Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 210 (4 milliseconds)
English
Persian
fronted
دارای قسمت جلو
Search result with all words
trombone
شیپور دارای قسمت میانی متحرک
an fitting
رابطهایی برای اتصال لولههای پخدار یا قیفی شکل که دارای زاویه 73 درجه میباشند و فاصلهای بین تمام شدن دندانه ها و شروع قسمت پخدار وجود دارد
balanced control surfaces
سطوح فرامین اصلی دارای قسمت دیگری در جلوی خط لولا
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
discontiguous
دارای قسمت جدا
dorsiventral
دارای قسمت پشتی وشکمی مشخص
landdau
یکجور گردونه چهارچرخه که پوشش ان دارای دو قسمت است
trey
پیشوندیست بمعنی دارای سه قسمت وسه قسمتی وسه تایی وهرسه واحد یکبار
trichotomous
دارای سه قسمت
Other Matches
butt
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted
ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
terneplate
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
quartersaw
الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
terne
ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
ecphora
پیش آمدگی
[طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
plank
قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
shuttling
حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
long bone
که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
cross disbursing
انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
base section
رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
section
قسمت قسمت کردن برش دادن
sections
قسمت قسمت کردن برش دادن
fanfold
یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttles
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled
حمل کردن قسمت به قسمت
executing agency
قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled
قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle
حمل کردن قسمت به قسمت
shuttle
قسمت قسمت حرکت کردن
public relations officer
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officers
رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachments
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachment
یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
army nurse corps
قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
enlisted section
قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
shuttle
راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttle
بمباران قسمت به قسمت
to sell in lots
قسمت قسمت فروختن
shuttled
راهپیمائی قسمت به قسمت
p.p.m
قسمت در یک میلیون قسمت
throttled
عبور قسمت به قسمت
shuttled
بمباران قسمت به قسمت
parts per million
قسمت در میلیون قسمت
shuttles
بمباران قسمت به قسمت
shuttles
راهپیمائی قسمت به قسمت
throttle
عبور قسمت به قسمت
throttling
عبور قسمت به قسمت
throttles
عبور قسمت به قسمت
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
forward overlap
پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer
از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
railway division
قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
division police petty officer
درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
cellular unit
یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
pentadactyl
دارای پنج پنجه دارای پنج زائده شبیه پنجه
sect
قسمت
sects
قسمت
division
قسمت
agencies
قسمت
compartmental
قسمت قسمت
grist
قسمت
rasher
قسمت
it fell to my lot to go
قسمت
data division
قسمت
internode
قسمت
piecemeal
قسمت به قسمت
kismet
قسمت
agency
قسمت
rashers
قسمت
departments
قسمت
dole
قسمت
underfoot
قسمت کف پا
segments
قسمت
segment
قسمت
section
قسمت
arm
قسمت
divisions
قسمت
batches
قسمت
batch
قسمت
department
قسمت
sections
قسمت
unit
قسمت
portions
قسمت
portion
قسمت
caboodle
قسمت
units
قسمت
percentage
قسمت
percentages
قسمت
piece
قسمت
pieces
قسمت
cross section of a gravity dam
قسمت
installments
قسمت
instalment
قسمت
instalments
قسمت
plank
قسمت
snick
قسمت
detachment
قسمت
detachments
قسمت
part
قسمت
cantos
قسمت
canto
قسمت
Corp
قسمت
feck
قسمت
compartments
قسمت
components
قسمت
ratios
قسمت
component
قسمت
compartment
قسمت
head stall
قسمت سر
partition
قسمت
in sections
قسمت قسمت
party
قسمت
in part
در یک قسمت
partitions
قسمت
ratio
قسمت
northwards
قسمت شمالی
portions
سرنوشت قسمت
organization
یکان قسمت
organizations
یکان قسمت
slices
سهم قسمت
medical department
قسمت بهداری
patrolled
قسمت گشتی
service
قسمت یکان
patrolling
قسمت گشتی
serviced
قسمت یکان
organisations
یکان قسمت
bachelor quarters
قسمت مجردی
section
بخش قسمت
artillery corps
قسمت توپخانه
ashi noko
قسمت داخلی کف پا
foot
قسمت پایینی
sections
بخش قسمت
initialled
اولین قسمت
pouf
قسمت پف کردن
naval establishment
قسمت دریایی
portion
سرنوشت قسمت
patrol
قسمت گشتی
partition
قسمت کردن
slice
سهم قسمت
better part
قسمت بیشتر
tripartition
قسمت سوم
beginning
قسمت اول
staddle
قسمت تحتانی
black body
قسمت خطرناک
beginnings
قسمت اول
northward
قسمت شمالی
bulk
قسمت عمده
bulk
قسمت بزرگ
purchasing department
قسمت خرید
middle part
قسمت میانی
millesimal
یک هزارمین قسمت
part and parcel
<idiom>
قسمت مهمولازم
hauling part
قسمت کشنده
subsections
قسمت فرعی
subsection
قسمت فرعی
hauling part
قسمت متحرک
head piece
قسمت بالا
exosphere
قسمت خارجی جو
installation
قسمت نظامی
moiety
قسمت مساوی
quadrant
یک قسمت از چهاربخش
men's apartments
قسمت مردانه
installations
قسمت نظامی
titbits
قسمت لذیذغذا
titbit
قسمت لذیذغذا
purchasing office
قسمت خرید
leg
بخش قسمت
overflow section
قسمت سر ریز سد
detachments
قسمت زیرامر
broadest
قسمت پهن
departments
قسمت هیئت
actine
قسمت خارجی
departments
قسمت شعبه
department
قسمت شعبه
active federal service
قسمت کادر
active installation
قسمت فعال
operating agency
قسمت اجرایی
administration building
قسمت اداری
advance detachment
قسمت پیشرو
advance detachment
قسمت سرجلودار
advance party
قسمت پیشرو
detachment
قسمت زیرامر
palmation
قسمت پنجهای
legs
بخش قسمت
vaward
قسمت جلو
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com