Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (14 milliseconds)
English
Persian
quote
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quotes
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
Other Matches
repeater coil
سیم پیچ تکرار کننده صدا کوبیل تکرار
recidivism
تکرار جرم یا تکرار عمل ضداجتماعی
repeat
تکرار کردن تکرار شدن
repeats
تکرار کردن تکرار شدن
phoneme
برای بررسی صدای ورودی برای تشخیص کلمات یا تولید صحبت با تکرار چندین صدا
hold
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
holds
بخشی از برنامه که تکرار میشود تا توسط عمل قط ع شود. البته وقتی که منتظر پاسخی هستیم از صفحه کلید یا وسیله
gyro repeater
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
repetitions
تکرار
reduplication
تکرار
frequencies
تکرار
frequentness
تکرار
oft
[archaic, literary]
<adv.>
به تکرار
often
<adv.>
به تکرار
frequently
<adv.>
به تکرار
a lot of times
<adv.>
به تکرار
renewals
تکرار
frequence
تکرار
frequentation
تکرار
practice
تکرار
frequency
تکرار
duplication
تکرار
iterance
تکرار
iteration
تکرار
rehearsal
تکرار
repeat
تکرار
rehearsals
تکرار
ingemination
تکرار
tautologies
تکرار
recidivism
تکرار
tautology
تکرار
practising
تکرار
practises
تکرار
practise
تکرار
practicing
تکرار
reiteration
تکرار
repeats
تکرار
on any number of occasions
<adv.>
به تکرار
epanalepsis
تکرار
many times
<adv.>
به تکرار
recapitulation
تکرار
repetition
تکرار
replication
تکرار
recapitulations
تکرار
renewal
تکرار
regularly
[often]
<adv.>
به تکرار
iterate
تکرار کردن
repeatable
قابل تکرار
circular frequency
تکرار دورانی
iterable
تکرار کردنی
repeater
تکرار کننده
recidivism
تکرار جرم
tautologic
بیهوده تکرار کن
iterant
تکرار کننده
repetition of position
تکرار وضعیت
repeatability
قابلیت تکرار
rehearsal
تکرار عملیات
palilogy
تکرار تاکیدی
rehearsals
تکرار عملیات
repetition instruction
دستورالعمل تکرار
iterative
تکرار شده
iterative
تکرار کننده
pleonasm
تکرار بیمورد
use
تکرار ممارست
to repeat oneself
تکرار شدن
frequents
تکرار شونده
uses
تکرار ممارست
repeat counter
شمارنده تکرار
pulse repetition
تکرار ضربان
repetition instruction
دستوالعمل تکرار
reiterating
تکرار کردن
reiterates
تکرار کردن
reiterated
تکرار کردن
frequenting
تکرار شونده
frequented
تکرار شونده
renews
تکرار کردن
renewing
تکرار کردن
renew
تکرار کردن
ingeminate
تکرار کردن
frequent
تکرار شونده
ibidem
تکرار میشود
repetition of an act
تکرار کاری
repetition
باز گو تکرار
recur
تکرار شدن
repeats
تکرار کنید
replicate
تکرار کردن
merism
تکرار متشابهات
replicated
تکرار کردن
replicates
تکرار کردن
replicating
تکرار کردن
repeats
تکرار کردن
reptition compulstion
وسواس تکرار
repeat key
کلید تکرار
rehearsals
تکرار مجدد
repeat
تکرار کردن
frequency of vibration
تکرار ارتعاش
recurred
تکرار شدن
repeat
تکرار تجدید
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
repetitous
تکرار کننده
reiterate
تکرار کردن
recurs
تکرار شدن
rehearsal
تکرار مجدد
repeat
تکرار کنید
repetitions
باز گو تکرار
pulse repetition
تکرار تپش
auto repeat
خود تکرار
repeats
تکرار تجدید
typematic key
کلید تکرار
replication
پاسخگویی تکرار
ingeminate
تکرار و تاکید کردن
recidivists
تکرار کننده جرم
recidivism
بازگشت به تکرار جنایات
frequency function
تابع تکرار
[ریاضی]
recidivists
عامل تکرار جرم
recidivist
تکرار کننده جرم
over and over
<idiom>
مکرا تکرار کردن
to make repeat
وادار به تکرار کردن
recidivation
بازگشت به تکرار جنایات
recapitulation
تکرار رئوس مطالب
recurring costs
هزینههای تکرار شونده
reduplicate
تکرار کردن دوچندان
repeat action key
کلید تکرار عمل
regenerative repeater
تکرار کننده باززا
recapitulation
تکرار رشدو نمو
spaced repetition
تکرار فاصله دار
recapitulations
تکرار رشدو نمو
recapitulations
تکرار رئوس مطالب
overeun error
خطای تکرار شده
duplication check
مقابله از راه تکرار
polysyndeton
تکرار حرف ربط
autorepeat key
کلید تکرار خودکار
recidivist
عامل تکرار جرم
