Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
terminal and stay resident program
برنامه مقیم پایانی ایستا
tsr
برنامه مقیم پایانی ایستا
Other Matches
resident program
برنامه مقیم
memory resident program
برنامه مقیم در حافظه
command.com
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
api
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
stagnation
ایستا
resting
ایستا
stationary
ایستا
static ram
RA ایستا
static
ایستا
stagnant
ایستا
source
برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
object oriented
روش برنامه نویسی مثل ++C که هر قطعه برنامه به عنوان یک شی که در ارتباط با سایر اشیا است در برنامه به کار می رود
staticize
ایستا ساختن
static refresh
بازسازی ایستا
static ram
حافظه ایستا
freeze-frames
قاب ایستا
static memory
حافظه ایستا
static file
پرونده ایستا
freeze-frame
قاب ایستا
standing part
قسمت ایستا
static equilibrium
تعادل ایستا
static relocation
جابجاسازی ایستا
static balance
توازن ایستا
static structure
ساخت ایستا
static dump
روبرداری ایستا
static dump
روگرفت ایستا
static balance
بالانس ایستا
static economy
اقتصاد ایستا
photostatic
ایستا نوری
portable standard
چراغ ایستا
portraint orientation
شکل ایستا
static analysis
تحلیل ایستا
static allocation
تخصیص ایستا
static relocation
جابجایی ایستا
static file
فایل ایستا
static storage
انباره ایستا
new
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
new-
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newer
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
newest
دستور برنامه که حافظه اصلی برنامه فعلی را پاک میکند و آماده پذیرش وارد کردن برنامه جدید میشود
landing schedule
برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
swops
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
job
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swap
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
jobs
دستورات کنترل کار یا برنامه کوتاه که پیش از اجرای برنامه باز میشود و سیستم را طبقه نیاز برنامه تنظیم میکند
swapped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopped
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swaps
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
swopping
توقف استفاده از یک برنامه قرار دادن موقت آن در محل ذخیره سازی , اجرای برنامه ریگر و پس از خاتمه بازگشت به برنامه اولی
static storage allocation
تخصیص انباره ایستا
statics
مبحث اجسام ایستا
self supporting tower
برج خود ایستا
monte carlo method
روش بررسی ایستا
static analysis
تجزیه و تحلیل ایستا
impluse withstand voltage
فشار ضربهای ایستا
terminals
پایانی
terminal
پایانی
consummatory
پایانی
illimitableness
بی پایانی
immeasurability
بی پایانی
illimitability
بی پایانی
immeasurableness
بی پایانی
termination
پایانی
immeusurableness
بی پایانی
termial
پایانی
final
پایانی
finals
پایانی
static random access memory
حافظه دستیابی مستقیم ایستا
statip shift register
ثبات تغییر مکان ایستا
dynamic data exchange
در ویندوز ماکروسافت و OS/2 روشی که در آن دو برنامه فعال می توانند دادههای خود را رد و بدل کنند یک برنامه از سیستم عامل می خواهد تا بین دو برنامه اتصال برقرار کند
semifinal
نیم پایانی
terminal symbol
نماد پایانی
termination stage
مرحله پایانی
terminal reinforcement
تقویت پایانی
terminal organ
اندام پایانی
terminal insomnia
بیخوابی پایانی
terminal threshold
استانه پایانی
terminal error
خطای پایانی
termial depression
افسردگی پایانی
terminal unit
واحد پایانی
termination phase
مرحله پایانی
terminal symbol
علامت پایانی
terminals
پایانه پایانی
final state
حالت پایانی
final cinditions
شرایط پایانی
afterword
سخن پایانی
end spurt
جهش پایانی
end point
نقطه پایانی
reliability index
نمایه پایانی
end pleasure
لذت پایانی
semi-final
نیم پایانی
end action
عمل پایانی
a never-ending job
کار بی پایانی
end link
حلقه پایانی
terminal stimulus
محرک پایانی
consummatory stimulus
محرک پایانی
nonterminal
غیر پایانی
terminal
پایانه پایانی
game point
امتیاز پایانی
consummatory response
پاسخ پایانی
home stretch
گام های پایانی
krause's end bulbs
پیازهای پایانی کراوس
twentyfive yard line
خط 52 یاردی موازی خط پایانی
semi-final
مسابقات نیم پایانی
nonterminal symbol
نماد غیر پایانی
final boiling point
