Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
raised type
حروف برجسته برای
Other Matches
bold faced type
حروف سیاه برجسته
Linotype
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند
highlight
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlights
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
highlighted
حروف یا نشانه هایی که برجسته به نظر می رسند تا از بقیه متن مجزا باشند
stereogram
یک زوج عکس استریوسکوپی توجیه شده برای برجسته بینی
lengths
تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
text
حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
length
تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
texts
حروف الفبا عددی برای ارسال اطلاعات
field
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fields
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
alphamosaic
برای ایجاد حروف گرافیکی و الفبا عددی در تلتکس
fielded
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
alto-rilievo
[ویژگی های نقش برجسته ای که در آن شکل ها به اندازه ای بیش از نصف ضخامت خود برجسته اند.]
scribing
روش روکش کشیدن حروف یانوشتههای نقشه برای حفافت
mark
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
marks
کارت از پیش چاپ شده با فضایی برای حروف علامتدار
string
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی
perspective spatial model
مدل برجسته زمین زیر برجسته بین
embossing
طرح برجسته
[برجسته کردن زمینه فرش]
check
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checked
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
checks
مجموعه حروف مشتق شده از یک متن برای بررسی و تصحیح خطاها
texts
ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
text
ثبات ذخیره سازی کامپیوتر موقت فقط برای حروف متن
reverses
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
reversing
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
alphageometric
که ترمینال متن برای نمایش الگوهای مختلف گرافیکی و حروف درست میکند
reverse
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
identifier
مجموعه حروف برای اختلف دادن بین بلاکهای داده مختلف یا فایل ها
reversed
حروفی که در جهت مخالف حروف دیگر نمایش داده می شوند برای تاکید.
printed
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
print
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
prints
حروف خاص ارسالی به چاپگر که آنرا هدایت میکند برای انجام یک تابع یاعمل
key
ترکیب خاص حروف و اعداد که برای رمزگشایی متن های رمزدار به کار می رود
format
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
end
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
formats
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
ends
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
escape character
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
routing indicator
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
ended
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
readout
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند
block letter
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر
self-
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند
qwerty
صفحه کلید زبان انگلیسی برای ماشین تایپ کامپیوتر که خط اول حروف شامل QWGRTY است
sequence
کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
sequences
کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
separate
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separated
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
separates
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند
inferior figures
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند.
saliency
نکته برجسته موضوع برجسته
salience
نکته برجسته موضوع برجسته
supereminent
برجسته فوق العاده برجسته
bas relif
حجاری ونقوش برجسته برجسته
embossment
نقوش برجسته برجسته کاری
greeked
نوع نوشتاری با نوک بسیار ریز برای نمایش دقیق که به صورت یک خط نشان داده میشود و نه حروف جدا
redundant
حرف اضافه شده به بلاک حروف برای تشخیص خطا یا مقاصد پترولکل که هیچ اطلاعی به همراه ندارد
alphaphotographic
آنچه باعث نمایش تصاویر با استفاده از حروف گرافیکی از پیش تعیین شده برای سرویسهای تلتکس می شوند
shift keys
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
shift key
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ
plots
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plot
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plotted
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
normalize
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalised
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalizes
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
monotype
ماشین حروف ریزی و حروف چینی
normalising
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
normalises
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک
stereoscope
جهان نما دوربین یا عینک برجسته نما مبحث اشکال برجسته
green phosphor
فسفری که برای پوشش صفحات تک رنگ بسیار استفاده میشود. که حروف سبز را روی پشت صفحه سیاه نشان میدهد
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
electrothermal printer
چاپگری که نوک چاپ به همراه عناصر گرمایی -dot matrix برای فرم دادن به حروف کاغذهای حساس به الکتریسیته به کار می رود
laser
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
lasers
چاپگر به renalntion بالا که از منبع لیزر برای چاپ با کیفیت بالای حروف با الگوی matrix-clat روی کاغذ استفاده میشود.