iteration
تکرار یک برنامه برای حل مشکل
name plugging
تکرار نام یا علامت تجارتی
unfrequented
دور افتاده تکرار نشدنی
cyclic
عملی که مرتب تکرار میشود
that will be the day
<idiom>
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
anaphora
تکرار یک یا چند عبارت متوالی
cumulative distribution function
تابع تکرار تجمعی
[ریاضی]
repeats
مکرر کردن تکرار شدن
repeat
مکرر کردن تکرار شدن
recapitulates
رئوس مطالب را تکرار کردن
cycled
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
recapitulated
رئوس مطالب را تکرار کردن
rehashes
تکرار مکررات چیز تکراری
recapitulating
رئوس مطالب را تکرار کردن
rehash
تکرار مکررات چیز تکراری
cycle
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
recapitulate
رئوس مطالب را تکرار کردن
rehashed
تکرار مکررات چیز تکراری
cycles
تعداد دفعات تکرار یک حلقه
monotone
صدای یکنواخت تکرار هماهنگ
to walk
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
loop
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
backtell
رله کردن دستورات تکرار فرامین
looped
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
to haunt
به تکرار ظاهر شدن روحی به محلی
superfix
تکرار مرتب ومداوم موضوعی درسخن
loops
برنامه کامپیوتری که مرتب تکرار شود
let
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
letting
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
lets
ضربهای که به حساب نیاید و تکرار شود
to repeat oneself
کاریا گفته خودرا تکرار کردن
iterative process
فرآیندی که تکرار میشود تا به شرطی برسد
theme song
ملودی یا قطعه موسیقی تکرار شونده
relative
محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
looped
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
loop
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
brush up on something
<idiom>
تکرار(مرور)چیزی که ازقبل یادگرفته شده
loops
ترتیب دستورات که تا وقوع یک شرط تکرار می شوند
force
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
raise a fuss
<idiom>
قول برای تکرار دعوت درتاریخی دیگر
forcing
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
forces
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
pattern
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
patterns
مجموعهای از خط وط با قاعده و اشکال که مکرر تکرار می شوند
demand frequency
نواخت تکرار درخواستها تعداد درخواستهای رسیده
drop repeat
واگیره
[تکرار یک نقش بصورت قرینه و در طول فرش]
repeating key
روش رمزی که همراه با تکرار یک کلید رمز میباشد
wait loop
پردازندهای که یک حلقه برنامه را تکرار میکند تا عملی رخ دهد
loops
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
Could you repeat what you said, please?
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟
loop
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
looped
ثباتی که حاوی تعداد دفعات تکرار حلقه است
cycle
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
echolalia
تکرار و تقلید سخنان دیگران که گاهی نوعی مرض میشود
cycled
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
pseudo random
رشته تولید شده تصادفی که در مدت طولانی تکرار بشود
cycles
تعداد زمان هایی که یک مجموعه دستورات تکرار شده یا می شوند
repeat
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
nowel
کلمه ایست که درسرود خوانی و هلهلههای عید میلادمسیح تکرار میکنند
repeats
کلیدی روی صفحه کلید که حرف انتخاب شده را تکرار میکند
for next loop
حلقه یا تابعی که تکرار میشود تا وقتی که شرط دیگر صدق نکند
typematic
هر کاراکتر صفحه کلید که تاوقتی بر ان فشار وارد میشود تکرار می گردد
auto
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
overlapped
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
overlaps
روی هم امدن لبه دو ورقه ویا تکرار کناره یک تصویر دردو چارچوب
frequency
تعداد سیکل ها یا دوره زمانی از حالت موج با قاعده که در هر ثانیه تکرار می شوند
autos
امکان تکرار مجدد حرف در صورتی که کلید پایین نگه داشته شود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com