Total search result: 204 (20 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
driver |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
drivers |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
device driver |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
device handler |
برنامه یا تابعی که واسط و مدیر دستگاه ورودی / خروجی یاسایر وسایل جانبی است |
|
|
Other Matches |
|
bios |
توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند |
cpu |
سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی |
device |
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد |
devices |
برنامه یا تابعی که مدیریت وسیله ورودی / خروجی یا جانبی را بر عهده دارد |
queues |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queueing |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queue |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queued |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
basics |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
basic |
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است |
channeled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channelled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channel |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channels |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeling |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
peripheral |
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی |
buffer |
استفاده از فضای ذخیره سازی موقت در پورتهای ورودی یا خروجی تا وسایل جانبی آهسته بتوانند با CPU سریع کار کند |
well behaved |
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند |
well-behaved |
که هیچ نوع فراخوانی سیستم غیر استاندارد انجام نمیدهد و فقط از فراخوانی ورودی /خروجی BIOS استفاده میکند بجای اینکه وسایل جانبی یا حافظه را مستقیماگ آدرس دهی کند |
enhances |
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک |
enhance |
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک |
enhancing |
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک |
adapter |
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد |
enhanced |
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک |
Hewlett Packard |
روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها |
ESDI |
واسط استاندارد بین CPU و وسایل جانبی مثل درایو دیسک |
small computer systems interface |
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی |
interface |
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است |
interfaces |
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است |
form |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
formed |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
forms |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
map |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
maps |
نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی |
architecture |
حافظه و وسایل ورودی / خروجی |
input output device |
دستگاه ورودی و خروجی |
interface |
تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند |
interfaces |
تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند |
image |
[دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند.] |
images |
دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند |
PCU |
وسیله تبدیل سیگنالهای ورودی و خروجی و دستورات به حالتی که رسانه جانبی بفهمد |
buffer |
مدار که سیستم را از آسیب ورودی سایر مدارها یا وسایل جانبی حفظ میکند |
operators |
وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند |
operator |
وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند |
input/output |
وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی |
input/output |
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است |
peripheral |
وسیله مبدل سیگنالهای ورودی /خروجی و دستورات از کامپیوتر به قالب و پروتکل که رسانه جانبی بفهمد |
I/O device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
programmed i/o |
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده |
input output programming system |
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی |
port |
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد |
allocations |
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند |
allocation |
برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند |
redirects |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
redirecting |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
redirect |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
redirected |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
processes |
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه |
process |
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه |
input/output |
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند |
api |
مجموعهای از توابع و دستورات برنامه استاندارد که به برنامه ساز امکان میدهد با برنامه از طریق برنامه کاربردی دیگر واسط شود |
peripheral |
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی |
input output processor |
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی |
cpu |
پیشرفت کامپیوتر که محدود به تعدادی دستورالعمل است که CPU میتواند اجرا کند حافظه و وسایل ورودی / خروجی می توانند داده را سریع تر از تولید CPU ارسال کنند |
redirects |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
redirect |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
redirected |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
redirecting |
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف |
garbage in garbage out |
اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد |
gigo |
اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد |
MS DOS |
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود |
spooler |
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده |
flows |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
flowed |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
flow |
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل |
goto |
دستور برنامه نویسی که جهش به نقط ه یا تابعی دیگر در برنامه دارد |
diagnostics |
تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد |
JK flip flop |
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند |
gate |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
gates |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
helps |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
help |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
helped |
تابعی در برنامه یا سیستم که حاوی اطلاعات مفید درباره برنامه استفاده شده است |
cattage key people |
