Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
What costs little is little esteemed .
<proverb>
آنچه کم بهاست ارج کمترى دارد .
Other Matches
biased
آنچه اریب دارد
ambiguous
آنچه دو معنای ممکن دارد
distant
آنچه در محلی قرار دارد
significantly
آنچه معنای مخصوصی دارد
multifunction
آنچه تابعهای متعددی دارد
significant
آنچه معنای مخصوصی دارد
relevant
آنچه ارتباط مهمی دارد
centralized
آنچه در یک موقعیت مرکزی قرار دارد
desktop
آنچه در بالا میز قرار دارد
transients
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transient
آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
class
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
best fit
1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
classing
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classes
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classed
در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
Whatsoever
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
Walls have ears
<idiom>
دیوار موش دارد و موش گوش دارد
[اصطلاح]
labor theory of value
براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
zero insertion force socket
[قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
enclave economices
اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears
دیوار موش دارد موش گوش دارد
contiguous
آنچه اثر می گذارد
lightweight
آنچه سنگین نیست
constant
آنچه تغییر نمیکند
constants
آنچه تغییر نمیکند
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
protective
آنچه حافظت میکند
circulating
آنچه به راحتی می چرخد
circular
آنچه در یک دایره می چرخد
incoming
آنچه از خارج می آید
circulars
آنچه در یک دایره می چرخد
authentic
آنچه درست است
auxiliaries
آنچه کمک میکند
previous
آنچه زودتر رخ میدهد
exclusive
آنچه شامل نمیشود
used
آنچه جدید نیست
unwanted
آنچه لازم نیست
knowledge
آنچه دانسته است
producing
آنچه تولید میکند
lightweights
آنچه سنگین نیست
auxiliary
آنچه کمک میکند
commonest
آنچه اغلب اتفاق میافتد
audible
آنچه قابل شنیدن است
clearer
آنچه به سادگی فهمیده میشود
clearest
آنچه به سادگی فهمیده میشود
computable
آنچه قابل محاسبه است
exchangeable
آنچه قابل تغییر است
clears
آنچه به سادگی فهمیده میشود
availability
آنچه به آسانی بدست آید
prior
آنچه قبلاگ رخ داده است
clear
آنچه به سادگی فهمیده میشود
finished
آنچه کامل شده است
chargeable
آنچه قابل شارژ است
dependent
آنچه به دلیلی متغیر است
comparable
آنچه قابل مقایسه نیست
normal
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
commoners
آنچه اغلب اتفاق میافتد
extensible
آنچه قابل گسترش است
common
آنچه اغلب اتفاق میافتد
alterable
آنچه قابل تغییر است
immediate
آنچه یکباره اتفاق افتد
visible
آنچه قابل دیدن است
expandable
آنچه قابل گسترش باشد
transportable
آنچه قابل حمل است
unedited
آنچه ویرایش نشده است
irretrievable
آنچه قابل بازگشت نیست
requirements
آنچه مورد نیاز است
malfunction
آنچه کامل کار نکند
movable
آنچه قابل حرکت است
controllable
آنچه قابل کنترل است
characteristically
آنچه مخصوص یا ویژه است
characteristic
آنچه مخصوص یا ویژه است
identities
آنچه کسی یا چیزی است
identity
آنچه کسی یا چیزی است
malfunction
آنچه درست کار نکند
quantifiable
آنچه قابل شمارش است
hidden
آنچه قابل دیدن نیست
convertibles
آنچه قابل تبدیل است
convertible
آنچه قابل تبدیل است
recognizably
آنچه قابل تشخیص است
malfunctions
آنچه درست کار نکند
malfunctions
آنچه کامل کار نکند
flexible
آنچه قابل تغییر است
malfunctioned
آنچه درست کار نکند
malfunctioned
آنچه کامل کار نکند
recognizable
آنچه قابل تشخیص است
interchangeable
آنچه قابل تغییر است
approximating
آنچه تقریبا درست است
What must be must be .
<proverb>
آنچه باید بشود خواهد شد .
malfunctioning
آنچه خوب کار نکند
round
آنچه در دایره حرکت میکند
value
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
roundest
آنچه در دایره حرکت میکند
differential
آنچه اختلاف را نشان میدهد
removable
آنچه قابل جابجایی است
relative
آنچه با دیگری مقایسه شود
preformatted
آنچه فرمت شده باشد
continual
آنچه به طور پیاپی رخ میدهد
residual
آنچه در پشت سر باقی می ماند
efficient
آنچه که خوب کار میکند
electric
آنچه با الکتریسیته کار میکند
durable
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
simplest
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simpler
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
simple
آنچه پیچیده یا مشکل نباشد
variables
آنچه قابل تغییر است
What soes not endure does not merit attachment .
