Dictiornary-Farsi | تفکیک امواج اشکار سازی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (12 milliseconds)

English	Persian
oscillation	تفکیک امواج اشکار سازی
oscillations	تفکیک امواج اشکار سازی


Other Matches

oscillator	تفکیک کننده امواج اشکارساز
ultrasonic inspection	متد تست غیرمخرب که در انهاترکها توسط ناپیوستگی انتشار امواج نوسانات مکانیکی در فلز اشکار میشود
manifestation	اشکار سازی
detection	اشکار سازی
decryption	اشکار سازی
manifestations	اشکار سازی
revelation	اشکار سازی افشاء
self revelation	خود اشکار سازی
revelations	اشکار سازی افشاء
segregating	جدا سازی تفکیک
segregates	جدا سازی تفکیک
segregate	جدا سازی تفکیک
modulation	سوار کردن امواج انرژی روی امواج الکترومغناطیسی برای ارسال
confusion reflector	وسیله پخش امواج فریبنده سیستم انعکاس امواج گیج کننده
modulate	مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulates	مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
modulating	مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی
disruptive pattern	اشکار سازنده هدف استتارشده وسیله اشکار ساختن هدف استتار شده روی صفحه رادار
radiation scattering	انحراف تشعشع اتمی یاالکترومغناطیسی یا حرارتی پخش امواج بصورت کروی پخش همه جانبه امواج
part	تفکیک کردن تفکیک شدن
emission control	کنترل تشعشع امواج مغناطیسی یا صوتی دستگاه کم کننده تشعشع امواج
trapping	اختلاف در امواج رادار ممانعت از پخش امواج رادار
radiological monitoring	ارسال امواج تشعشعی یا رله امواج تشعشعی هستهای
manifest	اشکار اشکار ساختن
manifests	اشکار اشکار ساختن
manifesting	اشکار اشکار ساختن
manifested	اشکار اشکار ساختن
rectification	یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating	دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials	وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
out	اشکار
inapparent	نا اشکار
obvious	اشکار
plainer	اشکار
patented	اشکار
plain	اشکار
apparent	اشکار
out-	اشکار
outed	اشکار
open	اشکار
burning disgrace	اشکار
patents	اشکار
flagrant	اشکار
open and shut	اشکار
opened	اشکار
open-and-shut	اشکار
inevidence	اشکار
uncovered	اشکار
clearest	:اشکار
semblable	اشکار
patenting	اشکار
evident	اشکار
clears	:اشکار
clear	:اشکار
clearer	:اشکار
opens	اشکار
crying	اشکار
patent	اشکار
plainest	اشکار
overt	اشکار
explicit	اشکار
conspicuous	اشکار
plains	اشکار
ground swell	امواج
demodulation	تفکیک
denotation	تفکیک
secession	تفکیک
break	تفکیک
severance	تفکیک
secernment	تفکیک
disintegration	تفکیک
breaks	تفکیک
separations	تفکیک
separation	تفکیک
analysis	تفکیک
removal	تفکیک
parting	تفکیک
partings	تفکیک
resolution	تفکیک
breakdowns	تفکیک
differentiation	تفکیک
separating	تفکیک
resolutions	تفکیک
segregation	تفکیک
disjunction	تفکیک
break down	تفکیک
dissociation	تفکیک
breakdown	تفکیک
notoriously	بطور اشکار
let out	اشکار ساختن
roundly	بی پرده اشکار
self explanatory	واضح اشکار
open	ازاد اشکار
flagrantly	باوقاحت اشکار
patently	بطور اشکار
manifestative	اشکار سازنده
lay open	اشکار کردن
opens	ازاد اشکار
self explaining	واضح اشکار
undisguised	اشکار بی تلبیس
self evident	خود اشکار
conspicuous defect	عیب اشکار
self-explanatory	واضح اشکار
signaled	اشکار مشخص
glaring	اشکار مشهور
frequency demodulation	اشکار ساختن
explicit	اشکار صاف
avowals	افهار اشکار
avowal	افهار اشکار
to reveal itself	اشکار شدن
axiom	حقیقت اشکار
manifester	اشکار کننده
axioms	حقیقت اشکار
transpicuous	فرا اشکار
evident to any one	نزدهمه اشکار
manifest need	نیاز اشکار
opened	ازاد اشکار
reveals	اشکار کردن
to make known	اشکار ساختن
to lay open	اشکار ساختن
signal	اشکار مشخص
explicit cost	هزینه اشکار
overt behavior	رفتار اشکار
explicit behavior	رفتار اشکار
reveal	اشکار کردن
revealed	اشکار کردن
displays	اشکار کردن
displaying	اشکار کردن
known	اشکار ساختن
displayed	اشکار کردن
display	اشکار کردن
amende honorable	عذرخواهی اشکار
signalled	اشکار مشخص
public	عامه اشکار
bares	ساده اشکار
unfolded	اشکار کردن
kithe	اشکار ساختن
unfolding	اشکار کردن
baring	ساده اشکار
barest	ساده اشکار
revealed preference	رجحان اشکار
barer	ساده اشکار
bared	ساده اشکار
visible	مرئی اشکار
decrypt	اشکار ساختن
bare	ساده اشکار
transpicuous	روشن اشکار
visible balance	تراز اشکار
detect	اشکار کردن
it will manifest it self	اشکار خواهد شد
unfold	اشکار کردن
market overt	بازار اشکار
detected	اشکار کردن
detecting	اشکار کردن
detects	اشکار کردن
revealer	اشکار کننده
revealed preference	ترجیح اشکار
unfolds	اشکار کردن
transient wave	امواج سیار
incoherent waves	امواج همدوس
sky wave	امواج اسمانی
the waves of the sea	امواج دریا
emissions	انتشار امواج
wander wave	امواج سیار
tidal waves	امواج جزرومدی
tosser	دستخوش امواج
brain waves	امواج مغزی
pulse	امواج ضربانی
pulsed	امواج ضربانی
spoondrift	ترشح امواج
emission	انتشار امواج
thermal waves	امواج گرمایی
interference	تداخل امواج
electromagnetic waves	امواج الکترومغناطیسی
crashing waves	امواج خروشان
reverberation	برگشت امواج
ground waves	امواج زمینی
gravitational waves	امواج گرانشی
electromagnetic waves	امواج الکترومگنتیک
reverberations	برگشت امواج
pulsing	ضربان امواج
gravitational waves	امواج جاذبه
oscilloscope	اشکارسازی امواج
gravity waves	امواج ثقلی
radio waves	امواج رادیویی
hertzian waves	امواج هرتز
response differentiation	تفکیک پاسخ
ionic dissociation	تفکیک یونی
centrifuges	تفکیک کردن
diacritical	تفکیک کننده
detachments	جداسازی تفکیک
centrifuge	تفکیک کردن
predissociation	پیش تفکیک
diacritic	تفکیک کننده
detachable bottom	کف قابل تفکیک
demodulator	تفکیک کننده
break bulk	تفکیک محصولات
degree of dissociation	درجه تفکیک
resolving power	قدرت تفکیک
break down of negotiation	تفکیک مذاکرات