English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
queen of دختری که در بازیهای روزیکم می بعنوان ملکه برگزیده میشود
Other Matches
debutant دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
peers of scotland بزرگانی که از میان انها 61تن برای نمایندگی در مجلس اعیان برگزیده میشود
taskwork کاری که بعنوان وفیفه انجام میشود
tail group مجموعه دم که بعنوان یک واحد یا جزئی از هواپیمامسوب میشود
prototypes اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototype اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
eryngo ریشه شقاقل که بعنوان مقوی باء مصرف میشود
lupulin خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
the first day روزاول روزیکم
mulch که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
amphetamines مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
mulches که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
amphetamine مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
cereal حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
cereals حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
benzocaine ماده متبلورسفیدی بفرمول 2NO11H9C که بعنوان داروی بیحس کننده موضعی مصرف میشود
bituminous paint رنگی ضخیم و سنگین که جزء اصلی ان قیر بوده و بعنوان رنگ ضد اسید برای کم کردن خوردگی حاصل از بخارات والکترولیت موجود در باطری استفاده میشود
barbiturate نمک اسید باربیتوریک مشتقات اسید باربیتوریک که بعنوان داروی مسکن وخواب اورتجویز میشود
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
daughterhood دختری
girlhood دختری
step daughter نا دختری
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
To be crazy about agirl . کشته مرده دختری بودن
land girl n دختری که کارهای صحرایی میکرد
computerized game playing بازیهای کامپیوتری
court games بازیهای محوطهای
games بازیهای المپیک
asian games بازیهای اسیایی
olympics بازیهای المپیک
plympic games بازیهای المپیک
racket games بازیهای راکتدار
field games بازیهای میدانی
youth sports بازیهای جوانان
net games بازیهای توردار
amusement arcade سالن بازیهای الکترونیکی
matches رویارویی بازیهای دو جانبه
pan american games بازیهای ملتهای امریکایی
tracks زمین بازیهای میدانی
tracked زمین بازیهای میدانی
match رویارویی بازیهای دو جانبه
winter olympic بازیهای المپیک زمستانی
goal games بازیهای دروازه دار
party politics سیاست بازیهای حزبی
ball park زمین بازیهای با توپ
track زمین بازیهای میدانی
olympiad جشنهای بازیهای المپیک
team tennis بازیهای مختلف تنیس
she was her putative daughter اورا دختری فرض میکرد مشهور بودکه وی دختراوست
olympian شرکت کننده بازیهای المپیک
courtesy runner بازیگر سهیم در بازیهای غیررسمی
selects برگزیده
favourite or vor برگزیده
favorite برگزیده
selected برگزیده
chosen برگزیده
select برگزیده
to score with a girl <idiom> موفق شدن در تلاش نزدیکی کردن با دختری [اصطلاح روزمره]
peculiar people قوم برگزیده
favourite دلخواه برگزیده
selected سواکردن برگزیده
favourites دلخواه برگزیده
select سواکردن برگزیده
the chosen people قوم برگزیده
selects سواکردن برگزیده
favorites دلخواه برگزیده
chrestomathy قطعات برگزیده
picked خاردار برگزیده
selectman شخص برگزیده
taxi dancer دختری که در کلاس رقص یاکاباره در مقابل پول بامشتریان دیگر میرقصد
delectus کتابی که پارههای برگزیده
Featured lists فهرست های برگزیده
choices چیز نخبه برگزیده
president-elect رییس جمهور برگزیده
choice چیز نخبه برگزیده
president-elects رییس جمهور برگزیده
choicer چیز نخبه برگزیده
choicest چیز نخبه برگزیده
constitutional monarch ملکه
queens ملکه
queen ملکه
top روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی
elects انتخاب کردن برگزیده منتخب
he lost the seat دوباره بوکالت برگزیده نشد
elect انتخاب کردن برگزیده منتخب
electing انتخاب کردن برگزیده منتخب
ladies-in-waiting ندیمه ملکه
lady-in-waiting ندیمه ملکه
queenly درخور ملکه
queens bench division دادگاه ملکه
queendom قلمرو ملکه
queenhood سمت ملکه
queenlike ملکه وار
lady in waiting ندیمه ملکه
queen dowager ملکه بیوه
reigining beauty ملکه وجاهت
queenvictoria ملکه ویکتوریا
queenliness ملکه منشی
rial پادشاه ملکه
empress ملکه امپراتریس
reginal ملکه منش
reginal لایق ملکه
queen ملکه شدن
reginal در خور ملکه
empresses ملکه امپراتریس
queens ملکه شدن
her majesty در گفتگوی ملکه
monarch ملکه شهریار
monarchs ملکه شهریار
valentine معشوقهای که در روز 41فوریه برگزیده شود
valentines معشوقهای که در روز 41فوریه برگزیده شود
ladies-in-waiting مستخدمه مخصوص ملکه
lady-in-waiting مستخدمه مخصوص ملکه
lady in waiting مستخدمه مخصوص ملکه
to queen it ملکه وار رفتارکردن
dido ملکه افسانهای کارتاژ
tzarina ملکه روسیه تزاری
regina ملکه سلطنت کننده