<proverb>
آنچه نپاید دلبستگى را نشاید .
Seldom seen soon forgotten .
<proverb>
از دل برود هر آنچه از دیده برفت .
selectable
آنچه قابل انتخاب باشد
third
آنچه بعد از دومین می آید
variable
آنچه قابل تغییر است
maskable
آنچه نادیده گرفتنی است
differentials
آنچه اختلاف را نشان میدهد
valuing
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
values
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
thirds
آنچه بعد از دومین می آید
I spoke my mind.
آنچه دردل داشتم بزبان آوردم
additional
آنچه جمع شده یا اضافه است
frequenting
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
frequented
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
blind
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
addressable
آنچه قابل آدرس دهی است
accessible
آنچه قابل دستیابی و دسترسی است
Except what is mentioned in paragraph 3.
باستثنای آنچه درپاراگراف 3 آمده است
frequent
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
inactive
آنچه کار نمیکند یا اجرا نمیشود
magnets
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
magnet
آنچه میدان مغناطیسی تولید میکند
pre
آنچه قبلا توافق شده است
accidental
آنچه تصادفی اتفاق افتاده است
blinded
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
ambiguities
آنچه به روشنی تعریف نشده است
blinds
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
damaged
آنچه آسیب یا رنج دیده است
available
آنچه قابل دستیابی یا خرید است
selectively
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
undetected
آنچه تشخیص داده نشده است
selective
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
ambiguity
آنچه به روشنی تعریف نشده است
frequents
آنچه می آید و می رود و اغلب رخ میدهد
simultaneous
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد
hand-held
آنچه قابل نگهداری در دست است
pre-
آنچه قبلا توافق شده است
specifying
بیان واضح آنچه نیاز است
specify
بیان واضح آنچه نیاز است
preventive
آنچه مانع رویدادن چیزی شود
predefined
آنچه قبلا معرفی شده است
erasable
آنچه قابل پاک شدن است
original
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
heuristic
آنچه از تجربیات گذشته درس گیرد
originals
آنچه اول استفاده یا ساخته شود
alternates
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
contents
محتوا یا آنچه دروی چیزی باشد
alternated
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
alternate
آنچه از یکی به دیگری تغییر می یابد
magnetic
آنچه میدان مغناطیسی مربوطه داد
desktop
آنچه روی میز انجام میشود
completed
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
synchronous
آنچه همان با دیگری اجرا شود.
adjacent
آنچه مقابل یا نزدیک چیزی است
complete
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completes
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
completing
آنچه به چیزی دیگر نیاز ندارد
easy to use
آنچه قابل فهم و انجام باشد
special
آنچه متفاوت یا غیر عادی است
specifies
بیان واضح آنچه نیاز است
incompatible
ناسازگار یا آنچه خوب کار نمیکند
uniquely
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
unique
آنچه با هر چیز دیگر متفاوت است
unauthorized
آنچه باید مجوز داشته باشد
logical
آنچه از منط ق در عملیاتش استفاده میکند
impulsive
آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
successive
آنچه یکی پس از دیگری فاهر میشود
continuous
آنچه بدون توقف ادامه یابد
optional
آنچه قابل انتخاب شدن باشد
unconditional
آنچه به هیچ شرطی بستگی ندارد
payment on account
آنچه علی الحساب پرداخت میشود
downloadable
آنچه قابل بار کردن است
game
آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
pushbutton
آنچه با فشار دادن یک دکمه کار کند
selectable
آنچه توسط کاربر قابل انتخاب است
sensitive
آنچه حتی تغییرات کوچک را هم احساس میکند
extra
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
c
آنچه توسط کامپیوتر ایجاد شده است
extra-
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
extras
اضافه شده یا آنچه بیشتر از معمول باشد
preventative
آنچه سعی در توقف رویدادن چیزی شود
combinational
آنچه شماره عناصر جدا را ترکیب میکند
down
مربوط به کامپیوتر ها یا برنامه ها آنچه کار نمیکند
defective
خطا دار یا آنچه درست کار نمیکند
audio
مربوط به صدا یا آنچه قابل شنیدن است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com