Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
English
Persian
software development
توسعه نرم افزاری
Search result with all words
interactive
ابزار توسعه یافته نرم افزاری که به کاربر امکان میدهد برنامه را تحت کنترل اجرا کند
Borland
شرکت نرم افزاری که زبانهای برنامه نویسی زیادی را توسعه داده است و نیز سیتمهای پایگاه داده ها و برنامههای صفحه گسترده
enhancements
توسعه سخت افزاری و نرم افزاری تکمیل کردن یا به روز در اوردن یک کامپیوتر یاسیستم نرم افزاری
toolkit software
بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
Other Matches
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
crashingly
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashing
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashes
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crashed
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
crash
توقف سیستم ازطریق خرابی سخت افزاری یااشتباه نرم افزاری
generic
که با کل وسایل سخت افزاری و نرم افزاری یک تولید کننده سازگار باشد
diagnostic
وسیله سخت افزاری یانرم افزاری که کمک به یافتن خطاها میکند
troubleshooters
شخصی که مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری را رفع میکند
troubleshooter
شخصی که مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری را رفع میکند
diagnostic
محل و دلایل خطا نرم افزاری یا مشکل سخت افزاری
assembled
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembles
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
unrecoverable error
خطای سخت افزاری یا نرم افزاری کامپیوتر که باعث آسیب برنامه میشود
assemble
قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
diagnostics
تعوابع یا آزمایشاتی که به کاربر کمک میکند خطاهای سخت افزاری یا نرم افزاری را پیداکند
tunes
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
processor
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که قادر به تغییر داده طبق دستورات است
tune
تنظیم با مقدار کوچک پارامترهای سخت افزاری یا نرم افزاری برای افزایش کارایی
vendors
مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
vendor
مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
generals
کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
floppy disk
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
floppies
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
general
کامپیوتری که قدرت پردازش آن روی برنامههای مختلفی اعمال میشود طبق دستورات نرم افزاری و سخت افزاری آن
floppy discs
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
safety net
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
floppy disks
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
safety nets
وسیله سخت افزاری یا نرم افزاری که فایل ها وسیستم را از خطاهای موجود در صورت خرابی سیستم محافظت میکند
floppy
ترکیب وسایل سخت افزاری و نرم افزاری که عملیات خواندن / نوشتن را در دیسک درایوی کامپیوتر کنترل میکند
OS
نرم افزاری که عملیات سخت افزاری ابتدایی و سطح پایین را انجام میدهد و مدیریت فایل بدون نیاز به کاربر
equipment
خطای سخت افزاری و نه نرم افزاری
kluge
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
kludge
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
diagnoses
یافتن خطا یا کشف علامت خطا. نتایج تشخیص خطای سخت افزاری یا نرم افزاری
diagnosis
یافتن خطا یا کشف علامت خطا. نتایج تشخیص خطای سخت افزاری یا نرم افزاری
language
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
languages
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
plug compatible manufacurer
شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
Intel
فناوری نرم افزاری ساخت intel که به کامپیوتر اجازه میدهد تا تصاویر ویدیویی فشرده را ذخیره و بازیابی کند با استفاده از روشهای فشرده سازی نرم افزاری
outreach
توسعه یافتن توسعه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
hard failure
نارسایی سخت افزاری خرابی سخت افزاری
enlarged
توسعه
enlarges
توسعه
enlarging
توسعه
enlarge
توسعه
enlargement
توسعه
increments
توسعه
enlargements
توسعه
increment
توسعه
promotion
توسعه
promotions
توسعه
development
توسعه
developments
توسعه
extension
توسعه
stop go policy
توسعه
extensions
توسعه
expansion
توسعه
amplification
توسعه
outspread
توسعه
spread
توسعه
delelopment
توسعه
spreads
توسعه
upgrowth
