English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
net net worth ارزش کل داراییهای یک موسسه منهای قروض و تعهداتش
Other Matches
financial property داراییهای پولی
fixed assets داراییهای ثابت
cash assets داراییهای نقدی
solvent قادر به پرداخت قروض
solvents قادر به پرداخت قروض
tangible assets داراییهای قابل لمس
debt income ratio نسبت قروض به درامد ملی
minus منهای
biquinary code " منهای عدد + "
weanting بدون بی منهای
cost center قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
net tax revenue مالیات منهای پرداختهای انتقالی
institutionalises در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
Co پیشوندی بمعنای 09 درجه منهای مقدار مذکور
co- پیشوندی بمعنای 09 درجه منهای مقدار مذکور
debt finance افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
remainder عدد معادل مقسوم منهای حاصل ضرب خارج قسمت ومقسوم علیه
book value ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
value added قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
instituting موسسه
institutes موسسه
stablishment موسسه
inst موسسه
establishments موسسه
establishment موسسه
instituted موسسه
enterprises موسسه
institute موسسه
corporations موسسه
corporation موسسه
enterprise موسسه
institution موسسه
enterprise موسسه اقتصادی
enterprises موسسه اقتصادی
closed shops موسسه کارشناسی
translation agency موسسه ترجمه
closed shop موسسه کارشناسی
foundress موسسه بانیه
bindery موسسه صحافی
entity موسسه مستقل
entities موسسه مستقل
charitable institution موسسه خیریه
civilian enterprise موسسه غیرنظامی
correctional institution موسسه تادیبی
credit institution موسسه اعتباری
finance house موسسه مالی
installation property مایملک موسسه
discount house موسسه تنزیل
installations موسسه نظامی
installation موسسه نظامی
economic unit موسسه دولتی و ...
business موسسه بازرگانی
businesses موسسه بازرگانی
charity موسسه خیریه
charities موسسه خیریه
foundation موسسه خیریه
pawnshop موسسه رهنی
enterprises موسسه یا بنگاه اقتصادی
consolidation ادغام دو یا چند موسسه
financial intermediary موسسه مالی واسطه
consolidation ادغام دو یاچند موسسه
social welfare موسسه رفاه اجتماعی
establishment موسسه دسته کارکنان
nonprofit firm موسسه غیر انتفاعی
shipping agent موسسه حمل کالا
establishments موسسه دسته کارکنان
institute of materials management موسسه مدیریت مواد
social service موسسه تعاون اجتماعی
charles babbage institute موسسه چارلز بابیج
joint enterprise موسسه اقتصادی مشترک
sovkhoz موسسه کشاورزی وروستایی
jobholder عضو ثابت موسسه
institute of purchasing and supply موسسه خرید و عرضه
enterprise موسسه یا بنگاه اقتصادی
carrier موسسه حمل و نقل
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
wiring موسسه سیم سازی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
carriers موسسه حمل و نقل
firms کارخانه موسسه بازرگانی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
contracting carrier موسسه حمل و نقل موردقرارداد
common carrier موسسه حمل و نقل عمومی
firmest واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
actual carrier موسسه حمل و نقل واقعی
firm واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
clearinghouse موسسه تهاتری لندن انبار
firmer واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
firms واحد اقتصادی موسسه تجارتخانه
social audit ارزیابی عملکرد اجتماعی موسسه
international organisation for standard موسسه بین المللی استاندارد
principals رئیس موسسه اثاثه ارثی
principal رئیس موسسه اثاثه ارثی
american national standards institute موسسه ملی استانداردهای امریکا
private enterprise اقتصاد ازاد موسسه خصوصی
interoffice مکاتبه و مراسله بین ادارات یک موسسه
business combination ادغام دو یا چند موسسه دریکی از ان موسسات
corporation شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
haute couturer موسسه طراحی لباس ومد بانوان
icot موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
corporations شرکت ثبت شده موسسه حقوقی
outsider موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
outsiders موسسه حمل و نقل که عضوکنفرانس نیست
discount house موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
entrepreneurs مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
entrepreneur مدیر یک موسسه اقتصادی بزرگ مقاطعه کار
institute for professionals ofcomputer certification موسسه تایید متخصص
house organ مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
confirming house موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
admin تشریفات اداری و وفایف دیگر مربوط به کارکرد یک موسسه
colony موسسه ای دور از تمدن برای گروهی از مردم [مانند زندان]
ieee Electronics and ofElectrical Institute Engineers موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک
combination توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
iee /s 00 مشخصه یک استاندارد که توسط موسسه مهندسین الکتریسیته و الکترونیک ساخته شده است
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
pyramiding سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
picayubnish بی ارزش
trivalence سه ارزش
rubbish بی ارزش
punks بی ارزش
punk بی ارزش
shotten بی ارزش
regardant با ارزش
worthless بی ارزش
avail ارزش
picayune بی ارزش
worth ارزش
fustian بی ارزش
good for nothing بی ارزش
junky بی ارزش
low grade کم ارزش
low level کم ارزش
market value ارزش
naught بی ارزش
price ارزش
brummagem کم ارزش
brummagem بی ارزش
no par بی ارزش
prices ارزش
valueless بی ارزش
big ticket با ارزش
worth با ارزش
treasure با ارزش
value ارزش
unvalued بی ارزش
cost ارزش
trivalency سه ارزش
small change کم ارزش
rewarding پر ارزش
worthiness ارزش
raffish بی ارزش
worm eaten بی ارزش
values ارزش
valuing ارزش
place utility استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
wear thin <idiom> بی ارزش شدن
intrinsic value ارزش ذاتی
heritage asset میراث با ارزش
it is of little worth کم ارزش است
waff نظر بی ارزش
face value ارزش اسمی
indexation ارزش ترازی
present value ارزش فعلی
limiting value ارزش نهایی
loan value ارزش وام
loan value ارزش استقراض
logical value ارزش منطقی
value of money ارزش پول
value of assets ارزش دارائی ها
value as security ارزش تضمین
gross value ارزش ناخالص
value analysis تحلیل ارزش
value added ارزش افزوده
final value ارزش نهایی
valuably بطور با ارزش
use value ارزش استعمال
use value ارزش استفاده
value in use ارزش استعمال
influence value ارزش تاثیر
value in use ارزش استفاده
value in exchange ارزش مبادله
increase in value افزایش ارزش
value for money ارزش پول
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com