Dictiornary-Farsi | جعبه هدف | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 301 (14 milliseconds)

English	Persian
goal box	جعبه هدف


Search result with all words

junction	جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
junctions	جعبه کوچکی که تعداد سیم بهم وصل شده اند
binder	اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
binders	اهرم جعبه ماکو الیاف پشم که بهم پیوسته ونخ پشم را تشکیل میدهد شکم بند زنان
cassette	جعبه کوچک جای جواهرات
cassette	کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
cassettes	جعبه کوچک جای جواهرات
cassettes	کاست فیلم عکاسی جعبه حاوی فیلم
pack	قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
packs	قرار دادن چیزها در جعبه برای فروش یا ارسال
palette	جعبه رنگ نقاشی
palettes	جعبه رنگ نقاشی
power	جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powered	جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powering	جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
powers	جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند
musical box	جعبه ساز
musical boxes	جعبه ساز
cabinet	جعبه کشودار
cabinets	جعبه کشودار
casket	جعبه کوچک
casket	جعبه جواهر صندوق یاتابوت
casket	جعبه جواهرات
caskets	جعبه کوچک
caskets	جعبه جواهر صندوق یاتابوت
caskets	جعبه جواهرات
panel	جعبه کلیدبرق
panels	جعبه کلیدبرق
eds	درایو دیسک که از جعبه دیسک قابل جابجایی استفاده میکند
check	نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
check	جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checked	نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
checked	جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks	نشانهای که انتخاب جعبه بررسی را نشان میدهد واغلب یک ضربدر در آن است
checks	جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
glove compartment	جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
glove compartment	جعبه داش بورد
glove compartments	جعبه کوچک مخصوص اچار وغیره در جلو اتومبیل
glove compartments	جعبه داش بورد
coffin	جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
coffins	جعبه ایست که برای عملیات تنبوشه گذاری در ماسه سیال بکار میرود
casing	جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
casings	جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
jukebox	جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
jukeboxes	جعبه گرامافون خودکار دارای سوراخی برای ریختن پول ودکمه مخصوص انتخاب صفحه
fuse box	جعبه فیوز
fuse boxes	جعبه فیوز
block	جعبه قرقره
blocked	جعبه قرقره
blocks	جعبه قرقره
receiver	جعبه خوراک دهنده
receiver	جعبه خزانه
receivers	جعبه خوراک دهنده
receivers	جعبه خزانه
compact	نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacted	نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacting	نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
compacts	نواز مغناطیسی که درون یک جعبه پلاستیکی استاندارد است که در کامپیوترهای خانگی برای ذخیره سازی به کار می رود
case	صندوق جعبه
case	جعبه
case	جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
case	جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases	صندوق جعبه
cases	جعبه
cases	جعبه مقوایی یا چوبی جهت بسته بندی و حمل کالا
cases	جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
pillbox	سنگر بتونی جعبه قرص
pillboxes	سنگر بتونی جعبه قرص
tool box	جعبه ابزار
tool boxes	جعبه ابزار
tool kit	جعبه ابزار
tool kits	جعبه ابزار
crate	جعبه بندی
crates	جعبه بندی
CD	جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