نقطه جوش پایانی
modular
بخشهای کوچک نوشته شده در برنامه از کد کامپیوتر که مناسب برنامه سافت یافته است و از برنامه اصلی قابل فراخوانی است
Send To command
دستور منو در منوی فایل یک برنامه کاربری ویندوز که به کاربر امکان ارسال فایل یا داده موجود و در برنامه به برنامه دیگر میدهد
no-man's land
منطقه بین خط سرویس و خط پایانی
back room
محوطه بین خط پایانی ودیوار
preemptive multitasking
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
playoffs
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
playoff
مسابقهی پایانی برای تعیین تیم قهرمان
settler
مقیم
settled
مقیم
inhabitant
مقیم
settlers
مقیم
stator
مقیم
abider
مقیم
dweller
مقیم
inmate
مقیم
in residence
مقیم
resider
مقیم
residents
مقیم
resident
مقیم
settlor
مقیم
residing
مقیم
inmates
مقیم
termer
مقیم
denizen
مقیم
denizens
مقیم
domiciled
مقیم
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
smog
میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است
float
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floats
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
go baseline
حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
floated
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
residing abroad
مقیم خارجه
settles
مقیم کردن
resides
مقیم شدن
house physician
پزشک مقیم
non-resident
مقیم موقتی
non-residents
مقیم موقتی
won
مقیم شدن .
reside
مقیم شدن
residentiary
روحانی مقیم
to station oneself
مقیم شدن
residentiary
کشیش مقیم
resident segment
قطعه مقیم
resident loader
بارکننده مقیم
domiciled in tehran
مقیم تهران
domiciliate
مقیم ساختن
resided
مقیم شدن
settle
مقیم کردن
minister resident
وزیر مقیم
italiot or ote
مقیم ایتالیا
sedentary
مقیم دریک جا
non resident
غیر مقیم
non resident
مقیم موقتی
maronite
مسیحی مقیم لبنان
non-resident shareholder
سهامدار غیر مقیم
to be in residence
مقیم یا ماندنی بودن
expatriate
شهروند مقیم خارج
Foreign residents in tehran.
خارجیان مقیم تهران
expat
[colloquial]
شهروند مقیم خارج
non-resident citizen
[American E]
شهروند غیر مقیم
non-resident alien
[NRA]
بیگانه غیر مقیم
citizen abroad
شهروند مقیم خارج
house surgeon
جراح مقیم بیمارستان
hosteler
مقیم شبانه روزی
assembly
1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
applet
1-برنامههای کاربردی کوچک 2-برنامه کوچک برای بهبود کارایی برنامه کاربردی وب که توسط Activex یا برنامه جا وا تامین میشود3-
German expatriates
شهروندهای آلمانی مقیم خارج
nonresidency
عدم اقامت غیر مقیم
nonresidence
عدم اقامت غیر مقیم
interns
انترن پزشک مقیم بیمارستان
interning
انترن پزشک مقیم بیمارستان
non-resident partner
شریک غیر مقیم
[اقتصاد]
Foundation
[junior]
house officer
[British English]
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
first year resident
[American English]
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
intern
[American English]
انترن پزشک
[مقیم بیمارستان]
intern
انترن پزشک مقیم بیمارستان
conus residents
پرسنل ارتشی مقیم قاره امریکا
re entry vehicle
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
dirty bit
بیت پرچم که توسط برنامههای مقیم حافظه تنظیم شده است .
iterative routine
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
iterate
حلقه یا مجموعه دستورات در برنامه که تکرار می شوند تا برنامه کامل شود
supervisory
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتری که اجرای تعبیر برنامه ها را کنترل میکند
goto
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد
parameter
استفاده از برنامه برای بررسی پارامترها و تنظیم سیستم یا برنامه به درستی
executives
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
sequential
حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
business
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
businesses
مجموعهای از برنامه ها که برای امور تجاری برنامه ریزی شده اند.
source computer
کامپیوتری که برای ترجمه یک برنامه منبع به برنامه مقصود بکار می رود
executive
برنامه اصلی در سیستم کامپیوتر که اجرای سایر برنامه ها را کنترل میکند
compiler
نرم افزاری که برنامه کد گذاری شده را به برنامه با کد ماشین تبدیل میکند
scheduled wave
امواج برنامه ریزی شده حرکات اب خاکی موج طبق برنامه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com