English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
operational readiness امادگی عملیاتی
Search result with all words
availability factor ضریب امادگی عملیاتی هواپیماها یا ناوها ضریب قابلیت استفاده
operational performance category طبقه امادگی عملیاتی
operational performance category امادگی عملیاتی از طبقه
Other Matches
current operating allowance سهمیه موجود عملیاتی سهمیه عملیاتی فعلی
readiness condition وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
defense readiness condition وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
air defense readiness وضعیت امادگی پدافند هوایی امادگی پدافند هوایی
operational code کد عملیاتی
operating عملیاتی
operation code کد عملیاتی
operations code کد عملیاتی
operational عملیاتی
operation research پژوهش عملیاتی
incident حادثه عملیاتی
operation overlay کالک عملیاتی
operational route جاده عملیاتی
action parameters پارامترهای عملیاتی
operational problems مسائل عملیاتی
operational costs هزینههای عملیاتی
incidents حادثه عملیاتی
operational headquarters ستاد عملیاتی
operational management مدیریت عملیاتی
operational definition تعریف عملیاتی
operational environment محیط عملیاتی
operation order دستور عملیاتی
operation map نقشه عملیاتی
cruising range برد عملیاتی
functional specification مشخصه عملیاتی
operating profit سود عملیاتی
operating loss زیان عملیاتی
operating expenses مخارج عملیاتی
operating cost مخارج عملیاتی
operating budget بودجه عملیاتی
flowchart شمای عملیاتی
operating ratio نرخ عملیاتی
concept of operation تدبیر عملیاتی
operation annexes پیوستهای عملیاتی
operating weight وزن عملیاتی
operating temperature دمای عملیاتی
operating staff کارمندان عملیاتی
component operation عناصر عملیاتی
operating speed سرعت عملیاتی
operating ratio نسبت عملیاتی
mission load اماد عملیاتی
operational route مسیر عملیاتی
operationalism عملیاتی نگری
operations code رمز عملیاتی
staging area منطقه عملیاتی
preoperational پیش عملیاتی
elements عنصر عملیاتی
element عنصر عملیاتی
operating cost هزینه عملیاتی
endurance برد عملیاتی
operational research تحقیق عملیاتی
throughput توان عملیاتی
operational reserve احتیاط عملیاتی
operational reserve ذخیره عملیاتی
kelter امادگی
cover امادگی
coverings امادگی
covers امادگی
tautness امادگی
kelter or kilter امادگی
preparations امادگی
qualification امادگی
susceptibility امادگی
preparation امادگی
proneness امادگی
disposition امادگی
readiness امادگی
preparedness امادگی
penchant امادگی
conditioning امادگی
predispostion امادگی
forms امادگی
formed امادگی
form امادگی
action کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
scheme of command طرح عملیاتی یکان
fleet operating base پایگاه عملیاتی ناوگان
effective through put توان عملیاتی موثر
operational weapon جنگ افزار عملیاتی
commander's concept تدبیر عملیاتی فرمانده
mission load بار مبنای عملیاتی
actions کل عملیاتی که در یک عمل رخ می دهند.
operational amplifier تقویت کننده عملیاتی
operational command فرماندهی از نظر عملیاتی
functional units of a computer واحدهای عملیاتی یک کامپیوتر
standing operating procedures روش جاری عملیاتی
radius of action برد عملیاتی هواپیما
medical fitness امادگی پزشکی
insusceptibility عدم امادگی
liability to disease تعهد امادگی
work out تمرین امادگی
law of readiness قانون امادگی
unreadiness عدم امادگی
reading readiness امادگی خواندن
indisposition عدم امادگی
state of alert وضعیت امادگی
preparatory interval دوره امادگی
third degree of readiness امادگی درجه سه
physical fitness امادگی جسمانی
peak up در اوج امادگی
second degree of readiness امادگی درجه دو
training camp اردوی امادگی
indisposedness عدم امادگی
half way houses خانههای امادگی
hotter امادگی کامل
hot امادگی کامل
availability زمان امادگی
readiness امادگی رزمی
preparatory schools اموزشگاه امادگی
preparatory school اموزشگاه امادگی
indispositions عدم امادگی
peripheral دوره امادگی
reconditioning تجدید امادگی
combat readiness امادگی رزمی
erg 2- امادگی ذاتی
vigilance امادگی چالاکی