CDs	جعبه پلاستیکی مسط ح که برای نگهداری دیسک فشرده به کار می رود
magnetic tape	جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
magnetic tapes	جعبه کوچک حاوی چرخ نوار مغناطیسی و انتخاب کد در دستشان نوارخوان و درایو نوار استفاده میشود
junction box	جعبه اتصال
junction box	جعبه تقسیم
junction box	جعبه ترمینال
junction boxes	جعبه اتصال
junction boxes	جعبه تقسیم
junction boxes	جعبه ترمینال
tray	جعبه دو خانه
trays	جعبه دو خانه
packing	روکش یاغلاف جعبه بندی و جا دادن وسایل در یک فرف
packing	عمل قرار دادن کالاها در جعبه و بسته بندی آنها برای مغازه ها
shook	روکش چوب مخصوص جعبه یا مبل وغیره
showcase	جعبه اینه
showcased	جعبه اینه
showcases	جعبه اینه
showcasing	جعبه اینه
encase	درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
encased	درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
encases	درقفس یا جعبه گذاردن روکش کردن
receptacle	فیش برق جعبه تقسیم سیمها
receptacles	فیش برق جعبه تقسیم سیمها
shell	جعبه حاوی باروت
shelling	جعبه حاوی باروت
Other Matches

containers	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container	جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
magazines	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazine	مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest	جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
box pass	جعبه کالیبر جعبه پاس
modification kit	جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
oil gear	جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
kits	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit	جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
drawers	جعبه
hutch	جعبه
hot bus bar	جعبه
air box	جعبه دم
box pass	جعبه رخ ده
cist	جعبه
chest set	جعبه
drawer	جعبه
cages	جعبه
chests	جعبه
chest	جعبه
kits	جعبه
kit	جعبه
boxes	جعبه
cage	جعبه
hutches	جعبه
incasement	جعبه
box	جعبه
jack box	جعبه اتصال
cartons	جعبه مقوایی
carton	جعبه مقوایی
inductance box	جعبه اندوکتانس
gearing	جعبه دنده
gearboxes	جعبه دنده
gearbox	جعبه دنده
gears	جعبه دنده
geared	جعبه دنده
gear	جعبه دنده
black boxes	جعبه سیاه
pouch kit	جعبه دارو
boxes	جعبه مقوایی
terminal box	جعبه کلم
terminal box	جعبه ترمینال
transmissions	جعبه دنده
transmission	جعبه دنده
output box	جعبه فیوز
panel box	جعبه تابلو
problem box	جعبه مساله
power pack	جعبه تغذیه
outlet box	جعبه خروجی
soapbox	جعبه صابون
soapboxes	جعبه صابون
jardiniere	جعبه گلدان
jewel box	جعبه جواهر
box	جعبه مقوایی
mail box	جعبه پستی
mirror frame	جعبه اینه
puzzle box	جعبه معما
outlet box	جعبه دیواری
switching kit	جعبه اتصال
black box	جعبه سیاه
distribution box	جعبه تقسیم
completed case	جعبه پر شده
colour box	جعبه رنگ
drive mechanism	جعبه دنده
coil box	جعبه پیچک
echo box	جعبه بازاوا
skinner box	جعبه اسکینر
phantom target	جعبه بازاوا
chain case	جعبه زنجیر
cartridge box	جعبه فشنگ
carter	جعبه کارتر
conduit box	جعبه انشعاب
connection box	جعبه اتصال
distribution box	جعبه انشعاب
splice box	جعبه تقسیم
distributing box	جعبه تقسیم
discrimination box	جعبه افتراق
demolition kit	جعبه تخریب
decision box	جعبه تصمیم
crankcase	جعبه کارتر
cotainer	جعبه باطری
repair kit	جعبه تعمیر
sandtable	جعبه شنی
busbar	جعبه تقسیم
smoke pot	جعبه دودانگیز
breakout box	جعبه قطع
battery box	جعبه باتری
alarm box	جعبه الارم
steering gear	جعبه فرمان
gun bag	جعبه توپ
air box	جعبه هوا
ab power pack	جعبه تغذیه ا.ب
incase	در جعبه گذاردن
hatboxes	جعبه کلاه
hatbox	جعبه کلاه
