English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
whereas بادر نظر گرفتن اینکه
Other Matches
theory of epigensis فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
provided he goes at once بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
to take medical advice دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
clam بچنگال گرفتن محکم گرفتن
grip طرز گرفتن وسیله گرفتن
to seal up درز گرفتن کاغذ گرفتن
slag کفه گرفتن تفاله گرفتن
calebrate جشن گرفتن عید گرفتن
grips طرز گرفتن وسیله گرفتن
clams بچنگال گرفتن محکم گرفتن
take in <idiom> زود گرفتن ،مطالب را گرفتن
gripped طرز گرفتن وسیله گرفتن
gripping طرز گرفتن وسیله گرفتن
in order that تا اینکه
unless جز اینکه
save that جز اینکه
in spite of the face that اینکه
up to/till/until <idiom> تا اینکه
so as to تا [اینکه ]
the fact that اینکه
in order to ... تا [اینکه ]
or یا اینکه
howbeit با اینکه
in view of the fact that نظر به اینکه
whenas بعلت اینکه
whereas نظر به اینکه
in order to ... برای [اینکه]
so as to برای [اینکه]
insomuch نظر به اینکه
in view of <idiom> به خاطر اینکه
inorder to برای اینکه
hent ربودن تا اینکه
than تا اینکه بجز
Despite the fact that… با وجود اینکه
forasmuch as نظر به اینکه
in order that برای اینکه
In view of the fact that … whereas … نظر به اینکه
even though ولو اینکه
so that برای اینکه
whilst ضمن اینکه
as thought مثل اینکه
as though مثل اینکه
that's that اینکه از این
as soon as بمحض اینکه
as if مثل اینکه
because برای اینکه
wherein دراثنای اینکه
the reason why دلیل اینکه
the reason why علت اینکه
save that الا اینکه
for برای اینکه
to the end that برای اینکه
ere قبل از اینکه
notwithstanding باوجود اینکه
to sum up خلاصه اینکه
instead بجای اینکه
providing مشروط بر اینکه
to the end that تا اینکه بقصداینکه
pray consider my case تمنی اینکه
owing to the fact that به واسطه اینکه
owing to the fact that نظر به اینکه
instantly به محض اینکه
on the supposition that بتصور اینکه
on the supposition that بخیال اینکه
as respects ... درباره ... [با توجه به اینکه... ]
though گرچه هرچند با اینکه
as respects با توجه به اینکه اما
what with <idiom> برای اینکه ،درنتیجه
as regards با توجه به اینکه اما
in one world خلاصه اینکه مختصرا
in a word خلاصه اینکه مختصرا
not to mention ... <idiom> به اضافه اینکه ... است
not to say ... <idiom> به اضافه اینکه ... است
inorder to به خاطر اینکه برای
in one word خلاصه اینکه مختصرا
in order that he may go برای اینکه برود
in order that i may go برای اینکه بروم
i maintain قائل هستم به اینکه ...
Not to mention the fact that … حالا بگذریم از اینکه...
there is nothing for it but to چارهای ندارد جز اینکه
the instant i saw him بمحض اینکه اورا دیدم
that is no new اینکه خبر تازهای نبود
to be on the safe side برای اینکه احتمال اشتباه
instead of doing بجای اینکه انجام بدهند
in orders that it may beeasier برای اینکه اسان تر شود
instead of working بجای اینکه او کار بکند
inadvisably بدون اینکه صلاح باشد
much as I'd like to <idiom> با اینکه اینقدر دوست دارم
Supposing that is the case . بفرض اینکه اینطور باشد
adside from صرفنظر از اینکه گذشته از این
You are asking for it. You are sticking your neck out. مثل اینکه تنت می خارد
iimmediately he saw me بمحض اینکه مرا دید
approving تصور اینکه چیزی خوب است
approve تصور اینکه چیزی خوب است
it is not true that he is dead اینکه میگویند مرده است حق ندارد
combatable قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
approves تصور اینکه چیزی خوب است
Depending on how late we arrive ... بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
authentication اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
we eat that we may live میخوریم برای اینکه زنده باشیم
irrelevantly بدون اینکه وابستگی داشته باشد
It seems I am not welcome (wanted) here. مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
You seem to expect something for good measure ! مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
incomparably بدون اینکه نظر داشته باشد
Unless the contray is proved . مگر اینکه خلافش ثابت شود
benifit of elergy امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
off the point بدون اینکه وابستگی داشته باشد
He is very primitive and uncuth . مثل اینکه از پشت کوه آمده
euphonically برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
at the owner's risk با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
quality بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
our offer to render a service حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
There is still time before I go. هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
it was beneath my notice شایسته اینکه اعتنایی بان کنم نبود
unless otherwise prescibed [by the doctor] مگر اینکه [پزشک] نسخه دیگری نوشته
qualities بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
After his discharge from the army, he came to Tehran . پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
Unless otherwise stated . مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد
take a stand on something <idiom> فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
forbids بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
forbid بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
dut of court ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
i sort of feel sick مثل اینکه حالم دارد بهم میخورد
hylotheism اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
I am glad to see you up and about. خوشحالم از اینکه شما را سر پا وسر حال می بینم
It's good to see you again. خیلی خوشحالم از اینکه شما را دوباره میبینم.
adoptionism اعتقادبه اینکه عیسی فرزندخوانده خدا است نه پسرحقیقی او
. Why,what was the harm? چرا اینکه دیگر ایرادی نداشت؟ ( بعنوان اعتراض )
Looks likes he is asking for trouble . looks like he is sticking his neck out . مثل اینکه سرش به گردنش ( تنش ) زیادی می کند
failures شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
You wI'll fail unless you work harder . موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
germtheory فرض اینکه میکروب وسیله واگیره ناخوشی است
humoralism اعتقاد به اینکه امراض نتیجه فساد اخلاط است
checks بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
open به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
except as otherwise provided مگر اینکه به طور دیگر قید شده باشد
failure شروع مجدد یک فرآیند یابرنامه پس از اینکه رخ داد و تصحیح شد
mercerize موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
mutual terms شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
learn to walk before yaou run. <proverb> قبل از اینکه بدوى راه رفتن را یاد بگیر.
wait up for <idiom> به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
opens به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
think little of <idiom> تصور اینکه چیزی یا کسی مهم یا باارزش است
opened به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
second-guess someone <idiom> حدس اینکه یکی دیگه چه کاری انجام میداد
check بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
To see her [The sight of her] gives me a pang in my heart. وقتی که او [زن] را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
checked بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
bridge تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
without lifting a finger بدون اینکه اصلا کاری بکند [اصطلاح روزمره]
polarities تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
bridges تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridged تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
polarity تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
without lifting a finger بدون اینکه به چیزی دستی بزند [اصطلاح روزمره]
loops حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
looped حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
checks بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
a penny for your thoughts <idiom> [طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
power بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
Funstionalism [عقیده بر اینکه شکل و ساختمان باید منطبق نیاز باشد.]
chop ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
checked بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
Without wishing to belittle [disparage] [denigrate] the importance of this issue, I would like to ... بدون اینکه اهمیت این موضوع را پایین بیاورم من میخواهم ...
gibus کلاه نرمی که دراپرابرسرمیگذارندبرای اینکه هرچه بران مشت بزنند
interior label بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
interpleader محاکمهای که بموجب ان دوکس ناگزیر میشونداز اینکه ....خاتمه دهند
zeros نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zeroes نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
zero نشان دهنده اینکه محتوای ثبات یا نتیجه صفر است
powered بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
loop حلقهای که انتها ندارد مگر اینکه برنامه متوقف شود
to paynize wood چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
verifying بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
dirty bit برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
balances برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
verify بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
verified بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
balance برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
to garble the coinage مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
check بررسی اینکه آیا چیزی به درستی کار میکند یا خیر
chopped ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
verifies بررسی اینکه داده ضبط شده یا ورودی درست است
powers بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
high time <idiom> زمان قبل از اینکه کاری بیش ازآن انجام شده
powering بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
habeas corpus میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
synchronize اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
cancel کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
dragrope طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود
synchronizes اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
cts CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
I appreciate your concern, but I'm fine. خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
grand slam علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
synchronised اطمینان از اینکه دو یا چند وسیله یا پردازنده از زمان و عمل هم سان هستند
assignments بررسی اینکه آیا یک مقدار با توجه به نوعش درست است یا خیر
polarities بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
polarity بیان اینکه نقط های منبع یا collector جریان الکتریکی است .
protection اطمینان از اینکه داده توسط کاربر نامجاز کپی نشده است
cut down to size <idiom> ثابت کردن اینکه کسی اونقدرکه فکر میکند خوب نیست
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com