algebra
استفاده از حروف در برخی عملیات محاسباتی مشخص برای جانشین کردن اعداد ناشناخته یا یک محدودهای از اعداد ممکن
graphics
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند
users
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
user
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است
case
حروف بزرگ یا حروف معمولی
cases
حروف بزرگ یا حروف معمولی
typed
حروف چاپی حروف چاپ
types
حروف چاپی حروف چاپ
type
حروف چاپی حروف چاپ
ciphers
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cyphers
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
cipher
مجموعه حروف واعدادی که مامورین سیاسی برای ارتباط سری با کشورخود از انها استفاده می کنندو درک مفاهیمشان بدون دردست داشتن کلید ممکن نیست
stereograph
نوشته یاتصویر برجسته نما برجسته نما کردن
non destructive cursor
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند
repousse
برجسته نمایاحکاکی برجسته
shift
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
spoonerism
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف
shifts
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
printed
فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
prints
فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
print
فایل در صف چاپ که حاوی تمام حروف که کنترل چاپگر است که برای چاپ یک متن یا صفحه لازم است
optical
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر
NDR
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
anaglyph
عکس رنگی برجسته بینی تجزیه رنگ عکس در برجسته بینی
printhead
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
italic
حروف یک وری حروف کج
hollerith code
سیستم کدگذاری که از سوراخ هایی در کارت بری نمایش حروف و نشانه ها استفاده میکند. این سیستم از دو مجموعه ردیف 12 تایی برای تامین محل کافی هر کد استفاده میکند
syllabary
حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
salient
برجسته
distinguished
برجسته
illustrious
برجسته
relief emboss
برجسته
outstanding
برجسته
torose
برجسته
strikingly
برجسته
mainlined
برجسته
mainlines
برجسته
mainlining
برجسته
striking
برجسته
raised
برجسته
relievo
برجسته
eminent
برجسته
outstandingly
برجسته
convex
برجسته
of d.
برجسته
primes
برجسته
primed
برجسته
prime
برجسته
prosilient
برجسته
par excellence
برجسته
stereometric
خط برجسته
stereometric
برجسته
in relief
برجسته
pre-eminent
برجسته
dominant
برجسته
overriding
برجسته
predominant
برجسته
crowned
برجسته
ridged
برجسته
illustrated
برجسته
masterwork
برجسته
kenspeckle
برجسته
prominent
برجسته
pre eminent
برجسته
laureate
برجسته
staring
برجسته
mainline
برجسته
noted
برجسته
rilievo
برجسته
illustrous
برجسته
conspicuous
برجسته
starring
برجسته
cordon bleu
برجسته
swells
برجسته شیک
boss
ارباب برجسته
swelled
برجسته شیک
bas-relief
برجسته کاری
swell
برجسته شیک
embossed
برجسته شده
in relief
بطور برجسته
bas relif
نقوش برجسته
piece de resistance
فقره برجسته
bossed
ارباب برجسته
project
برجسته بودن
bossing
ارباب برجسته
projects
برجسته بودن
stucco relief
گچبریهای برجسته
projected
برجسته بودن
projection welding
جوش برجسته
bosses
ارباب برجسته
premier
هنرپیشه برجسته
high relief
نقوش برجسته
stereoscopics
برجسته نمایی
stereoscopic
برجسته بین
stereoscopic
برجسته بینی
premiers
هنرپیشه برجسته
affigy
تصویر برجسته
raised shoulder
شانه برجسته
alto relievo
برجسته بلند
anaglyph
تزئینات برجسته
milestones
مرحله برجسته
relief
حجاری برجسته
saleint
برجسته چشمگیر
half relief
نیم برجسته
relief emboss
نقشه برجسته
relief map
نقشه برجسته
mezzo relief
نیم برجسته
relievo
برجسته کاری
salient pole
قطب برجسته
aegicranium
آذین برجسته سر
smatt
برجسته زیرکانه
aegicrane
آذین برجسته سر
eminently
بطور برجسته
feat
کار برجسته
milestone
مرحله برجسته
signalize
برجسته کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com