Total search result: 202 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
pitch |
بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن |
pitches |
بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن |
|
|
Other Matches |
|
long hop |
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود |
chinaman |
زمین خوردن و بلند شدن توپ توپ انداز چپ- دست بطرف توپزن راست دست |
off side |
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن |
leg break |
بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله |
half volley |
پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد |
leg side |
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن |
out- |
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن |
out |
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن |
outed |
مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن |
banquet |
زمین بلند |
elevated ground |
زمین بلند |
upland |
زمین بلند |
banquette |
زمین بلند |
uplands |
زمین بلند |
banquette |
زمین بلند |
outfield |
محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت |
cutworm |
کرمی که گیاهان کوچک راهنگام رسیدن بکف زمین میخورد |
take off |
بلند شدن دونده از زمین |
net shot clear |
ضربه بلند از لب تور به انتهای زمین |
foot bank |
زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر |
mephitis |
بخار مهلک ومتعفنی که از زمین بلند میشود |
knock-on |
بلند شدن توپ از زمین ازضربه دست بازیگر |
knock on |
بلند شدن توپ از زمین ازضربه دست بازیگر |
bounces |
به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال |
bounce |
به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال |
bounced |
به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال |
slap shot |
ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند |
flight |
پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد |
the end sanctifies the means |
خوبی وبدی وسائل رسیدن بمقصودی پس از رسیدن به ان مقصودمعلوم میشود |
beat |
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب |
beats |
گریختن ازچنگ مدافع رسیدن به پایگاه پیش از رسیدن توپ بیس بال صدای منظم پای اسب |
to come in first |
پیش ازهمه رسیدن زودترازهمه رسیدن |
to come to a he |
باوج رسیدن بمنتهادرجه رسیدن |
clackvalve |
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد |
tout |
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن |
touts |
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن |
touting |
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن |
touted |
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن |
dirndl |
نوعی دامن بلند با کمر بلند |
lapped |
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور |
lap |
یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور |
batsman |
توپزن |
batsmen |
توپزن |
backstop |
توپزن |
balked |
خطای توپزن |
batteries |
توپزن و توپگیر |
baulks |
خطای توپزن |
stonewaller |
توپزن تدافعی |
controlling |
توپزن دقیق |
baulking |
خطای توپزن |
controls |
توپزن دقیق |
balking |
خطای توپزن |
balks |
خطای توپزن |
balk |
خطای توپزن |
banjo hitter |
توپزن ضعیف |
baulked |
خطای توپزن |
battery |
توپزن و توپگیر |
control |
توپزن دقیق |
touch judge |
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین |
ground return |
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین |
clown |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowns |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowned |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
clowning |
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند |
hercules |
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس |
pancake |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
pancakes |
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید |
geotaxis |
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی |
inductive earthing |
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین |
center field |
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال |
frost heave |
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین |
regulus |
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند |
nap of the earth |
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال |
honest john |
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه |
double |
توپزن 0001امتیازی فصل |
doubled |
توپزن 0001امتیازی فصل |
count |
تعداد امتیاز توپزن |
dismiss |
سوزاندن توپزن و اخراج او |
doubled up |
توپزن 0001امتیازی فصل |
dismisses |
سوزاندن توپزن و اخراج او |
dismissing |
سوزاندن توپزن و اخراج او |
stump |
سوزاندن توپزن کریکت |
catcher |
توپگیر پشت سر توپزن |
ground |
محل ایستادن توپزن |
fine leg |
محل پشت سر توپزن |
take a wicket |
سوزاندن توپزن کریکت |
counted |
تعداد امتیاز توپزن |
counting |
تعداد امتیاز توپزن |
counts |
تعداد امتیاز توپزن |
duck |
اخراج توپزن بی امتیاز |
ducked |
اخراج توپزن بی امتیاز |
duckings |
اخراج توپزن بی امتیاز |
on drive |
ضربه بسمت توپزن |
ducks |
اخراج توپزن بی امتیاز |
stumps |
سوزاندن توپزن کریکت |
stumping |
سوزاندن توپزن کریکت |
stumped |
سوزاندن توپزن کریکت |
defense |
دفاع توپزن از میله ها |
geognosy |
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین |
tellurian |
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین |
to break up |
از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی] |
night-watchman |
توپزن پایان مسابقه کریکت |
ball |
توپ دور از دسترس توپزن |
blooper |
پرتاب اهسته توپ به توپزن |
down |
میله افتاده واخراج توپزن |
complete game |
یک بازی کامل از طرف توپزن |
beanball |
توپی که هدف ان سر توپزن باشد |
leg hit |
ضربه بسمت محدوده توپزن |
handle the ball |
دست زدن توپزن به توپ |
night watchman |
توپزن پایان مسابقه کریکت |
night-watchmen |
توپزن پایان مسابقه کریکت |
out of one's ground |
تجاوز توپزن از محل ایستادن |
perelotok |
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین |
fine |
ضربه توپزن به پشت منطقه خود |
finest |
ضربه توپزن به پشت منطقه خود |
fined |
ضربه توپزن به پشت منطقه خود |
silly |
بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن |
bean |
ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ |
beans |
ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ |
opener |
هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت |
coacher |
یک از دو نفر توپزن تیم بیس بال |
sillier |
بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن |
half century |
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت |
silliest |
بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن |
comebacker |
ضربه توپ زمینی بطرف توپزن |
dig in |
جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن |
yorked |
توپزن سوخته و اخراج شده کریکت |
third man |
محل توپگیر دور از توپزن کریکت |
cleanup |
توپزن چهارم که معمولا قوی است |
skittle |
سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم |
throw out |
سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت |
rolling terrain |
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار |
sergeants |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
styx |
نوعی موشک زمین به زمین دریایی |
sergeant |
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت |
bowled |
باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی |
late cut |
ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد |
take guard |
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت |
send down |
پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن |
cover point |
محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن |
square leg |
محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او |
inswinger |
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید |
long off |
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف |
castles |
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند |
leg glance |
ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد |
castle |
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند |
long on |
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر |
innings |
نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند |
popping crease |
خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است |
called strick |
پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد |
steals |
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز |
brush back |
پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن |
steal |
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز |
leg theory |
روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او |
leg before wicket |
حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن |
off spin |
چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد |
covenant runing with land |
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست |
monofilament |
الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.] |
leg before |
ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود |
designated hitter |
بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز |
coacher |
مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال |
no man's land |
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی |
contour flying |
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال |
lacrosse |
نوعی موشک زمین به زمین |
pervious ground |
زمین تراوا زمین نفوذپذیر |
pershing |
موشک زمین به زمین پرشینگ |
redstone |
موشک زمین به زمین رداستون |
leg bye |
امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان |
bunter |
توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال |
biosphere |
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین |
bumpers |
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود |
bumper |
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود |
contour flight |
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین |
little john |
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه |
talik |
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین |
shaggy ugs |
فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.] |
drops |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropping |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
dropped |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
drop |
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن |
compass rose |
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود |
critical point |
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین |
permafrost |
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین |
bye |
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن |
byes |
صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن |
geomagnetism |
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین |
topography |
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین |
hydrographer |
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است |
surface to surface missile |
موشک زمین به زمین |
wider |
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن |
widest |
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن |
wide |
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن |
light or lighted |
رسیدن |
land |
رسیدن |
peer |
رسیدن |
peered |
رسیدن |
overtake |
رسیدن به |
reached |
رسیدن |
peering |
رسیدن |
catch up |
رسیدن به |