افرادی که در خانه کار می کنند و کار را از طریق سیستمهای مخابراتی فلاپی دیسک یاسایر وسایل به شرکت ارسال می دارند |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
bells and whistles |
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی |
mounting |
وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل |
wait state |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
wait condition |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
adders |
وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی |
adder |
وسیله یا تابعی که شامل نتیجه دو یا چند ورودی |
equivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
NEQ |
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است |
non equivalence function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است |
inequivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
telematics |
واسط پردازش داده و وسایل ارتباطی |
electronic |
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند |
procedure |
زبان برنامه نویسی سطح بالا که امکان برنامه نویسی تابعی را فراهم میکند |
modula |
زمان برنامه نویسی سطح بالا مشتق شده از پاسکال که از روشهای برنامه نویسی تابعی و انتزاع داده استفاده میکند |
adder |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adder |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
scsi |
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی |
analog |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
full |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
program function key |
کلید تابعی ای برنامه |
functional programming |
برنامه نویسی تابعی |
opens |
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند |
open |
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند |
opened |
کامپیوتر با واسط گسترده پانج شده که امکان ورود سخت افزار جانبی و نصب آن را می دهند |
semaphore |
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند |
peripheral device |
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی |
analogues |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
analogue |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
statements |
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند |
statement |
دستور برنامه که کنترل برنامه را طبق خروجی یکرویداد مجدداگ هدایت کند |
conditional |
دستور برنامه سازی که کنترل برنامه را طبق خروجی یک رویداد غیر مستقیم میکند |
pf key |
key Function Program کلید تابعی ای برنامه |
peripheral |
برنامه یا تابع واسط |
outputs |
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد |
output |
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد |
program manager |
مدیر برنامه ها |
acr |
واسط ی که به وسیله آن دستگاه ضبط به کامپیوتر وصل میشود |
i/o |
ورودی-خروجی |
input output |
ورودی خروجی |
diagnostic |
تابعی در برنامه برای کمک به یافتن خطاها در سیستم کامپیوتری |
preprogrammed |
که در کارخانه برنامه ریزی شده است تا تابعی را انجام دهد |
flip-flop |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flops |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopped |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopping |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
enhancement |
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد |
input output system |
سیستم ورودی- خروجی |
input output symbol |
علامت ورودی- خروجی |
input output relation |
رابطه ورودی- خروجی |
input output unit |
واحد ورودی- خروجی |
input output ports |
مدخلهای ورودی- خروجی |
parallel input output |
ورودی و خروجی موازی |
simultaneous input/output |
ورودی و خروجی همزمان |
serial input\output |
ورودی و خروجی سری |
input output procedure |
رویه ورودی- خروجی |
i/o bound |
محدود به ورودی خروجی |
input output operation |
عملکرد ورودی- خروجی |
input output channel |
کانال ورودی- خروجی |
input output bus |
گذرگاه ورودی- خروجی |
microcontroller |
پورت ورودی /خروجی |
i/o processor |
پردازنده ورودی و خروجی |
i/o port |
مدخل ورودی و خروجی |
cpu |
باس ورودی / خروجی |
i/o channel |
کانال ورودی و خروجی |
input output control |
کنترل ورودی- خروجی |
central |
واحد ورودی و خروجی |
input output instructions |
دستورات ورودی و خروجی |
input output interface |
میانگیر ورودی- خروجی |
input output order |
ترتیب ورودی- خروجی |
plug |
ورودی که به وسایل مختلف |
plugging |
ورودی که به وسایل مختلف |
plugs |
ورودی که به وسایل مختلف |
non operable instruction |
دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
stair towers turrets |
برجهای پله دار جانبی هشتی ورودی |
user |
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند |
hardware |
دیسکها و مکانیزم هایی که یک کامپیوتر و وسایل جانبی آنرا می سازد |
accessorize |
اضافه کردن وسایل جانبی و تزئینات به لباس و اتاق و غیره |
users |
سوکت که امکان نصب وسایل جانبی به کامپیوتر را فراهم میکند |
peripheral |
1-وسایل جانبی که در کامپیوتر استفاده می شوند مثل چاپگر یا اسکنر. 2- |
parallelled |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
parallels |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
parallelling |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
paralleling |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
paralleled |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
parallel |
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند |
interfaces |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
input output bandwidth |
پهنای باند ورودی- خروجی |
input output control system |
سیستم کنترل ورودی-خروجی |
basic input output system |
سیستم ورودی و خروجی پایه |
input output controller |
کنترل کننده ورودی- خروجی |
input output redirection |
تعیین مسیر ورودی- خروجی |
interface |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
iocs |
سیستم کنترل ورودی- خروجی |
memory mapped i/o |
ورودی- خروجی نگاشت حافظه |
differences |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
alternative |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
exjunction |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
EXOR |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
alternatives |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
daisy chain |
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین |
opened |
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود |
open |
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود |
opens |
تابعی که میتواند در تابع یا برنامه بزرگ بدون دستور فراوان درج شود |
bombs |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
bomb |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
bombed |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
bombed out |
تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص |
peripheral |
دستگاه جانبی |