توسعه
boom
توسعه یافتن
development plan
برنامه توسعه
boom
توسعه عظیم
regional development
توسعه ناحیهای
regional development
توسعه منطقهای
development bank
بانک توسعه
combat development
توسعه رزمی
developement
توسعه دادن
extensible
توسعه پذیر
extensibility
توسعه پذیری
cultural development
توسعه فرهنگی
underdevelopment
توسعه نیافتگی
progation
توسعه تکثیر
development time
زمان توسعه
self development
توسعه نفس
exepandable
قابل توسعه
expandability
قابلیت توسعه
social development
توسعه اجتماعی
expanded , capacity
توسعه فرفیت
expandsionism
توسعه طلبی
rural development
توسعه روستائی
research and development
تحقیق و توسعه
develop
توسعه دادن
development tools
ابزار توسعه
expanses
بسط و توسعه
economic development
توسعه اقتصادی
under development
دردست توسعه
export promotion
توسعه صادرات
expanse
بسط و توسعه
develops
توسعه دادن
development policy
سیاست توسعه
boomed
توسعه عظیم
historical development
توسعه تاریخی
expansionist
توسعه طلبی
path of expansion
مسیر توسعه
uneven development
توسعه نامتوازن
pattern of development
الگوی توسعه
expansionism
توسعه طلبی
underdeveloped
توسعه نیافته
phasess of development
مراحل توسعه
open out
توسعه دادن
technical development
توسعه فنی
increased
توسعه دادن
increase
توسعه دادن
anti development policy
سیاست ضد توسعه
urban renewal
توسعه شهری
to open out
توسعه دادن
internal development
توسعه داخلی
increscent
زیادی توسعه
monetary expansion
توسعه پولی
expansive
متمایل به توسعه
promoting
توسعه دادن
extendable
توسعه پذیر
pole of development
قطب توسعه
booms
توسعه یافتن
booms
توسعه عظیم
booming
توسعه یافتن
booming
توسعه عظیم
boomed
توسعه یافتن
enlarge
توسعه دادن
enlarged
توسعه دادن
promotes
توسعه دادن
promoted
توسعه دادن
promote
توسعه دادن
enriching
توسعه دادن
enriches
توسعه دادن
enrich
توسعه دادن
enlarging
توسعه دادن
enlarges
توسعه دادن
increases
توسعه دادن
spreads
توسعه دادن
expansion
گسترش توسعه
extend
توسعه دادن
amplification
توسعه تقویت
extends
توسعه دادن
spread
توسعه دادن
extending
توسعه دادن
to unfold
توسعه دادن
implemental
افزاری
research and development
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
inextension
عدم امتداد یا توسعه
development system
سیستم توسعه یافته
development planning
برنامه ریزی توسعه
extended precision
دقت توسعه یافته
developed contries
ممالک توسعه یافته
underdeveloped nations
ملل توسعه نیافته
desired rate of development
نرخ مطلوب توسعه
microcomputer development system
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
development countries
کشورهای قابل توسعه
extended memory
حافظه توسعه یافته
extendible
قابل توسعه کش دار
development cost
هزینه توسعه در تولیدمحصول
outstretch
توسعه دادن بسط
regression
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
developing countries
کشورهای در حال توسعه
increments
افزایش در حقوق توسعه
increment
افزایش در حقوق توسعه
regress
برگشت
[به حالت کم توسعه]
extensible language
زبان توسعه پذیر
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
step backwards
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
regress
بازگشت
[به حالت کم توسعه]
top down development
توسعه از بالا به پایین
pullulate
اغاز توسعه نهادن
to grow
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
program development tools
ابزار توسعه برنامه
to spread
[across]
[over]
توسعه یافتن
[سرتاسر]
class improvement plan
طرح توسعه ناو
to develop
[into]
توسعه دادن وضعیت
[به]
develop
توسعه دادن اشکارکردن
characteristics of underdevelopment
ویژگیهای توسعه نیافتگی
step backwards
برگشت
[به حالت کم توسعه]
underdeveloped area
منطقه توسعه نیافته
well development
توسعه و شستشوی چاه
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
develops
توسعه دادن اشکارکردن
regression
برگشت
[به حالت کم توسعه]
hardwired
سخت افزاری
enlarged
توسعه دادن وسیع کردن
expeditionary forces
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
enlarge
توسعه دادن وسیع کردن
enlarging
توسعه دادن وسیع کردن
enlarges
توسعه دادن وسیع کردن
extended character set
مجمگعه کاراکترهای توسعه یافته
expeditionary force
نیروی توسعه طلب و سرکوبگر
expands
منبسط کردن توسعه دادن
expand
منبسط کردن توسعه دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com