Dictiornary-Farsi | oriented | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 53 (4 milliseconds)

English	Persian
oriented	گرویده
oriented	متمایل به
oriented	جهت دار


Other Matches

target-oriented <adj.>	هدف گرا
goal-oriented <adj.>	هدف گرا
transaction oriented	تراکنش گر
task oriented	تکلیف گرا
software oriented	نرم افزارگرا
procedure oriented	رویه گرا
problem oriented	مسئله گرا
sense oriented	حس گرا
goal-oriented <adj.>	مقصد گرا
target-oriented <adj.>	مقصد گرا
future-oriented <adj.>	پایدار [نسبت به آینده]
future-oriented <adj.>	آینده گرا
target-oriented <adj.>	هدف دار
goal-oriented <adj.>	هدف دار
object oriented	استفاده میکند
object oriented	استفاده میکند تا شکل تصویر را شرح دهد به جای اینکه در شکل پیکس ایجاد کند
object oriented	تصویری که از بردارهای تعریف
goal oriented	هدف گرا
goal oriented	مقصد گرا
market oriented	بازاری
market oriented	در جهت بازار
mission , oriented	لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
computer oriented	کامپیوتر گرا
motor oriented	حرکت گرا
machine oriented	ماشین گرا
application oriented	کاربرد گرا
object oriented	زبان برنامه نویسی که برای برنامه نویس شی گرا مثل C++ به کار می رود
object oriented	روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
area oriented	بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
byte oriented	لقمه گرا
computer oriented language	زبان کامپیوترگرا
demand oriented pricing	قیمت گذاری با توجه به شرایط تقاضا
application oriented language	زبان کاربردی
competition oriented pricing	قیمت گذاری رقابت امیز
human oriented language	زبان ارایش یافته بشری
character oriented protocol	پروتکل با گرایش کاراکتری پروتکل کاراکترگرا
machine oriented language	زبان ماشین گرا
procedure oriented language	زبان رویه گرا
problem oriented language	زبان مسئله گرا
object oriented programming	برنامه نویسی مقصود گرا
object oriented graphics	نگاره سازی موضوعی
transaction oriented processing	پردازش تغییرگرا
user oriented language	زبان استفاده کننده گرا
word oriented computer	کامپیوتر کلمه گرا
magazines computer oriented	مجلات کامپیوتری
problem oriented language	زبان باگرایش مسئله
record oriented database management	برنامه مدیریت پایگاه دادههای رکوردی
object oriented programming language	زبان برنامه نویسی موضوعی
action oriented management report	گزارشی که شرایط غیرعادی رابا توجه ویژهای که نیازدارد به مدیریت هشدار میدهد
table oriented database management progr	برنامه مدیریت پایگاه دادههای جدولی