Total search result: 201 (4 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
range check |
بررسی محدوده |
|
|
Other Matches |
|
analogues |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |
analogue |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر یا ترمینال |
feasibility |
بررسی هزینه ها و مزیت برای بررسی شروع مجدد پروژه |
inferences |
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی |
inference |
بررسی اطلاع بدست آمده بدون بررسی اطلاعات شخصی درباره کسی |
analog |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال کامپیوتر محلی یا ترمینال |
link |
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه |
leap frog test |
و داده می نویسد و می خواندن و برای بررسی اختلاف مقایسه میکند تا تمام محل ها بررسی شوند |
automatic |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
automatics |
کامپیوتری که امکانات آزمایش را بررسی میکند و میتواند یک مدار پیچیده یا PCB را برای خطاها بررسی کند |
systems analysis |
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن |
edit |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
edited |
فرآیندی که بررسی میکند آیا داده جدید نیازهای لازم را دارد پیش از اینکه کل داده و محتوای اطلاعی آن بررسی شود |
analog |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم |
analogues |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم |
analogue |
یک حالت بررسی در مودم برای بررسی پورت سریال مودم |
monitors |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
monitor |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
monitored |
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند |
span |
محدوده |
spanned |
محدوده |
spanning |
محدوده |
spans |
محدوده |
ranges |
محدوده |
confine |
محدوده |
range |
محدوده |
scope |
محدوده |
ranged |
محدوده |
confining |
محدوده |
residue check |
بررسی تشخیص خطا که در آن داده دریافتی با یک مجموعه اعداد تقسیم میشود و باقی مانده بررسی میشود با باقی مانده مورد نظر |
vertical redundancy check |
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی |
floor |
محدوده زمین |
zones |
حیطه محدوده |
floors |
محدوده زمین |
fair territory |
محدوده خطا |
error range |
محدوده خطا |
time limit |
محدوده زمانی |
time limits |
محدوده زمانی |
floored |
محدوده زمین |
transmission limit |
محدوده فرافرستی |
grade |
سطح یا محدوده |
zone |
حیطه محدوده |
playing area |
محدوده زمین |
range |
حدود محدوده |
ranged |
حدود محدوده |
soft cell boundaries |
محدوده ازاد سل |
number range |
محدوده اعداد |
ranges |
حدود محدوده |
sin bin |
محدوده پنالتی |
normal range |
محدوده عادی |
grades |
سطح یا محدوده |
frequency range |
محدوده فرکانس نامی |
bands |
محدوده فرکانس ها بین دو حد |
band |
محدوده فرکانس ها بین دو حد |
in |
توپ در محدوده زمین |
in- |
توپ در محدوده زمین |
balking billiard |
بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده |
bank switching |
راه گزینی محدوده |
palettes |
محدوده رنگهایی که استفاده می شوند |
palette |
محدوده رنگهایی که استفاده می شوند |
trap shot |
ضربه به گوی از محدوده ماسهای |
touch in goal |
محدوده بین خط دروازه و خط مرزی |
leg hit |
ضربه بسمت محدوده توپزن |
outsides |
منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد |
outside |
منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد |
out of bounds |
خارج شدن توپ از محدوده زمین |
family |
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع |
short line |
محدوده تعیین شده برای فرودتوپ |
patch |
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت |
newton |
محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple |
families |
محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع |
patches |
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت |
square out |
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت |
repertoire |
محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار |
normal |
هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود |
infield |
محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها |
confidence level |
احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد |
bands |
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال |
scope |
محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود |
UHF |
محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون |
band |
محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال |
normal |
محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد |
skid pad |
محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت |
in hand |
گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده |
echo check |
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین |
special |
حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست |
center of gravity envelope |
تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه |
quantifier |
علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد |
leg theory |
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او |
popping crease |
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است |
team area |
محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی |
cyclic redundancy check |
بررسی افزونگی چرخهای کاراکتر بررسی و کنترل افزونگی چرخهای |
platforms |
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد |
privates |
محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی |
radio frequency |
قطعه الکترومغناطیسی با محدوده فرکانس بین کیلوهرتز و گیگا هرتز |
private |
محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی |
platform |
نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد |
trapped |
زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد |
third |
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند |
window |
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد |
thirds |
محدوده کامپیوترها که مدررهای مجتمع به جای ترانزیستور به کار می رفتند |
window |
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد |
fairness |
شرایطی که تا اجرای هر عمل درخواستی در سیستم در یک محدوده زمان باقی می ماند |
normalizes |
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد |
normalised |
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد |
normalises |
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد |
normalize |
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد |
normalising |
عدد اعشاری که نرمال شده است و مانتیس آن در محدوده مشخص قرار دارد |
colour |
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند |
leg |
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او |
legs |
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او |
ps/ |
محدوده کامپیوترهای IBM PC سازگارند ولی از باس MCA متفاوتی استفاده می کنند |
adaptation |
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف |
adaptations |
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف |
center of gravity limits |
محدوده مجاز برای جابجاشدن گرانیگاه هواپیما بدون اختلال در وضعیت پرواز ان |
colours |
برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگها در تصویر استفاده می کنند |
IBM |
محدوده کامپیوترهای شخصی بر پایه Intel و پردازنده هایی که حاوی باس MCA هستند |
patterns |
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند |
CLUT |
جدول شماره ها در ویندوز و برنامههای گرافیکی برای ذخیره سازی محدوده رنگهای یک تصویر |
grids |
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند |
Xerox PARC |
مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است |
grid |
الگوها یا خط وطی که روی صفحه نشان داده شده اند و محدوده به نقاط هستند |
pattern |
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند |
hovering acts |
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند |
SPARC |
پردازنده Rise طراحی شده توسط Sun Microstems که در محدوده استگاههای کاری اش استفاده میشود |
imperialism |
سیاست مبتنی بر استفاده از وسایل سیاسی برای بسط قدرت اقتصادی درخارج از محدوده کشورامپریالیستی |
scalar |
پردازنده RISC طراحی شده توسط Sun Microsystems که در محدوده ایستگاههای کاری اش استفاده میشود |
quantization |
خطای تبدیل سیگنال آنالوگ به عددی با توجه به دقت محدوده ساده یا سیگنالی که به سرعت تغییر میکند |
netware |
که در محدوده سخت افزاری اجرا میشود و اشتراک فایل و چاپ و برنامههای server-diaf را پشتیبانی میکند |
maps |
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد |
map |
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد |
personal |
محدوده سیستمهای بی سیم ارتباطی که امکان رد و بدل کردن داده کامپیوتر با وسایل دیگر مثل چاپگر یا PDA را فراهم میکند |
misrepresentation |
در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس |
p system |
سیستم عامل ریزکامپیوتری باامتیاز اساسی که برنامههای نوشته شده برای ان روی محدوده گستردهای ازماشینهای گوناگون کار میکند |
pilot method |
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها |
standard |
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند |
normalizes |
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد |
normalize |
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد |
normalising |
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد |
normalised |
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد |
standards |
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند |
normalises |
تنظیم نما و کسر یک کمیت ممیز شناور به گونهای که کسر در یک محدوده معین شدهای باشد |
fifth generation computers |
مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد |
wordperfect |
برنامه کاربردی کلمه پرداز معروف ساخت Word Perfeet Covp که روی محدوده وسیعی از سیستم عامل و سخت افزار اجرا میشود |
regenerator |
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند |
Intel |
محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات |
handling |
بررسی |
studies |
بررسی |
study |
بررسی |
checks |
بررسی |
deliberations |
بررسی |
investigation |
بررسی |
investigations |
بررسی |
scrutiny |
بررسی |
studying |
بررسی |
input/output |
بررسی |
inquiry |
بررسی |
examinations |
بررسی |
examination |
بررسی |
inquiries |
بررسی |
probe |
بررسی |
probed |
بررسی |
checking |
بررسی |
vetting |
بررسی |
deliberation |
بررسی |
probes |
بررسی |
check |
بررسی |
reviews |
بررسی |
surveys |
بررسی |
checked |
بررسی |
surveillance |
بررسی |
review |
بررسی |
reviewing |
بررسی |
reviewed |
بررسی |
survey |
بررسی |
surveyed |
بررسی |
parity |
روش بررسی |
built in check |
بررسی توکار |
surveyed |
تحقیق بررسی |
checking of goods |
بررسی امتعه |
analyzing |
بررسی با جزئیات |
certificate of analysis |
گواهی بررسی |
process control |
بررسی فرایند |
preliminary investigation |
بررسی مقدماتی |
engineering |
بررسی فنی |
time study |
بررسی زمانی |
reconcider |
بررسی کردن |
probe |
بررسی کردن |
technical studies |
بررسی فنی |
system check |
بررسی سیستم |
staff study |
بررسی ستادی |
unquestioned |
بررسی نشده |
sequence check |
بررسی ترتیبی |
second check |
بررسی نهایی |
second check |
بررسی دوباره |
resurvey |
بررسی مجدد |
market research |
بررسی بازار |
redundancy check |
بررسی افزونگی |
pilot study |
بررسی مقدماتی |
peruse |
بررسی کردن |