English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
cargo manifest افهارنامه شرح محموله کشتی
Other Matches
cargo محموله کشتی
shipper محموله کشتی
cargoes محموله کشتی
salvages کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvaging کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvage money جایزه نجات کشتی یا محموله
consolidated vehicle table فهرست خودروهای محموله در کشتی
salvaged کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvage کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
bill of entry افهارنامه ورودی افهارنامه گمرکی
declaration افهارنامه
declarations افهارنامه
official notification افهارنامه
manifesting افهارنامه
legal notice افهارنامه
manifest افهارنامه
manifests افهارنامه
manifested افهارنامه
customs entry form افهارنامه گمرکی
bill of entry افهارنامه ورودی
assertion تایید ادعا افهارنامه
declaration افهار افهارنامه اعلان
declarations افهار افهارنامه اعلان
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
consignments محموله
batches یک محموله
consignment محموله
cargo محموله
shipments محموله
batch یک محموله
freight محموله
shipment محموله
load محموله
delivery محموله
shipment [American] محموله
unitized cargo تک محموله
loads محموله
lading محموله
cargoes محموله
freightage محموله
consignment محموله
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
loading بار محموله
consignment محموله مرسوله
consignments محموله مرسوله
return cargo محموله برگشت
cargo insurance بیمه محموله
backload محموله مراجعت
bulk cargo محموله حجیم
air consignment محموله هوایی
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
good مال منقول محموله
damaged shipments محموله خسارت دیده
consignee دریافت کننده محموله
jettisoning به دریا ریزی محموله
tallyman مسئول کنترل محموله
jettisons به دریا ریزی محموله
cargo محموله دریایی بار
jettisoned به دریا ریزی محموله
jettison به دریا ریزی محموله
consignments محموله کالای ارسالی
air bill بارنامه محموله هوایی
cargoes محموله دریایی بار
consignment محموله کالای ارسالی
break bulk cargo محموله بسته بندی شده
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
jettison of cargo محموله را به هنگام خطر به دریا ریختن
hurdle دیواریکه مواد محموله اب رامتوقف میکند
wrongshipped محموله ایکه اشتباها" ارسال شده
hurdles دیواریکه مواد محموله اب رامتوقف میکند
transire اجازه گمرک جهت انتقال محموله
manifested لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifesting لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifests لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifest لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
declaration of trust افهارنامه تکلیف به قبض افهارنامهای که ناقل به منتقل الیه یا مصالح به متصالح میدهد و در ان به او تکلیف میکند که اداره مورد انتقال یا مال الصلح رابه عهده بگیرد و ان را قبض کند
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow کشتی عرشه کشتی
prows کشتی عرشه کشتی
tare and tret وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
contraband کالای قاچاق محموله قاچاق
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
transhipment انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
carnet اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
carina کشتی
carinae کشتی
ship کشتی
sail ho! کشتی !کشتی !
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight کشتی مس
flat پل کشتی
flattest پل کشتی
ark کشتی
puppis کشتی دم
vessels کشتی
wrestling کشتی
vessel کشتی
ships کشتی
by water با کشتی
bottoms کشتی
decked پل کشتی
decks پل کشتی
foreship سر کشتی
aft در پس کشتی
hulks کشتی
ship haven یک کش کشتی
afloat در کشتی
argo کشتی
catch کشتی کج
boarded کشتی
board کشتی
hulk کشتی
bottom کشتی
on board a ship در کشتی
deck پل کشتی
bilge اب ته کشتی
on the water در کشتی
on the sea در کشتی
on shipboard در کشتی
collier کشتی
docked تعمیرگاه کشتی
lumber carrier کشتی تیر بر
berth خوابگاه کشتی
docks تعمیرگاه کشتی
lumper باربر کشتی
dockyards تعمیرگاه کشتی
berthed خوابگاه کشتی
jerque بازرسی کشتی
training ship کشتی اموزشی
shipbuilding کشتی سازی
carrying vessel کشتی باربری
inboard داخل کشتی
tramp steamer کشتی ازاد
lime juicer کشتی انگلیسی
dock تعمیرگاه کشتی
berthing خوابگاه کشتی
large ship کشتی بزرگ
lading بار کشتی
lighter aboard ship کشتی دوبه بر
marker ship کشتی نماینده
kedge تغییرجهت کشتی
keel shaped شبیه ته کشتی
wrecked کشتی شکسته
crews کارکنان کشتی
towboat کشتی یدک کش
strands به گل نشستن کشتی
berths خوابگاه کشتی
to take ship با کشتی بردن
kelson or keelson سقف ته کشتی
double-decker کشتی دوعرشهای
topsldes بادخوربدنه کشتی
double-deckers کشتی دوعرشهای
strand به گل نشستن کشتی
lee shore کشتی بادپناه
aboard روی کشتی
deck plan صفحه پل کشتی
aeroboat کشتی طیار
aerographer هواشناسی کشتی
deck gang ملوان پل کشتی
affreightment اجاره کشتی
afterdeck عقب کشتی
deadman مهاربند کشتی
air ship کشتی هوایی
alee پناهگاه کشتی
amid ships درمیان کشتی
amidships درمیان کشتی
aport بطرف چپ کشتی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com