Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
key facility
بخش مهم تاسیسات مهم اداره مهم
Other Matches
noncontiguous facility
تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
air landing facility
تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
caretaker status
وضعیت منتظر استفاده تاسیسات ذخیره تاسیسات منتظر اشغال
yamen
اداره یا مقام رسمی مندرین یا کارمند دارای رتبه اداره دولتی
scotland yard
اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
headquarters
اداره کل اداره مرکزی
personnel
کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
installation
تاسیسات
installations
تاسیسات
maintenance
تاسیسات
plant
تاسیسات
facilities
تاسیسات
plants
تاسیسات
services
تاسیسات
facility
تاسیسات
port installations
تاسیسات بندری
physical security
حفافت تاسیسات
naval establishment
تاسیسات دریایی
radar installation
تاسیسات رادار
sports facility
تاسیسات ورزشی
treatment facility
تاسیسات پزشکی
treatment facility
تاسیسات بهداری
training facilities
تاسیسات اموزشی
three phase installation
تاسیسات سه فاز
sintering plant
تاسیسات زینتر
shore stablishment
تاسیسات ساحلی
telecommunication installation
تاسیسات ارتباطات
active installation
تاسیسات فعال
confinement facility
تاسیسات زندان
lighting plant
تاسیسات روشنایی
border installations
تاسیسات مرزی
fiscal station
تاسیسات سریال
built in engine
موتور تاسیسات
crane installation
تاسیسات بالابر
critical facility
تاسیسات حساس
cooling plant
تاسیسات سردکننده
heating installation
تاسیسات حرارتی
air inst alations
تاسیسات هوایی
renewals
نوسازی تاسیسات
renewal
نوسازی تاسیسات
air facility
تاسیسات هوایی
physical security
تامین تاسیسات
hospital benefit
تاسیسات بیمارستانی
agglomerating plant
واحد یا تاسیسات زینتر
air conditioning plant
تاسیسات تهویه مطبوع
blast furnace plant
تاسیسات کوره بلند
power plant
تاسیسات جریان قوی
power plants
تاسیسات جریان قوی
ancillary facilities
تاسیسات پشتیبانی تقویتی تاسیسات تقویتی پشتیبانی
class ii installation
تاسیسات اماد طبقه 2
public works
تاسیسات عام المنفعه
low voltage installation
تاسیسات فشار ضعیف
inhouse work
کارهای داخلی تاسیسات
nuclear power plant
تاسیسات انرژی هستهای
inactive installation
تاسیسات یا یکانهای بلااستفاده
high head plant
تاسیسات فشار قوی
heat treating equipment
تاسیسات عملیات حرارتی
gurantee period
دوره نگهداری تاسیسات
power generating plant
تاسیسات تولید نیرو
power installation
تاسیسات جریان قوی
granulating plant
تاسیسات یا واحد گرانولاسیون
low voltage plant
تاسیسات فشار ضعیف
class i installation
تاسیسات اماد طبقه 1
maintenance
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
physical
فیزیکی مربوط به تاسیسات
roll up
جمع اوری کردن تاسیسات
continous tinning line
تاسیسات قلع کاری دائمی
continous casting plant
تاسیسات ریخته گری دائمی
dressing plant
تاسیسات تهیه سنگ معدن
high frequency heating equipment
تاسیسات حرارتی فرکانس بالا
cryptofacility
تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
open hearth plant
تاسیسات کوره زیمنس مارتین
low voltage system
شبکه ی فشار ضعیف تاسیسات فشارضعیف
air inst alations
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
inactive beds
میزان تاسیسات بلااستفاده پزشکی یا بیمارستانی
air facility
تاسیسات مخصوص هدایت عملیات هوایی
sewerage requipment
تاسیسات شبکه جمع اوری فاضلاب
capital budget
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
impluse voltage testing plant
ازمایشگاه فشار ضربهای تاسیسات ازمایش فشارضربهای
utility
تاسیسات ووسایل رفاهی کارهای عمومی یا خدماتی
wharfage
استفاده ازاسکله وبارانداز و تاسیسات وابسته به اسکله یالنگرگاه
target array
نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
checked
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
