره کشی
jack-knifed چاقوی بزرگ جیبی
telephone jack مادگی تلفن
telephone jack جک تلفن
sawyer's jack خرک چوب بری
jack-knives چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifing چاقوی بزرگ جیبی
jack-knifes چاقوی بزرگ جیبی
apple jack عرق سیب
boot jack محلقرارگرفتنکفشبرایواکسزدن
jack-in-the-boxes نوعی اتش بازی
jack-up platform سکویبالابر
jack on both sides شریک دزدورفیق قافله
jack-of-all-trades <idiom>
output jack جکخروجی
to jack up a car خودرویی را جک زدن
jack screw خرک پیچدار
pallet jack جرثقیل دستی [یا برقی] با دو شاخه
jack spring فنرجک
jack plug توپکفیشبرق
jack field فضایجک
jack-in-the-boxes جعبهای که چون در انرامیگشایند ادمکی از ان خارج شود
jack-in-the-box علی ورجه
jack-in-the-box نوعی اتش بازی
jack-in-the-box جعبهای که چون در انرامیگشایند ادمکی از ان خارج شود
jack in the box علی ورجه
jack in the box نوعی اتش بازی
jack in the box جعبهای که چون در انرامیگشایند ادمکی از ان خارج شود
hammer jack جکچکش
headphone jack جایورودهدفن
jack frost بابایخی
jack plane رنده بزرگ
jack plane رنده درشت تراش
jack pot دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
jack pudding لوده
jack pudding مسخره
jack ring طوق جک
jack ring حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
jack ring خاموت
jack roll چرخ چاه
jack salmon اردک ماهی چشم سفید امریکا
jack screw پیچ بالابرنده
jack screw پیچ تنظیم
jack screw پیچ بالابر
jack snipe نوک درازه
jack snipe یلوه
jack plane رنده دستگاه
jack box جعبه اتصال
jack o' lent هدف
jack hammer مته چکشی
jack hammer این مته با هواکار میکند
jack hammer مته دجبر
jack hammer مته ضربهای مته چکشی
jack in office ادم باد درسرکه تازه بمقام
jack in office رسیده است
jack johnson د راصطلاح عامه سربازها نارنجک بزرگ المانی
jack ketch دارزن
jack ketch طناب انداز
jack frost لولوی زمستانی
jack box جعبه تقسیم تلفن
jack mackerel ماهی ازاد کالیفرنیا
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com