styled queen ملقب یا موسوم به ملکه
antigone دختری که همراه پدر نابینای خود به اتیکا رفت و تا زمان مرگ پدرش اورا خدمت کرد
groupies دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
groupie دختری که به امید آشنایی با هنر پیشگان یا ورزشکاران و غیره آنها را از مکانی به مکان دیگر تعقیب میکند
queen can do no wrong ملکه نمیتواند خطا کند
Victoriana وابسته به دوران ملکه ویکتوریا
Elizabethan مربوط به بدوره ملکه الیزابت
ahmad اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
Victorian مربوط به زمان سلطنت ملکه ویکتوریا
infanta دختر پادشاه و ملکه اسپانیا یاپرتقال
queen's bounty دستلافی که ملکه بزن سه قلوزاییده میدهد
Elizabethan architecture معماری دوره ملکه الیزابت [انگلستان]
the rose of tehran زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
sectors دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
sector دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
groundhopper [British English] طرفدار فوتبال که مرتب همه بازیهای دور [از خانه] تیم خود را دیدار میکند.
infante جوانترین پسر پادشاه و ملکه اسپانیا و پرتقال
co-eds دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-ed دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co ed دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
victorianism سبک نویسندگی و شعر و طرزتفکر زمان ملکه ویکتوریا
peers of iveland بزرگانی که از میان انها 82تن بطور دائم برای نمایندگی برگزیده می شوند
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
queen can do no wrong بیان اصل عدم مسئوولیت ملکه یاپادشاه است در سیستم مشروطه
roughhouse بازیهای خرکی و پر سر وصدا بین ساکنان یک اطاق بازی خرکی و پر سر وصداکردن
Aesthetic Movement [جنبش هنرمندان آمریکایی و انگلیسی در احیای طراحی های باشکوه عصر ملکه ویکتوریا]
undwe the t. of بعنوان
by way of بعنوان
under the plea of بعنوان به بهانه
under cover of frind ship بعنوان دوستی
preparatorily بعنوان تهیه
echoing هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoes هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echoed هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
echo هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود
formed ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
form ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
forms ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود
perfoliate درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود
under the notion of بعقیده بفکر بعنوان
co-opts بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opting بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opted بعنوان همقطار پذیرفتن
co-opt بعنوان همقطار پذیرفتن
co opt بعنوان همقطار پذیرفتن
supervisory بعنوان بررسی کننده
pattern بعنوان الگو بکاربردن
patterns بعنوان الگو بکاربردن
co option پذیرفتن بعنوان همکار
co optation پذیرفتن بعنوان همکار
armlet بازوبند [بعنوان جواهر]
surcharges بعنوان جریمه گرفتن
surcharge بعنوان جریمه گرفتن
average متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averages متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaging متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
averaged متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود
traced نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
traces نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
trace نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود
load برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
loads برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود
dummy متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
softest دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
softer دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
dummies متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
soft دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود
parent بعنوان والدین عمل کردن
bait fish ماهی کوچک بعنوان طعمه
mark بعنوان سیگنال استفاده میکند
record as target ثبت کردن بعنوان هدف
I pulled him by the ears. گوشش را کشیدم ( بعنوان تنبیه )
Mountaineering . Mountain - climbing . کوه نوردی ( بعنوان ورزش )
marks بعنوان سیگنال استفاده میکند
to take something as a joke چیزی را بعنوان شوخی گرفتن
to present oneself [as] خود را اهداء کردن [بعنوان]
sit in حضور درمحلی بعنوان اعتراض
under the guize of بعنوان به بهانه درهیئت درزی
on the score of neglect بعنوان غفلت ازاین بابت
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink . قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
as بهمان اندازه بعنوان مثال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com