shuttle box	جعبه دو سره
battery box	جعبه باطری
battery bus	جعبه تقسیم
boxy	جعبه مانند
box suitmeats	جعبه شیرینی
box stall	جعبه اخور
gear box	جعبه دنده
gear case	جعبه دنده
box connector	رابط جعبه
bernoulli box	جعبه برنولی
battery case	جعبه باتری
incase etc	در جعبه گذاشتن
box maker	جعبه ساز
zoom box	جعبه درشتنمایی
holdalls	جعبه هزارپیشه
workbox	جعبه ابزار
watchcase	جعبه ساعت
socket box	جعبه پریز
holdall	جعبه هزارپیشه
transmission case	جعبه دنده
ammunition chest	جعبه مهمات
sandboxes	جعبه یا گودال شن
toolbox	جعبه ابزار
inductance box with plug	جعبه اندوکتانس با دوشاخه
dialog box	جعبه تبادل دوطرفه
demolition kit	جعبه وسایل تخریب
planetary gear	جعبه دنده خورشیدی
show case	ویترین جعبه اینه
papetrie	جعبه نوشت افزار
dressing case	جعبه لوازم ارایش
ratchet box	جعبه آچار جغجغه ای
oil pan	جعبه کارتر خودرو
pyx	جعبه قطب نما
head stock	جعبه هرزگردماشین تراش
gland cock	شیر جعبه اببندی
pyx	جعبه کوچک صندوقچه
gearbox position	وضعیت جعبه دنده
transmission grease	گریس جعبه دنده
quick change gearbox	جعبه دنده نورتون
gear quadrant	ماهک جعبه دنده
gear case	پوسته جعبه دنده
molding box	جعبه قالب گیری
first aid kit	جعبه کمکهای اولیه
extention alarm push	جعبه انشعاب اژیر
obstruction box	جعبه ایجاد مانع
district call box	جعبه خبر محلی
jack box	جعبه تقسیم تلفن
adaptation kit	جعبه ابزار تطبیق
transmission oil	روغن جعبه دنده
box section bed	جعبه ماشینهای ابزار
cameras	دوربین یا جعبه عکاسی
camera	دوربین یا جعبه عکاسی
shells	جعبه حاوی باروت
gear box	جعبه دنده گیرباکس
bevel gear drive	جعبه دنده مخروطی
steering gear housing	بدنه جعبه فرمان
steering gear	جعبه دنده فرمان
reliquaries	جعبه اشیاء متبرکه
reliquary	جعبه اشیاء متبرکه
accessory box	جعبه لوازم یدکی
accessory gear box	جعبه چرخدنده فرعی
cold spell or cold snap <idiom>	یک جعبه هوای سرد
alert box	پنجره یا جعبه هشدار
boxed	قرار دادن در یک جعبه
switching kit	جعبه کلید تلفن
holdalls	جعبه اسبابهای مختلف
kettles	جعبه قطب نما
transfer case	جعبه انتقال نیرو
gear change box	جعبه تعویض دنده
chain case	جعبه محافظ زنجیر
buoyant mine case	جعبه مین شناور
holdall	جعبه اسبابهای مختلف
boxiness	شکل جعبه بودن
kettle	جعبه قطب نما
boxes are made of wood	جعبه ها را از چوب میسازند
box	جعبه کاغذی یا چوبی یا پلاستیکی
chest set	جعبه ابزار سینه بند
gearbox flange	لبه برامده جعبه دنده
transmission ratio	نسبت تبدیل جعبه دنده
mess gear	جعبه فروف سرباز یا مسافر
music box	جعبه محتوی ساز کوکی
boat box	جعبه کمکهای اولیه قایق
pneumatic dunnage	جعبه ها و محفظههای لاستیکی بار
mess kit	جعبه فروف سرباز یا مسافر
transmission oil pump	پمپ روغن جعبه دنده
adaptation kit	جعبه وسایل تطبیق دهنده
speed reduction gear	جعبه دنده کاهنده سرعت
epicyclic transmission	جعبه دنده اپی سیکلیک
smoke candle	جعبه دودزا در گلوله دودانگیز
box section leg	ساق یا پایه بخشی از جعبه
boxes are made of wood	جعبه ها از چوب ساخته میشوند
reduction gear	جعبه دنده کاهنده سرعت
camera magazine	جعبه محتوی فیلم عکاسی
camera obscura	اطاقک تاریک جعبه عکاسی
smoke candle	جعبه حاوی عامل دودانگیز
reduction gear	جعبه دنده تبدیل سرعت
aircraft arresting gear	جعبه دنده دستگاه مهارهواپیما
airdrop container	جعبه مخصوص بارریزی هوایی
flooder	غرق کننده جعبه مین
boxes	جعبه کاغذی یا چوبی یا پلاستیکی
gear friction losses	تلفات اصطکاکی جعبه دنده
sandpit	جعبه شن و ماسه [مخصوص بازی بچه ها]
Handle the boxes with care.	جعبه ها رابا احتیاط جابجا کنید
piv variable speed transmission	جعبه دنده با سرعت متغیر گیربکس "پی ای وی "