check
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
checks
دستگاهی که روی تاسیسات ابی جهت تنظیم سطح اب ساخته میشود
mysticism
در عرصه سیاست به استفاده ازروشهای پیچیده و اسرارامیزدر تاسیسات سیاسی اطلاق میشود
apron
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
aprons
لایه حفافتی از سنگ یا مواددیگر که در کنار تاسیسات ابی جهت جلوگیری از فرسایش ساخته میشود
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
roll up
پیاده کردن و یا جمع کردن تاسیسات یا وسایل در حال کار
civil works
امور ساختمانی و تاسیسات امور شهرسازی و تاسیساتی
two way telephone equipment
تجهیزات مکالمه متقابل تاسیسات مکالمه تلفنی
service
اداره
management
اداره
department
اداره
departments
اداره
cutcherry
اداره
directorate
اداره
managements
اداره
offices
اداره
serviced
اداره
cutchery
اداره
office
اداره
gestion
اداره
handling
اداره
directorates
اداره
workplaces
اداره
helms
اداره
workplace
اداره
helm
اداره
operation
اداره
maladmidistration
سو اداره
bureaus
اداره
prefecture
اداره
bureau
اداره
infrastructures
تاسیسات ثابت پادگانی ساختمانهای پادگانی
Near our office .
نزدیک اداره ما
tobacco department
اداره دخانیات
criminal investigation department
اداره اگاهی
criminal i. department
اداره اگاهی
the d. poliee
اداره اگاهی
department of trusteeship
اداره سرپرستی
department of publications
اداره انطباعات
department of publications
اداره نگارش
deparment of trusteeship
اداره سرپرستی
deparment of trusteeship
اداره قیمومت
depaartment of accounts
اداره محاسبات
customs house
اداره گمرک
customhouse
اداره گمرک
security
اداره امنیت
security force
اداره امنیت
custom house
اداره گمرک
weather bureau
اداره هواشناسی
wieldy
اداره شدنی
security service
اداره امنیت
audit departmant
اداره ممیزی
aminister
اداره کردن
the relevant office
اداره مسیول
administration of estate
اداره ترکه
Department of labor
[American English]
اداره کار
administrant
اداره کننده
manage
اداره کردن
audit departmant
اداره حسابرسی
maintain
اداره کردن
claimant agency
اداره کارپردازی
bureaus of census
اداره سرشماری
bureaus of census
اداره امار
government office
اداره دولتی
audit office
اداره حسابرسی
prefecture
اداره ریاست
misgovern
بد اداره کردن
ministration
اداره خدمت
medical department
اداره بهداری
management system
سیستم اداره
manageability
قابلیت اداره
maladministration
سوء اداره
maladminister
بد اداره کردن
record office
اداره بایگانی کل
public health pepartment
اداره بهداری
legal department
اداره حقوقی
labouroffice
اداره کارگزینی
misgovernment
سوء اداره
porotocol department
اداره تشریفات
proconsulate
سمت یا اداره
police headquarters
اداره کل شهربانی
penology
اداره زندان
paperless office
اداره بی کاغذ
office manager
رئیس اداره
labour office
اداره کارگزینی
labor service
اداره کار
government house
اداره حکومتی
gestion
اداره کردن
the police headquaters
اداره کل شهربانی
gerent
اداره کننده
full command
اداره کامل
financial agency
اداره مالیه
financial agency
اداره دارایی
financial a
اداره مالیه
finance office
اداره دارایی
dipartment of publications
اداره مطبوعات
dipartment of publications
اداره نگارش
head office
اداره مرکزی
intelligence service
اداره اطلاعات
intelligence department
اداره اطلاعات
service bureau
اداره خدماتی
india office
اداره امورهندوستان
steerage
اداره تربیت
household art
فن اداره خانه
department of trusteeship
اداره قیمومت
staffers
کارمند اداره
wielded
اداره کردن
wield
اداره کردن
stage-managing
اداره کردن
stage-manages
اداره کردن
stage-managed
اداره کردن
stage-manage
اداره کردن
stage manage
اداره کردن
misruling
سوء اداره
misrules
سوء اداره
misruled
سوء اداره
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com