English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 119 (6 milliseconds)
English Persian
palette knife کاردک نقاشی
Other Matches
palette لوحه سوراخ دار بیضی یامستطیل مخصوص رنگ امیزی نقاشی
palette جدول رنگ و الگو
palette مجموعهای از رنگهای قابل دسترس در یک سیستم گرافیکی کامپیوتر
palette محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
palette تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
palette جعبه رنگ نقاشی
palette with hollows پالتحفرهای
palette knives کاردک نقاشی
palette with dipper پالتهمراهجایروغن
realizing the palette انتخاب مجموعه مشخص از رنگها برای قلم رنگی و استفاده از ان برای نمایش تصویر. معمولا توسط تط بیق دادن رنگها با قلم منط قی در سیستم
before you can say knife خیلی زود
the knife چاقوی جراحی
knife : چاقو زدن
knife کارد زدن
knife گزلیک
knife تیغه
the knife الت جراحی
before you can say knife برقی ناگهان
before you can say knife فورا
knife : چاقو کارد
a knife یک چاقو
knife switch کلید چاقویی
steak knife کارد رومیزی دارای تیغه مضرس
three bladed knife چاقوی سه تیغه
trench knife کارد سنگری
war to the knife کارد و کارد کشی
war to the knife جنگ سخت
war to the knife جنگ خونین
flick-knife چاقوی ضامندار
pruning knife چاقوی شاخه زنی
moon knife چاقوی پوست تراشی
moon knife چاقوی هلالی
pallet knife کاردک نقاشی
pallet knife کاردک
pallet knife ماله رنگ امیزی
paper knife کارد کاغذبری
paring knife سم تراش
paring knife ناخن گیر
plane knife تیغه رنده
boning knife چاقویتزئینی
butter knife ضربهپایشنایپروانه
cheese knife چاقویپنیر
fettling knife چاقویتراشیدنغذا
I don't have a knife. من چاقو ندارم.
filleting knife چاقویماهیچهبربی
flint knife چاقویسنگچخماقی
grapefruit knife چاقوی گریپ فروت
cook's knife چاقویآشپزی
kitchen knife چاقویآشپزخانه
knife pleat پیلهتیغهای
oyster knife چاقویمخصوصصدف
spackle knife کارتک [ابزار]
folding knife کارد جیبی تاشو [کارد سوئیسی]
commando knife چاقویکماندو
ham knife چاقویژامبون
putty knife کارتک [ابزار]
knife polishing [پرداخت پرزهای فرش به کمک چاقو یا تیغه تیز]
hook knife چاقوی قلاب شکل [جهت گره زدن خامه ها در روش ترکی بافت]
finish knife کارد یا تیغ [مخصوص پرداخت سطح فرش]
dessert knife چاقویدسر
dinner knife چاقویغذاخوری
painting knife چاقوینقاشی
knife switch کلید اهرمی
knife edge لبه کارد
knife-edges تیغه در
knife-edges لبه چاقو
knife-edges لبه تیغ
sheath knife چاقوی غلاف دار
paper-knife کاغذ بر
carving knife چاقوی حکاکی یا گوشت بری
knife-edge لبه چاقو
jack-knife چاقوی بزرگ جیبی
pocket knife چاقوی جیبی
knife-edges لبه تیز هرچیزی
knife-edges لبه کارد
knife edge لبه تیز هرچیزی
knife edge تیغه در
knife edge لبه چاقو
knife edge لبه تیغ
knife-edge لبه کارد
knife-edge لبه تیز هرچیزی
knife-edge تیغه در
knife-edge لبه تیغ
bowie knife دشنه
bowie knife خنجر
bread knife کارد نان بری
hand knife خوش بافت
jack knife خم شدن بجلو با پاهای مستقیم و گرفتن مچ پا بادستها
knife rest جای چاقو
knife machine کاردپاک کن
knife machine ماشین کاردپاک کنی چاقوتمیزکن
knife grinder تیزگر
knife board میزی که روی ان کاردهاراپاک می کنند
knife board نیمکت دوطرفه دربالای امنیبوس
knife boy خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
hack knife چاقوی مخصوص برش کامل
knife rest نوعی مانع یا سدجادهای است که با سیم خاردار و یک چهارچوب فلزی یا چوبی تهیه می کنند و قابل حمل میباشد
knife grinder چاقوتیزکن
clasp knife چاقوی ضامن دار
switchblade knife چاقوی ضامن دار
case knife چاقوی جلد دار
cut it with a knife برضد
cut it with a knife درمقابل
dissecting knife چاقوی تشریح
knife switch کلید تیغهای
dissecting knife کاردتشریح
case knife چاقوی بزرگ
Swiss army knife دستهچاقوسوئیسی
large chopping knife ساطور
This knife is too blunt for words . این چاقو ماست راهم نمی برد ( خیلی کند است )
plaster cutting knife کارد گچبری
types of kitchen knife انواعچاقویآشپزخانه
jack knife bridge پل متحرک تاشو
principal types of knife انواععمدهچاقو
double break knife switch کلید تیغهای دو اتصالی
knife-blade cartridge fuse فیوزفشنگیتیغهدار
to play a good knife and fork ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
A sharp knife (pin , needle) چاقو (سوزن ) تیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com