Total search result: 202 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
quarterback |
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند |
quarterbacks |
بازیگری که توپ را میگیرد وبازی را رهبری میکند |
|
|
Other Matches |
|
pin bowler |
بازیگری که مرتبا به میله بولینگ هدف گیری میکند |
spot bowler |
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند |
roil |
با جیغ و داد وبازی کردن |
to peg out |
میخ اخر رابا گوی زدن وبازی رابپایان رساندن |
stage-struck |
شیفتهی بازیگری |
to walk the boards |
بازیگری کردن |
acting |
بازیگری جدیت |
novices |
بازیگری که هنوزبرنده نشده |
stage fever |
کرم بازیگری یا اکتری |
novice |
بازیگری که هنوزبرنده نشده |
ball carrier |
بازیگری که با توپ میدود |
gunners |
بازیگری که کمترپاس میدهد |
gunner |
بازیگری که کمترپاس میدهد |
distortionist |
بازیگری که اندامهای خودرامیتواند کج کند |
mail server |
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند |
hookers |
بازیگری که عادت به سدکردن با چوب دارد |
hooker |
بازیگری که عادت به سدکردن با چوب دارد |
triple threat |
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد |
quick change |
بازیگری که زودبه زودهیئت خودرابرای بازی دیگرعوض کند |
basket hanger |
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند |
assisting |
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ |
assisted |
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ |
assist |
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ |
assists |
بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ |
leadership |
رهبری |
steer |
رهبری |
pacemaking |
رهبری |
steered |
رهبری |
steers |
رهبری |
leadoff |
رهبری |
conduction |
رهبری |
aims |
رهبری |
leads |
رهبری |
headship |
رهبری |
headships |
رهبری |
aimed |
رهبری |
direction |
رهبری |
aim |
رهبری |
lead |
رهبری |
fully paid |
که حقوق خودراتمام میگیرد |
that right inheres in him |
ان حق باو تعلق میگیرد |
hydraulic cement |
سیمانی که در زیر اب میگیرد |
airy-fairy |
کسی که خود را میگیرد |
direct |
رهبری کردن |
price leadership |
رهبری قیمت |
directed |
رهبری کردن |
tactics |
رهبری ماهرانه |
administers |
رهبری کردن |
directs |
رهبری کردن |
steering committee |
کمیته رهبری |
leads |
: راهنمایی رهبری |
guidance |
راهنما رهبری |
leads |
رهبری کردن |
lead |
: راهنمایی رهبری |
conduce |
رهبری کردن |
precentorship |
رهبری سرایندگان |
administering |
رهبری کردن |
lead |
رهبری کردن |
administered |
رهبری کردن |
shapherd |
رهبری کردن |
apostolate |
رسالت رهبری |
democratic leadership |
رهبری دموکراتیک |
democratic leadership |
رهبری مردمی |
administer |
رهبری کردن |
direction |
هدایت رهبری |
weaner |
کسیکه بچه را از شیر میگیرد |
the freak takes him |
وسواس میگیردش وسواسش میگیرد |
lunt |
کبریتی که بکندی اتش میگیرد |
hooker |
قایقی که با قلاب ماهی میگیرد |
heliograph |
دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد |
it is very easily done |
بسیار اسان انجام میگیرد |
all in contract |
قراردادی که همه چیز را در بر میگیرد |
hookers |
قایقی که با قلاب ماهی میگیرد |
candlelit |
اتاقیا میزیکهبا شمعنور میگیرد |
lead |
رهبری کردن راهنمایی |
leads |
رهبری کردن راهنمایی |
dump |
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند |
undertaker |
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد |
aneroid |
فشارسنجی که فشار مطلق رااندازه میگیرد |
undertakers |
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد |
bass clef |
کلیدی که زیر f ومیان cقرار میگیرد |
fusion reactor |
راکتوری که در ان جوش هستهای صورت میگیرد |
nursling |
بچهای که مورد موافبت قرار میگیرد |
undertaking |
کسیکه طرح یاکاری رابعهده میگیرد |
quantity allowance |
تخفیفی که به خرید عمده تعلق میگیرد |
conduct |
انتقال دادن رهبری کردن |
conducts |
انتقال دادن رهبری کردن |
coaches |
رهبری عملیات ورزشی را کردن |
conducting |
انتقال دادن رهبری کردن |
conducted |
انتقال دادن رهبری کردن |
coached |
رهبری عملیات ورزشی را کردن |
coach |
رهبری عملیات ورزشی را کردن |
head |
ریاست داشتن بر رهبری کردن |
sportiveŠetc |
خنده کن خنده وبازی کن |
kelson or keelson |
کالبدزیرین کشتی که روی تیرحمال قرار میگیرد |
it is ridiculously small |
بقدری کوچک است که ادم خنده اش میگیرد |
sheet lighning |
برقی که روشنایی ان پخش شده همه جا را میگیرد |
spearheading |
هر چیز نوک تیز رهبری کردن |
spearheaded |
هر چیز نوک تیز رهبری کردن |
spearhead |
هر چیز نوک تیز رهبری کردن |
spearheads |
هر چیز نوک تیز رهبری کردن |
indian giver |
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد |
outwork |
قسمتی از کار شرکت که توسط افرادخارجی انجام میگیرد |
cross to bear/carry <idiom> |
رنج دادن کاری بصورت دائمی انجام میگیرد |
grandfather clocks |
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد |
decalescence point |
دمایی که در ان تغییر شکل کریستالی در فولاد صورت میگیرد |
discs |
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد |
disc |
حلقهای که تیغههای یک مرحله از کمپرسور روی ان قرار میگیرد |
grandfather clock |
ساعت پاندولی بلندی که روی زمین قرار میگیرد |
point four |
رهبری این گونه ممالک را به دست گیرد |
eight ball billiard |
تقسیمی از1 تا 7 برای یک نفر و از 9 تا51 برای نفردیگر و شماره 8برای بازیگری که شمارههای خود را بکیسه انداخته |
repeater |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
governess |
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم |
design points |
ترکیب ویژهای از متغیرها که پروسه طراحی براساس ان صورت میگیرد |
hot test |
تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد |
ball and socket joint |
[مفصل ماشینی که گلوله دارد و در داخل حفره قرار میگیرد] |
governesses |
زنی که موافبت بچه یا اشخاص جوان را بعهده میگیرد زن حاکم |
group contracts |
قراردادهای کلی قراردادهایی که دران کالاهای مختلف موردمعامله قرار میگیرد |
geomancer |
کسیکه بادیدن خاک ریخته شده در روی زمین فال میگیرد |
working section |
قسمتی از تونل باد که مدل یاجسم مورد ازمایش در ان قرار میگیرد |
perfect infinitive |