condition of readiness شرایط امادگی
hottest امادگی کامل
base of operations پایگاه عملیاتی مبنای عملیات
not operationally ready غیر اماده ازنظر عملیاتی
chop تعویض کنترل عملیاتی یکانها
chopped تعویض کنترل عملیاتی یکانها
zeroed out غیر عملیاتی شدن یکان
game cycle دورههای عملیاتی بازی جنگ
school readiness امادگی ورود به مدرسه
physical fitness امادگی عمومی جسمانی
condition of readiness وضعیت امادگی رزمی
lurched امادگی شکست فاحش
peripheral course دوره امادگی نظامی
lurches امادگی شکست فاحش
condition code کد وضعیت امادگی اقلام
lurch امادگی شکست فاحش
lurching امادگی شکست فاحش
combat ready دارای امادگی رزمی
accessibility امادگی برای پذیرایی
readiness category نوع امادگی رزمی
readiness اماده باش امادگی
data set ready امادگی مجموعه داده ها
data terminal ready امادگی ترمینال داده
ingenuity امادگی برای اختراع
level of readiness سطح امادگی رزمی
fourth degree of readiness امادگی درجه چهار
readiness category درجه امادگی رزمی
materiel readiness امادگی رزمی وسایل
preparation امادگی اماده سازی
habilitation لباس پوشاندن امادگی
flyable dud بدون امادگی رزمی
preparations امادگی اماده سازی
distensibility امادگی برای بادکردن
sop رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sops رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
present work عملیاتی که اکنون انجام شده است
sequential عملیاتی که یکی پس از دیگری اجرا می شوند
alternate escort operating base پایگاه عملیاتی یدکی یگانهای پاسور
operationally ready حاضر به عمل اماده از نظر عملیاتی
change of operation control تغییر در نوع کنترل عملیاتی یاتعویض ان
sight read بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-read بدون امادگی قبلی اجراکردن
sight-reads بدون امادگی قبلی اجراکردن
opposability امادگی برای روبرو گذاشتن
fluctuability امادگی برای بالاوپایین رفتن
teachability امادگی جهت یاد گرفتن
haemophillia امادگی بخون رفتن زیاد
reagency امادگی برای واکنش یا معرفی
readiness to report امادگی برای پاسخ دادن
sight-reading بدون امادگی قبلی اجراکردن
routing عملیاتی که درحین مسیریابی پیام انجام می شوند
radiological operations عملیاتی که در ان از موادرادیواکتیو استفاده میشود عملیات رادیولوژیک
inseparability عدم امادگی برای جدا شدن
inerrability معصومیت عدم امادگی برای خطاکردن
impressionability امادگی برای تحت تاثیر قرارگرفتن
insuperability عدم امادگی برای از میان برداشتن
communicativeness امادگی برای رساندن خبر پرگویی
irresponsiveness عدم امادگی برای پاسخ دادن
mission ready اعلام امادگی هواپیما برای پرواز
removability ناپایداری امادگی برای برداشته شدن
army ready material program برنامه بهبود امادگی رزمی اماد
snug down امادگی قبل از ورود به دریای طوفانی
materiel readiness میزان امادگی جنگ افزارها وتجهیزات
ready solubility in water امادگی برای زودحل شدن دراب
flight readiness firing ازمایش سریع امادگی پرتاب موشک
monadic مربوط است به عملیاتی که فقط از یک اپراند استفاده میکند
war footing حالت اماده باش در ارتش امادگی رزمی
vitrescence امادگی برای تبدیل به شیشه خاصیت شیشهای
road test ازمایش امادگی وسائط نقلیه برات مسافرت
impulsiveness امادگی برای کار کردن یا نیروی انی
inductility عدم امادگی برای لوله شدن اقامه
dtr Ready Terminal Data امادگی ترمینال داده
rated through put ماکزیمم توان عملیاتی ممکن برای یک دستگاه داده پردازی
target offset methode روش نشان دادن هدفها روی نقشه ها یا طرحهای عملیاتی
condensability قابلیت انقباض یاتکثیف-امادگی برای منقبض شدن
plea of tender اعلام امادگی خوانده به ادای دین خواهان در دادگاه
put and take fishing انداختن ذخیره ماهی به اب برای امادگی ماهیگیری درفصل
civilian preparedness for war اماده کردن مردم برای جنگ امادگی غیرنظامیان
cold rolling عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد
ground تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
process bound برنامه عملیاتی و محاسباتی شرایطی که در ان سیستم کامپیوتری توسط سرعت پردازنده محدود میشود
counter revolution عملیاتی و تدابیری که بعد از وقوع انقلاب برای خنثی کردن ان انجام و اتخاذ میشود
fixes 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com