English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (13 milliseconds)
English Persian
kiss برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
kissed برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
kisses برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
kissing برخورد اهسته یک گوی بیلیارد با گوی دیگر
Other Matches
drag ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
dragged ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
drags ضربهای که گوی بیلیارد پس از برخورد متوقف میشود وسیله کنترل قرقره ماهیگیری
cannon ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
cannons ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
carom ضربه به دو گوی دیگر بیلیارد
three cushion billiards بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
stewed اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stew اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing اهسته جوشانیدن اهسته پختن
pocket کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
pockets کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ
tapped ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapping ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
channels جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channelled جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channel جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeling جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
channeled جداسازی کانال ها بر حسب مقدار برخورد بین دو کانال هر قدر برخورد کمتر باشد کانال بهتر است
head crash برخورد فیزیکی نوک خواندن /نوشتن با سطح دیسک برخورد نوک خواندن ونوشتن با سطح ضبط شونده یک دیسک سخت که نتیجه اش از دست اطلاعات میباشد خرابی هد
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
billiards بیلیارد
collision برخورد کردن برخورد تصادف کردن
collisions برخورد کردن برخورد تصادف کردن
eight ball billiard بیلیارد امریکایی
english billiards بیلیارد انگلیسی
billiard بازی بیلیارد
cueball گوی بیلیارد
billiard table میز بیلیارد
cues باچوب بیلیارد زدن
head انتهای میز بیلیارد
balking billiard بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
snooker بازی شبیه بیلیارد
cue باچوب بیلیارد زدن
English گردش فرفرهای گوی بیلیارد
balkline خط عرضی روی میز بیلیارد
bed سطح هموار کف میز بیلیارد
beds سطح هموار کف میز بیلیارد
strikers بیلیارد بازی که نوبت اوست
striker بیلیارد بازی که نوبت اوست
rotation billiard بیلیارد امریکایی به ترتیب شماره
top ضربه به بالای توپ بیلیارد
center spot نقطه مرکزی بیلیارد انگلیسی
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
fifteen ball billiard بیلیارد امریکایی بدون تعیین گوی
masse ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
lemons بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
lemon بردن بازی بیلیارد به روش اماتوری
forty one continous billiard بیلیارد امریکایی با تعیین گوی و کیسه
nine ball billiard بیلیارد کیسهای با 9 گوی شماره دار
cribbage billiard بیلیارد کیسهای با کیسه انداختن هر 2 گوی
baulks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
in hand گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
bumper pool billiard بیلیارد روی میز کوچک با 2سوراخ درانتها
follow shot ضربه با دادن پیچ به بالای گوی بیلیارد
baulking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
break shot نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
balk قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
bank shot ضربهای که گوی بیلیارد به کناره میز بخورد
balked قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balkline spot نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
balks قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balking قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
forcing ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
forces ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
anchoring هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
block یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocked یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
anchor هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
anchors هرکدام از 8 مربع کوچک روی میز بیلیارد کارامبول
force ضربهای که گوی اصلی بیلیارد متوقف میشودیا بر می گردد
bottle pocket billiard بیلیارد کیسه دار با 2 گوی ومهره بطری مانند
head spot نقطهای بین نقطه وسط وکناره شروع بیلیارد
forty one billiard بیلیارد کیسه دار که هربازیگر شماره معینی دارد
billiard spot نقطه مخصوص گوی قرمزروی میز بیلیارد انگلیسی
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
place پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
stick bridge پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
cut فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
one and nine balls billiard بیلیارد کیسهای بین 4 بازیگرکه گویها به نوبت زده می شوند
places پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
cuts فرستادن گوی هدف بیلیارد با ضربه قوسداربه زاویه تند
mr. and mrs billiards بیلیارد کیسه دار بین زن ومرد که زن ازادی ضربه دارد
placing پاس به یار ازاد فرستادن گوی بیلیارد به سمت هدف
stop shot ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
ritardando اهسته تر
indistinct اهسته
gradual اهسته
slowed اهسته
plodder اهسته رو
below ones breath اهسته
low low اهسته اهسته
slow اهسته
slowly اهسته
lento a اهسته
limper اهسته رو
quietly اهسته
fabian اهسته رو
at a slow pace اهسته
cattish اهسته رو
catlike اهسته رو
slow footed اهسته
slow down اهسته
slowing اهسته
low اهسته
languidly اهسته
silently اهسته
lightly اهسته
slower اهسته
lentamente اهسته
slowest اهسته
largo a اهسته
slows اهسته
tardo اهسته
pocket billiards بیلیارد امریکایی با 51 گوی رنگی و 6 کیسه از شماره 1تا 51 بین 2 بازیگر
cues اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
counts حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
cue اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد
counting حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
counted حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
count حساب امتیازهای یک ضربه بیلیارد ناتوانی درانداختن تمام میلههای بولینگ
poker pocket billiards بیلیارد کیسهای دونفره یابیشتر با گوی اصلی و 61گوی شماره دار
basebal billiard نوعی بیلیارد کیسه دار با 12گوی شماره گذاری شده از 1تا 12
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
slow paced اهسته گام
slow paced اهسته خرام
jog اهسته دویدن
susurration سخن اهسته
jogging اهسته دویدن
simmer اهسته جوشیدن
simmered اهسته جوشیدن
simmering اهسته جوشیدن
jogged اهسته دویدن
tipping ضربت اهسته
tap اهسته زدن
goose-step قدم اهسته
tapped اهسته زدن
dab اهسته زدن
tapping اهسته زدن
andante نسبتا اهسته
dabbed اهسته زدن
jog trot کاریکنواخت و اهسته
jogs اهسته دویدن
slow and steady اهسته وپیوسته
dabs اهسته زدن
softened اهسته ترکردن
soften اهسته ترکردن
sluggish بطی اهسته رو
slacken اهسته کردن
jiggles تکان اهسته
pianissimo بسیار اهسته
rallenttando بتدریج اهسته تر
jiggling تکان اهسته
piaffer یورتمه اهسته
percuss اهسته زدن به
to burn down ar low اهسته ترسوختن
jiggled تکان اهسته
dead slow خیلی اهسته
dink ضربه اهسته
low پایین اهسته
dogtrot یورتمه اهسته
slow ahead اهسته به جلو
softens اهسته ترکردن
lagging اهسته کند
trudges قدم اهسته
slackening اهسته کردن
slackens اهسته کردن
crawl اهسته خزیدن
languid بی حال اهسته
trudging قدم اهسته
simmers اهسته جوشیدن
to slack up کم کم اهسته کردن
trudged قدم اهسته
lockstep قدم اهسته
crawls اهسته خزیدن
trickle charge پر کردن اهسته
crawled اهسته خزیدن
to burn down or low اهسته ترسوختن
goose step قدم اهسته
goose-stepping قدم اهسته
jiggle تکان اهسته
mealy mouthed اهسته حرف زن
slackened اهسته کردن
to wear away اهسته راندن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com