مصدری که با اسم مفعول ساخته میشودو جای ماضی کامل را میگیرد |
cold rolling |
عملیاتی که برای افزایش سختی و استکام فولاد روی ان صورت میگیرد |
bridges |
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد |
bridged |
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد |
coma |
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد |
gantline |
رجه یا طنابی که برای بارکشی و اویختن لباس مورداستفاده قرار میگیرد |
bridge |
سکوبی درعرشه کشتی که مورد استفاده کاپیتان وافسران قرار میگیرد |
comas |
پوشش گازی که هسته یک ستاره دنباله دار یا کومت رادر بر میگیرد |
lighter aboard ship |
نحوه حمل سریع کالا که در آن دوبه و بار آن برروی کشتی قرار میگیرد |
cw system |
سیستمی که از سیگنالهی امواج پیوسته برای کسب اطلاعات درمورد مسیر پروازبهره میگیرد |
naturally aspirated engine |
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد |
haulage |
پولی که راه اهن بابت حمل ونقل قطارهای بیگانه در مسیر خود میگیرد |
design strength |
مقاومتی که در محاسبات مورداستفاگه قرار میگیرد و برابراست با مقاومت مشخصه تقسیم بر ضریب تقلیل |
quick opener |
بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود |
hung start |
شرایطی در استارت توربینهای گاز که در ان احتراق صورت میگیرد ولی موتور به سرعت خودکفایی نمیرسد |
fusion welding |
اتصال دولبه فلزی به یکدیگرکه با ذوب کردن مستقیم انهاصورت میگیرد و دو فلز درهم نفوذ میکنند |
critical raynold's number |
عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد |
gyro |
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد |
paged |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
page |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
pages |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
fault |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
controllers |
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند |
destructive cursor |
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند |
edited |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
faulted |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
edit |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
controller |
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند |
scsi |
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند |
faults |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
critical error |
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند |
million instructions per second |
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند |
slaving |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
Intel |
بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند |
Intel |
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند |
postbyte |
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند |
key |
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند |
slave |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slaved |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slaves |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
solarium |
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد |
solariums |
اتاق افتاب رو اطاق مریضخانه که دران مریض حمام افتاب میگیرد |
accent mark |
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد |
normative economics |
اقتصاد اخلاقی اقتصاد رفاه که در ان قضاوت ارزشی صورت میگیرد |
undertakers |
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد |
undertaking |
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد |
undertaker |
کسیکه کفن ودفن مرده را بعهده میگیرد مقاطعه کارکفن ودفن متعهد |
plotters |
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند |
dat |
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند |
terminate and stay resident program |
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
plotter |
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند |
sampler |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
opens |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
harder |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
hardest |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
open |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
uart |
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند |
samplers |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
optimize |
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد |
opened |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
hard |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
monetary school |
مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است |
diabatic process |
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد |
stage payments |
پرداختهای مرحلهای پرداختهای که در چند مرحله صورت میگیرد |
EMM |
امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند |
broadband |
روش ارسال که چندین کانال داده را به سیگنا تبدیل میکند و آن را در یک مسافت طولانی حمل میکند |
TCP |
مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند |
DIF file |
استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند |
farmgate type operations |
رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی |
crashing |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
crashingly |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
crash |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
crashed |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
crashes |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
aileron spar |
تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد |
original equipment manufacturer |
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند |
Web crawler |
نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند |
systems network architecture |
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند |
carriages |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |