Dictiornary-Farsi | درازای کلمه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
word length	درازای کلمه


Other Matches

hyphen	فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens	فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph	نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace	خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
in payment of	درازای
worded	تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word	تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
length of buttress	درازای پشتبند
field length	درازای میدان
variable length	با درازای متغییر
block length	درازای کنده
file length	درازای پرونده
fixed length	با درازای ثابت
register length	درازای ثبات
record length	درازای مدرک
it is of variable length	درازای ان متغیر
it is roughly meters long	درازای ان تخمینا
pulse length	درازای تپش
fixed length record	رکورد با درازای ثابت
edge length	درازای لبه [ریاضی]
inextenso	دارای درازای مناسب
fixed length record	مدرک با درازای ثابت
least significant bit	رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefix	کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes	کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large	چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
to bargain a way	درازای چیزی واگذار کردن
markers	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmented	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmenting	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug	[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another	یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift	جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
limiter	وسیلهای که خروجی ان درازای همه ورودیهای بالاتر از حد معین ثابت است
legion ofholour	نشان افتخارکه دولت فرانسه درازای خدمات برجسته لشکری یاکشوری میدهد
hypertext	روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor	ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
syllable	جزء کلمه مقطع کلمه
synonym	کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables	جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms	کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb	رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
keyword	1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
soft	محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softer	محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic	متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest	محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shift	جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts	جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifted	جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
soft	حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer	حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest	حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycle	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
block length	درازای بلوک طول بلوک
verbs	کلمه
worded	کلمه
exactly <adv.>	کلمه به کلمه
letter for letter <adv.>	کلمه به کلمه
verb	کلمه
road sense	کلمه
faithfully <adv.>	کلمه به کلمه
MOT	کلمه
MOTs	کلمه
to the letter <adv.>	کلمه به کلمه
verbatim <adv.>	کلمه به کلمه
word	کلمه
parol	کلمه
word for word	کلمه به کلمه
word for word <adv.>	کلمه به کلمه
watchwords	کلمه رمزی
graphs	هجای کلمه
graph	هجای کلمه
word processing	پردازش کلمه
code word	کلمه رمز
formative	کلمه مشتق
pass	کلمه عبور
catchword	کلمه راهنما
passes	کلمه عبور
computer word	کلمه کامپیوتری
alphabetic word	کلمه الفبایی
adverbum	کلمه بکلمه
code words	کلمه رمز
synonyms	کلمه مترادف
passed	کلمه عبور
synonym	کلمه مترادف
parts of speech	اقسام کلمه
verbatim	کلمه بکلمه
watchword	کلمه رمزی
oath	کلمه قسم
chains	از کلمه قبلی
chain	از کلمه قبلی
cliche	کلمه مبتذل
oaths	کلمه قسم
fix	که اندازه کلمه
fixes	که اندازه کلمه
ablaut	تصریف کلمه
control word	کلمه کنترل
word choice	کلمه بندی
choice of words	کلمه بندی
wordmonger	کلمه پرداز
word time	زمان کلمه
word mark	علامت کلمه
word mark	نشان کلمه
word length	طول کلمه
trisyllable	کلمه سه هجائی
triliteral	کلمه سه حرفی
wording	کلمه بندی
diction	کلمه بندی
verbiage [American English]	کلمه بندی
toneme	کلمه متشابه
the root of a word	اصل کلمه
tessera	کلمه عبور
half word	نیم کلمه
ghost word	کلمه غیرمصطلح
function word	کلمه دستوری
fullword	تمام کلمه
full word	کلمه کامل
full word	تمام کلمه
fallal	کلمه بی معنی
falderol	کلمه بی معنی
etymon	ریشه کلمه
doubleword	کلمه مضاعف
double word	کلمه مضاعف
hyphenation	تقسیم کلمه
instruction word	کلمه دستورالعمل
keyword	کلمه کلیدی
reserved word	کلمه محفوظ
prickleback	کلمه ماهی
numeric word	کلمه عددی
mosul	نکته کلمه
memory word	کلمه حافظه
machine word	کلمه ماشین
literatim	کلمه بکلمه
letter perfect	کلمه بکلمه
data word	کلمه داده
password	کلمه رمز
qualifier	کلمه توصیفی
vocable	کلمه صوتی
qualifiers	کلمه توصیفی
word processors	کلمه پرداز
word processor	کلمه پرداز
passwords	کلمه رمز
data word size	اندازه کلمه داده
qualificative	کلمه یا عبارت توصیفی
quadrisyllable	کلمه چهار هجائی
chute	مخفف کلمه پاراشوت
psw	کلمه وضعیت پردازنده
program status word	کلمه وضعیت برنامه
program status word	کلمه وضیت برنامه
reiterative	کلمه دال برتکرار
septet	کلمه هفت بیتی
end spell	خاتمه هر کلمه رمز
stand alone word processor	کلمه پرداز خودکفا
status word	کلمه وضعیت نما
disyllable	کلمه یاقافیه دوهجایی
dedicated word processor	کلمه پرداز اختصاصی
phraseology	کلمه بندی انشاء
initial	حرف اول کلمه
chutes	مخفف کلمه پاراشوت
phrasal	مربوط به کلمه بندی
mnemonic	استاندارد اختصار کلمه
expression	ابراز کلمه بندی
commies	مخفف کلمه communist
in the p sense of the word	بمعنی واقعی کلمه
commie	مخفف کلمه communist
keyword in context	کلمه کلیدی در متن
kwic	کلمه کلیدی در متن
phrases	کلمه بندی کردن
folk etymology	کلمه سازی توده
morpheme	بسیط کلمه واژک
fixed word length	کلمه با طول ثابت
phrased	کلمه بندی کردن
initialling	حرف اول کلمه
octet	کلمه هشت بیتی
pease	جمع کلمه pea
phrase	کلمه بندی کردن
channel status word	کلمه وضعیت مجرا
word processing society	انجمن پردازش کلمه
word processing supervisor	نافر پردازش کلمه
initials	حرف اول کلمه
wps	انجمن پردازش کلمه
catachresis	استعمال غلط کلمه
passwords	اسم شب کلمه عبور
appositive	وصف کلمه وصفی
polysyllables	کلمه چند هجایی
polysyllable	کلمه چند هجایی
word processing system	سیستم پردازش کلمه
word of mouth	صدای کلمه شفاهی
word processing program	برنامه پردازش کلمه
password	اسم شب کلمه عبور
expressions	ابراز کلمه بندی
initialing	حرف اول کلمه