Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (21 milliseconds)
English
Persian
to interpret
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
to provide interpretation
[for somebody]
[from/into a language]
ترجمه شفاهی کردن
[برای کسی]
[از یک زبان به دیگری]
Search result with all words
interpret
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpret
ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
interpreted
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreted
ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
interpreting
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreting
ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
interprets
ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interprets
ترجمه شفاهی کردن توجیه کردن
Other Matches
lexical analysis
مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
verbalising
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalizing
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalize
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalized
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalises
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalizes
بصورت شفاهی بیان کردن
verbalised
بصورت شفاهی بیان کردن
talk out
بوسیله بحث شفاهی موضوعی را روشن کردن
translate
ترجمه کردن
put
ترجمه کردن
puts
ترجمه کردن
putting
ترجمه کردن
translates
ترجمه کردن
translating
ترجمه کردن
translated
ترجمه کردن
translet
ترجمه کردن
to do into
ترجمه کردن به
teutonize
به المانی ترجمه کردن
retranslate
دوباره ترجمه کردن
mistranslate
ترجمه غلط کردن
render
ارائه دادن ترجمه کردن
rendered
ارائه دادن ترجمه کردن
literalize
تحت اللفظی ترجمه کردن
renders
ارائه دادن ترجمه کردن
paraphrases
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrasing
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrase
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrased
نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
to translate something
[from/into a language]
ترجمه
[نوشتنی]
کردن چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
interpretations
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
interpretation
تفسیر اخبار واطلاعات رسیده تفسیر عکس ترجمه کردن
orals
شفاهی
vivas voce
شفاهی
by word of mouth
شفاهی
viva voce
شفاهی
nuncupative
شفاهی
nuncupatory
شفاهی
oral
شفاهی
verbal
شفاهی
parol
شفاهی
vocabular
زبانی شفاهی
vivas voce
امتحان شفاهی
interpreter
مترجم شفاهی
gentlemen's agreement
قرارداد شفاهی
voices
شفاهی صوتی
unwritten
غیرکتبی شفاهی
interpreters
مترجم شفاهی
voicing
شفاهی صوتی
simple contract
قرارداد شفاهی
nuncupative will
وصیت شفاهی
interlocutory decree
حکم شفاهی
verbal agreement
موافقت شفاهی
oral evidence
دلیل شفاهی
parol arrest
جلب شفاهی
parol arrest
توقیف شفاهی
parol evidence
شهادت شفاهی
parol promise
قرارداد شفاهی
oral test
ازمون شفاهی
oral evidence
شهادت شفاهی
verbalization
بیان شفاهی
voice
شفاهی صوتی
viva voting
گزارش شفاهی
unwritten
بطور شفاهی
nonverbal
غیر شفاهی
viva report
گزارش شفاهی
viva voting
رای شفاهی
jargonize
بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
replied
جواب شفاهی دفاعیه
replying
جواب شفاهی دفاعیه
replies
جواب شفاهی دفاعیه
reply
جواب شفاهی دفاعیه
catechesis
تعالیم مذهبی شفاهی
viva voce
شفاها امتحان شفاهی
oral information
اطلاعات گفتاری
[شفاهی]
word of mouth
صدای کلمه شفاهی
cabala
حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
simple content debt
دین ناشی از قرارداد شفاهی
cabbalah
حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
cabbala
حدیث یا روایت شفاهی وزبانی
oral trade test
ازمون شفاهی از اطلاعات عمومی افراد
machine
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machined
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
machines
تولید برنامه کد ماشین از برنامه HLL با ترجمه و اسمبلر کردن هر دستور HLL
barristers
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
barrister
وکیل مدافع وکیلی که حق حضور دردادگاه و دفاع شفاهی را دارد
slander
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering
درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
translation
ترجمه
compilations
ترجمه
compilation
ترجمه
version
ترجمه
rendition
ترجمه
versions
ترجمه
interpretation
ترجمه
rendering
ترجمه
interpretations
ترجمه
translations
ترجمه
renditions
ترجمه
translation
ترجمه
renderings
ترجمه
the a of a trans lation
درستی ترجمه
misinterpretation
ترجمه غلط
algorithm translation
ترجمه الگوریتم
mistranslation
ترجمه نادرست
translation agency
موسسه ترجمه
address translation
ترجمه ادرس
the a of a trans lation
صحت ترجمه
an a translation
ترجمه درست
translation agency
دفتر ترجمه
mechanical translation
ترجمه مکانیکی
translate time
حین ترجمه
interpretations
تعبیر ترجمه
paraphrase
ترجمه ازاد
translate time
هنگام ترجمه
paraphrasing
ترجمه ازاد
interpretation
تعبیر ترجمه
mechanical translation
ترجمه ماشینی
metaphraze
ترجمه لفظی
reversion
ترجمه مجدد
translatable
قابل ترجمه
paraphrased
ترجمه ازاد
liberaltranstation
ترجمه ازاد
machine translation
ترجمه ماشینی
paraphrases
ترجمه ازاد
trannlatability
قابلیت ترجمه
delectus
برای ترجمه دارد
objects
زبان برنامه پس از ترجمه
had it trans ted
بدهید ترجمه کنند
direct objects
زبان برنامه پس از ترجمه
dynamic address translation
ترجمه پویای ادرس
objecting
زبان برنامه پس از ترجمه
indirect objects
زبان برنامه پس از ترجمه
fortran translation process
فرایند ترجمه فرترن
object
زبان برنامه پس از ترجمه
objected
زبان برنامه پس از ترجمه
assembles
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
tropology
ترجمه یا تفسیر مجازی وروحانی
assembled
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assemble
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
versions
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
literalist
طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
version
کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
to to
ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
This is its Persian rendering ( translation) .
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
revised version
ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
processor
برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
pcv
این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
bridgeware
برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
verbal note
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
languages
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
passed
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
pass
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
literality
صوری بودن عینیت تفسیر یا ترجمه لفظی
targum
ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
passes
برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
one pass assembler
برنامه اسمبلر که در یک عمل که اصل را ترجمه میکند
cross assembler
ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
encoding
ترجمه پیام یا متن طبق سیستم کد گذاری
language
هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
septuagint
ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
posts
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
intermediate
کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
post
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
posted
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post-
ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
p code
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
parse
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها
parsed
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
compilations
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
jugend stil
[ترجمه تحت الفظی سبک جوان در هنر نوی آلمان]
compilation
ترجمه برنامه کد گذاری شده به کد قابل خواندن برای ماشین
parses
شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
parol contract
قرارداد کتبی امضا نشده قرارداد شفاهی
signal
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
controller
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
signaled
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
controllers
وسیله اصلی در چاپگر که خروجی را از کامپیوتر به دستورات چاپی ترجمه میکند
preprocessor
نرم افزاری که داده را پیش از کامپایل یا ترجمه آماده و پردازش میکند
signalled
تبدیل یا ترجمه سیگنال به صورتی به توسط وسیله قابل قبول باشد
querying
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
machines
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
executable form
برنامهای که به کد ماشین ترجمه یا کمپایل شده باشد تا پردازنده بتواند اجرا کند
query
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
machined
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
machine
سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
queried
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
queries
پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
table
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tables
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tabling
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
machine
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machined
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
machines
دستوری که مستقیما CPU را کنترل میکند و بدون نیاز به ترجمه تشخیص داده میشود
tabled
لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com