English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (12 milliseconds)
English Persian
hit به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hits به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
hitting به هدف زدن ضربه شمشیرباز به بدن حریف
Search result with all words
clinch نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinched نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinching نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
gain ground ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
trompement گریز شمشیرباز از ضربه حریف
Other Matches
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
out of distance دور بودن شمشیرباز از حریف
close in نزدیک شدن شمشیرباز به بدن حریف
stances طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
stance طرز ایستادن شمشیرباز مقابل حریف
opposition حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
hit not valid ضربه بی ارزش شمشیرباز
off target hit ضربه بی ارزش شمشیرباز
time hit ضربه شمشیرباز در ضد حمله
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
holding and hitting گرفتن حریف و ضربه زدن
shoulder block سد کردن حریف با ضربه شانه
hinders جلوگیری از ضربه زدن حریف
hindered جلوگیری از ضربه زدن حریف
hinder جلوگیری از ضربه زدن حریف
hindering جلوگیری از ضربه زدن حریف
double hi ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
hacks ضربه خطای دست به بازوی حریف
hacked ضربه خطای دست به بازوی حریف
hack ضربه خطای دست به بازوی حریف
high sticking بالابردن چوب و ضربه زدن به حریف
stationary tactics دردروازه ضربه ازاد از حریف گرفتن
put away ضربه محکم از بالای سر حذف حریف اسمش
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
spear ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
spearing ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
speared ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
spears ضربه زدن به حریف با تیغه چوب هاکی
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
rear takedown with outside leg tackle گارد مخفی که حریف با میانکوب ضربه میشود
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
loop drive ضربه باپیچش زیاد نزدیک تور حریف
squib kick ضربه کوتاه با پا که به اسانی به دست تیم حریف نیفتد
gimme ضربه اهدایی به حریف روی چمن کوتاه گلف
knockout با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
icing ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
knockouts با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
hold گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
holds گرفتن غیرمجاز حریف ضربه به گوی اصلی بیلیاردکه مسیر معمولی را طی نکند
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
take croquet ضربه زدن با گذاشتن گوی خود کنار گوی حریف
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
underhook گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
head and arm هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
croquet بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
looped حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
side sweep and over under گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
face off رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
fencer شمشیرباز
backsword man شمشیرباز
assaults یورش شمشیرباز
epeeist شمشیرباز اپه
foilsman شمشیرباز فویل
sabreur شمشیرباز سابر
fencing position گارد شمشیرباز
assaulted یورش شمشیرباز
foilist شمشیرباز فویل
line of attack سینه شمشیرباز
assault یورش شمشیرباز
bibs محافظ گلوی شمشیرباز
fencing measure فاصله معمولی دو شمشیرباز
compound attack حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
lanista شمشیرباز اموزگار شمشیربازی
sword arm دست مسلح شمشیرباز
bib محافظ گلوی شمشیرباز
coquille محافظ دست شمشیرباز
fleche نقل مکان شمشیرباز
guards حالت دفاعی شمشیرباز
guard حالت دفاعی شمشیرباز
attack on the blade حمله شمشیرباز به تیغه
offensive movement حرکت تهاجمی شمشیرباز
guarding حالت دفاعی شمشیرباز
composite attack حمله شمشیرباز با حرکات پی در پی
preparation of attack شمشیرباز اماده حمله
jumps حمله شمشیرباز با پرش به هوا
attentions شمشیرباز اماده برای مبارزه
attention شمشیرباز اماده برای مبارزه
jump حمله شمشیرباز با پرش به هوا
jumped حمله شمشیرباز با پرش به هوا
attack on preparation شمشیرباز اماده برای حمله
progressive attack پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
plastron محافظ سینه کمر و پهلوهای شمشیرباز
lunged حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
balestra پرش کوتاه و سریع شمشیرباز بجلو برای حمله
lunging حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
appel پاکوب 2 بار پا کوبیدن شمشیرباز به نشانه متوقف کردن مبارزه
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
false attack حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
march پیش روی گام به گام شمشیرباز
marched پیش روی گام به گام شمشیرباز
marches پیش روی گام به گام شمشیرباز
marching پیش روی گام به گام شمشیرباز
rivalled حریف
rivalling حریف
rivaling حریف
rivaled حریف
adversarial حریف
rival حریف
competitors حریف
d. cut d. حریف
rivals حریف
adversaries حریف
competitor حریف
match حریف
matches حریف
challengers حریف
challenger حریف
opponent حریف
foe حریف
adversary حریف
foes حریف
opponents حریف
targeting هدف فرود هدف شمشیرباز
targets هدف فرود هدف شمشیرباز
targetted هدف فرود هدف شمشیرباز
targeted هدف فرود هدف شمشیرباز
target هدف فرود هدف شمشیرباز
targetting هدف فرود هدف شمشیرباز
playing the man بازی با حریف
head butt با سر به حریف زدن
deliver a series of blows بمباران حریف
adversaries حریف کشتی
targeted سینه حریف
adversary حریف کشتی
target سینه حریف
he was too much for me من حریف او نبودم
i cannot manage him حریف او نمیشوم
shadowed چسبیدن به حریف
downfield زمین حریف
targeting سینه حریف
shadow چسبیدن به حریف
shadowing چسبیدن به حریف
end زمین حریف
targetting سینه حریف
away زمین حریف
drops جاگذاشتن حریف
targetted سینه حریف
dropping جاگذاشتن حریف
dropped جاگذاشتن حریف
drop جاگذاشتن حریف
targets سینه حریف
shadows چسبیدن به حریف
charge حمله به حریف
ended زمین حریف
opponents حریف طرف
cope حریف شدن
jack of all trades همه فن حریف
coped حریف شدن
jacks of all trades همه فن حریف
copes حریف شدن
copings حریف شدن
opponent حریف طرف
victim حریف ضعیف
victims حریف ضعیف
sell a dummy فریفتن حریف
ends زمین حریف
swingman همه فن حریف
razzle dazzle فریفتن حریف
charges حمله به حریف
assaults حمله بدنی به حریف
kukutsu dachi ایستادن در مقابل حریف
dribbling رد کردن توپ از حریف
kin geri لگد به بیضه حریف
clinched بغل کردن حریف
clinch بغل کردن حریف
shut down شکست دادن حریف
assault حمله بدنی به حریف
burn امتیاز گرفتن از حریف
clinches بغل کردن حریف
mark نشانه کردن حریف
action on the blade تماس با شمشیر حریف
burns امتیاز گرفتن از حریف
scouts ارزیابی حریف اینده
dribble رد کردن توپ از حریف
marks نشانه کردن حریف
dribbled رد کردن توپ از حریف
clinching بغل کردن حریف
dribbles رد کردن توپ از حریف
draws رویارویی دو حریف در اغار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com