English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6 milliseconds)
English Persian
fin جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fins جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
Other Matches
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
dog paddle شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
change up جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change of pace جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
printwheel چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
swing bell اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
thrust فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
swing bar اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
thrusting فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
propels بردن حرکت دادن
propelled بردن حرکت دادن
propel بردن حرکت دادن
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
satyagraha اصطلاح ابداعی گاندی پیشوای نهضت ملی هند برای به کار بردن قدرت روحی به جای خشونت وشدت عمل برای وصول به اهداف سیاسی و اجتماعی
plotting ثبت یا رسم مسیر حرکت بردن نقاط روی طرح یانقشه
position مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
positioned مدت زمان لازم برای دستیابی به داده ذخیره شده روی دیسک درایو یا ماشین نوار. حاوی تمام حرکات ماده از قیبل نوک خواندن و بازو
It's to take away. برای بردن است.
pantechnicon van یکجوربارکش برای بردن اثاثیه
laughter مسابقه اسان برای بردن
import بردن محصولات به کشوری برای فروش
importing بردن محصولات به کشوری برای فروش
sinking line نخی برای فرو بردن زیر اب
serve گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
match points اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
match point اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
laparotomy شکافتن شکم برای پی بردن به بیماری
imported بردن محصولات به کشوری برای فروش
served گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
serves گذراندن به سر بردن صودمند بودن برای
elvate بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
polyonymy بکار بردن چند نام برای یک چیز
make something out <idiom> ازپیش بردن برای دیدن یا خواندن چیزی
polyonging بکار بردن چند نام برای یک چیز
tumbrel or bril ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
rest and recuperation عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
cool out راه بردن اسب برای خشک شدن عرق
herbicides عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
dipsey sinker نوعی وزنه برای فرو بردن قلاب ماهیگیری
herbicide عاملی که برای از بین بردن علف ها وگیاهان بکارمیرود
to offshore something چیزی را [برای سود بیشتر] به خارج [از کشور] بردن [اقتصاد]
mirror writing shadow reading کامپیوتر میزبان با دو دیسک فیزیکی برای بالا بردن سرعت دسترسی
marching orders فرمان حرکت برای جنگ
named departure point نقطه مشخص برای حرکت
named airport of departure فرودگاه معین برای حرکت
lifts بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lift بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
lifting بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
bombed out تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombs تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bombed تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
bomb تابعی در برنامه برای ایجاد خرابی و از بین بردن داده در یک زمان مشخص
salomon damper خفه کن دینامیکی برای بالانس میل لنگ و از بین بردن نیرهای نوسانی
lifted بالا بردن انگشت و رها کردن گوی بولینگ برای ایجاد پیچ
walking ring پیست بیضی شکل برای راه بردن و گرم کردن اسب پیش از مسابقه
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
transhumant حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
brush block سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
heading select feature عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
rocker arm اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
go baseline حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
flopped شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
flops شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
low low حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
flopping شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
golf car وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
hydroplane نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaned نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplanes نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
boost rocket موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
deflector صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
end stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hypoid چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
pedrail اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
passed یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
check point نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
passes یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
hangers اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hanger اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
half area محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
the humeral bone بازو
upper arm بازو
forearms بازو
forearm بازو
grain بازو
brachium بازو
humeeerus بازو
arm بازو
solids چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
control column فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
solid چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
armband بازو بند
humeri استخوان بازو
armbands بازو بند
brassart زره بازو
humerus استخوان بازو
muscular strength زور بازو
patent anchor لنگر بی بازو
humeruses استخوان بازو
the humeral bone استخوان بازو
humeeerus استخوان بازو
brachio <prefix> وابسته به بازو [پزشکی]
shovel pass پاس از زیر بازو
wrist wrestling مسابقه نیروی بازو
hen hawk ضربه از زیر بازو
arm wrestling مسابقه نیروی بازو
chevrons دستکش ارم بازو
shovel pass پاس اززیر بازو
brachium هر عضوی شبیه بازو
cubitus ساعد پیش بازو
chevron دستکش ارم بازو
gyro برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
chevron درجه نظامی روی بازو
armless <adj.> بی بازو [در آخر جمله می آید]
arm hand steadiness test ازمون استواری دست و بازو
chevrons درجه نظامی روی بازو
more power to your elbow خدازور بازو بشما بدهد
open faced دارای سیمای بازو بی تزویر
aircraft arresting hook مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
movement credit وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
via حرکت به سوی چیزی یا استفاده از چیزی برای رسیدن به مقصد
voyage repairs تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
overarm بالا اوردن بازو تا بالای شانه
jackknife بازو بسته شونده شیرجه رفتن
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
switching مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
imbibing تحلیل بردن فرو بردن
to push out پیش بردن جلو بردن
imbibes تحلیل بردن فرو بردن
imbibed تحلیل بردن فرو بردن
imbibe تحلیل بردن فرو بردن
marker دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
markers دو علامت در ابتدا و انتهای بخشی از داده یا متن برای نشان دادن بلاک خاص که قابل حرکت یا حذف یا کپی به عنوان سیگنال واحد باشد
extending کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extends کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunging حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunges حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
extend کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunged حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
scoops شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
front raise تمرین با دنبل از ناحیه ران تاشانه و ساعد روی بازو
scooping شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scooped شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scoop شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
back نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
backs نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود
masochism لذت بردن از درد لذت بردن از جور وجفای معشوق یا معشوقه
bar printer چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند
master slave manipulator بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com