English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
first strike اولین ضربه
Other Matches
first in first out صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
first strike اولین ضربت در اولین حمله
fifo اولین صادره از اولین وارده
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
fifo که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
initialling اولین
initials اولین
initialled اولین
initialed اولین
initial اولین
initiatory اولین
headmost اولین
initialing اولین
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
seconded که پس از اولین می آید
second که پس از اولین می آید
initialing اولین قسمت
initialing اولین امضاء
initialed اولین یا در ابتدا
seconding که پس از اولین می آید
initialed اولین امضاء
seconds که پس از اولین می آید
initialed اولین قسمت
immediate destination اولین مقصد
initial اولین امضاء
initial اولین قسمت
first salvo اولین رگبار
first generation اولین سری
initial اولین یا در ابتدا
initialling اولین قسمت
initialling اولین امضاء
initials اولین قسمت
initials اولین امضاء
initialled اولین یا در ابتدا
initialling اولین یا در ابتدا
initials اولین یا در ابتدا
initialled اولین امضاء
betimes در اولین فرصت
initialled اولین قسمت
initialing اولین یا در ابتدا
Go to the first crossroad. به اولین چهارراه بروید.
Go to the first crossroad. به اولین تقاطع بروید.
first light اولین طلیعه خورشید
first ionization potential پتانسیل اولین یونش
at first light در اولین روشنایی روز
straight run pitch تفاله اولین تقطیر
dday اولین روزاغاز بکار
at your earliest convenience در اولین فرصت مناسب
alphas اولین گونه یک محصول کامپیوتری
January اولین ماه سال مسیحی
home اولین رکورد داده در فایل
standards اولین مگا بایت حافظه در PC.
lifo اولین صادره ازاخرین وارده
lifo last in first out اولین صادره از اخرین وارده
first offender متخلف برای اولین بار
CERN یس که www اولین آنجا اختراع شد
primary اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
homes اولین رکورد داده در فایل
alpha اولین گونه یک محصول کامپیوتری
first offenders متخلف برای اولین بار
filo اخرین صادره از اولین وارده
standard اولین مگا بایت حافظه در PC.
for the first [last] time برای اولین [آخرین] بار
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
initialed اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialing اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initial اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialled اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
ash wednesday اولین روز ایام روزهء مسیحیان
delivery leadtime زمان تحویل اولین پارتی وسایل
initialling اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
head اولین عنصر داده در لیست بودن
low sunday اولین یکشنبه بعد از عید پاک
initials اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
drop cap حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
green run اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
delivery leadtime زمان تحویل اولین قسمت وسایل
ante-court [اولین صحن در خانه های بزرگ]
second strike اولین حمله متقابله یا ضدحمله در یک جنگ اتمی
geometric mean فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
prototype اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
computed air release point نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
prototypes اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
first down اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
initialing آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
first offender کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
innovation theory این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر
initials آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialed آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initial آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialling آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
first salvo اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
initialled آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
identities مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
widow اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
identity مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
widows اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
honor امتیاز اولین نفر بودن درشروع بازی گلف
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
first offenders کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
ring لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
origin محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
floats فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
floated فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
float فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
execution محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
peremptory undertaking تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
origins محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
masters اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
mastered اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
master اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
touchdown درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
sectors سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
touchdowns درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
bachelor مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
sector سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
bachelors مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
Intel بیتی استفاده میکند که اولین بار در کامپیوترهای IBMPC به کار رفت
first fit تابع یا الگوریتمی که اولین و بزرگترین بخش از حافظه خالی را انتخاب میکند تا یک صفحه
COMPAQ شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
Windows . اولین نسل جدید ویندوز که حاوی امکانات OLE و کشیدن و قراردادن بود
high اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
highest اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
highs اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
daisy chain زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
prototypes اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
prototype اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
IBM بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
origin writ ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند
free carrier یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
Boxing Day اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
International Modern [سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
Dutch barn [انباری به شکل سه گوش در قرن هفدهم و هجدهم میلادی که اولین بار توسط هلندی ها استفاده شد.]
sherlu اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
Babbage nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
Cinoiserie [سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
Intel شرکتی که اولین ریزپردازنده موجود را ساخت . و نیز پردازنده هایی ساختند که در IBMPC و کامپیوترهای سازگار استفاده میشود
conspicuious consumption مصرف افراطی مصرفی که هدفش خودنمائی به دیگران است این اصطلاح اولین بار بوسیله تورستین وبلن اقتصاددان امریکائی
leading edge اولین لبه کارت پانچ که وارد کارت خوان میشود
back frow اولین شیار ایجاد شده توسط گاواهن که به شیار مرده معروف است
cyclic چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت به محل اولین بیت منتقل میشود
boot اولین شیار دیسک راه اندازی روی فلاپی دیسک سازگار IBM
It will be interesting to see how the first free elections play themselves out. خیلی جالب خواهد بود تا ببینید که نتیجه اولین انتخابات آزاد چه خواهد شد .
circulars چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
circular چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
shift چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shifts چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shifted چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
entry اولین دستور اجرا شده در تابع فراخوانده شده
engels law ارتباط بین درامدو هزینههای مصرفی که اولین بار بوسیله امارشناس المانی قرن نوزدهم ارنست انگل مورد بررسی قرار گرفت
identity الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
identities الگوی بیتها پیش از اولین بلاک داده در نوار مغناطیسی که قالب نوار استفاه شده را مشخص میکند
tree روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
secondary در درجه دوم اهمیت یا کم اهمیت تر از اولین
addressing روش آدرس دهی به داده که در آن اولین دستورالعمل به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است
indirect روش آدرس دهی داده که اولین دستور به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است
monrovia powers اتحادیهای سست بنیان متشکل از 91کشور افریقایی که اولین باردر سال 1691 طی کنفرانسی که نمایندگان این کشورها درمونروویا واقع در لیبریاتشکیل داده بودند وجود پیداکرد
floating علامت عددی در عدد کسری که با یک نقط ه پس از اولین رقم و بعد توان نشان داده میشود. تا همه اعداد به حالت استاندارد نمایش داده شوند
moslem league اولین حزب پاکستان که درزمان حیات محمد علی جناح که رهبر ان بود مقتدرترین حزب پاکستان محسوب می شد
double kick دو ضربه پی در پی
push ضربه
impluse ضربه
pushed ضربه
kicks ضربه با پا
kicking ضربه
impulses ضربه
kicked ضربه با پا
kicked ضربه
kicking ضربه با پا
kick ضربه با پا
kick ضربه
pushes ضربه
pop ضربه
popped ضربه
hacked ضربه
pops ضربه
hacks ضربه
shock ضربه
left ضربه چپ
butting ضربه با سر
surge ضربه
surges ضربه
surged ضربه
hack ضربه
pulse ضربه
pulsed ضربه
shocked ضربه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com