Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
polish defence	دفاع لهستانی
Other Matches
samisch variation	واریاسیون زمیش در دفاع هندی شاه در دفاع نیمزوهندی شطرنج
russian defence	دفاع پتروف نام قدیمی دفاع اسلاو
schleman defence	دفاع شلیمان در روی لوپز دفاع یانیش
polack	لهستانی
polak	لهستانی
polish	:لهستانی
polishes	:لهستانی
poles	لهستانی
pole	لهستانی
polish opening	لهستانی
hetman	فرمانده لهستانی
the polish refugees	مهاجرین لهستانی
sokolsky opening	گشایش لهستانی
polish gambit	گامبی لهستانی
orang utan opening	گشایش لهستانی
Polonaise rugs	فرش های لهستانی
polish notation	نشان گذاری لهستانی
polka	رقص لهستانی پولکا
the polish refugees	گریختگان یا فراریان لهستانی
polkas	رقص لهستانی پولکا
reverse polish notation	نشان گذاری لهستانی معکوس
copernician	وابسته به کپرنیک ستاره شناس لهستانی
mazurka	رقص نشاط انگیز سه ضربی لهستانی
polonaise	نوعی رقص موزون لهستانی پولونز رقصیدن
posy [bouquet]	یک دسته گل [مانند گل فرنگ و یا نقش های لهستانی]
Chelsea carpet	فرش های با نقش لهستانی مربوط به قرن شانزدهم میلادی
pliantly polonica	یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
one on one	دفاع یارگری دفاع تک به تک
defense	دفاع وزارت دفاع
self defense	دفاع از نفس دفاع از خود یا اموال خود
parrying	دفاع
defend	دفاع
defended	دفاع
defence	دفاع
defending	دفاع
defends	دفاع
fencing	دفاع
advocation	دفاع
tae	دفاع با پا
czech defence	دفاع چک
defense	دفاع
apologia	دفاع
parry	دفاع
parries	دفاع
uncovered	بی دفاع
parried	دفاع
pleading	دفاع
apologias	دفاع
blocks	دفاع
blocked	دفاع
block	دفاع
one man block	تک دفاع
answering	دفاع
munition	دفاع
vindication	دفاع
answered	دفاع
answers	دفاع
defenses	دفاع
answer	دفاع
advocacy	دفاع
national defense	دفاع ملی
self protection	دفاع از نفس
closed variation	دفاع تاراش
classical variation	دفاع ارتدوکس
sham plea	دفاع پوچ
summetrical defence	دفاع متقارن
composite defense	دفاع مرکب
simple parry	دفاع ساده
pirc defence	دفاع پیرک
pierce the block	شکافتن دفاع
pillsbury defence	دفاع پیلزبری
offensive block	دفاع تهاجمی
sham plea	دفاع ناموجه
d. armour	اسلحه دفاع
damiano's defence	دفاع دامیانو
semi circular parry	دفاع نیمدایره
catenaccio	دفاع بتونی
alekhine's defence	دفاع الخین
to make a d.	دفاع کردن
age ake	دفاع بالارونده
active defense	دفاع عامل
perceptual defense	دفاع ادراکی
achi komi	دفاع فشاری
position defense	دفاع موضعی
parry of debate	دفاع درمنافره
defensive	منطقه دفاع
anti menchanized defense	دفاع ضدمکانیزه
three man block	دفاع سه نفره
soto uke	دفاع از خارج
special plea	دفاع خاص
buckler	دفاع کردن
to stick up for	دفاع کردن از
national defence	دفاع ملی
ball hawking	دفاع خوب
backfield	دفاع نفوذی
tenability	دفاع پذیری
philidor's defence	دفاع فیلیدور
benoni defence	دفاع بنونی
internal defense	دفاع داخلی
legitimate defence	دفاع مشروع
hasty defense	دفاع تعجیلی
propugn	دفاع کردن از
position defense	دفاع یا پدافندثابت
makki	دفاع کردن
meran defence	دفاع مران
mikazuki uke ushiro geri	دفاع هلالی
janisch defence	دفاع شلیمان
morote uke	دفاع دوتایی
replication	رونوشت دفاع
russian defence	دفاع روسی
kwon	دفاع با دست
right of self preservation	حق دفاع از خود
indefensibility	دفاع ناپذیری
right of self defence	حق دفاع مشروع
in self defence	برای دفاع
implead	دفاع کردن
juji uke	دفاع ضربدری
robatsch defence	دفاع روباتش
to defend [from]	دفاع کردن [از]
kake uke	دفاع قلابی
morote uke	دفاع با دست
say a good word for	دفاع کردن
dory defence	دفاع دوری
secretary of defense	وزیر دفاع
deraign	دفاع کردن
department of defense	وزارت دفاع
deliberate defense	دفاع بافرصت
defensive board	دفاع سبد
self defence	دفاع مشروع
defense in place	دفاع در محل
double guard	دفاع با دو دست
secretary of state for defence	وزیر دفاع
dutch attack	دفاع برد
fullback	دفاع پوششی
scandinavian defence	دفاع اسکاندیناویایی
plea of accused	دفاع متهم
fencible	قابل دفاع
extended defense	دفاع گسترده
secretary of defence	وزیر دفاع
nagashi uke	دفاع پرسی
ego defence	دفاع خود
janisch defence	دفاع یانیش
defense in depth	دفاع در عمق
indefensible	غیرقابل دفاع
asserting	دفاع کردن از
open	خط بازبی دفاع
defended	دفاع کردن از
stand	دفاع مداوم
coverage	دفاع پوششی
untenable	غیرقابل دفاع
defends	دفاع کردن
defends	دفاع کردن از
defending	دفاع کردن
defending	دفاع کردن از
defended	دفاع کردن
defend	دفاع کردن
open	بی دفاع واریز نش
opened	خط بازبی دفاع
opened	بی دفاع واریز نش
asserted	دفاع کردن از
assert	دفاع کردن از
advocating	دفاع کردن
advocates	دفاع کردن
advocated	دفاع کردن
advocate	دفاع کردن
opens	بی دفاع واریز نش
opens	خط بازبی دفاع
defend	دفاع کردن از
daylight	نفوذ در دفاع
zones	دفاع منطقهای
zone	دفاع منطقهای
openings	شکافتن دفاع
opening	شکافتن دفاع
answers	دفاع کردن
answering	دفاع کردن
answered	دفاع کردن
self-defence	دفاع از خود
the right of self-defence	حق دفاع از خود
penetrates	نفوذ در دفاع
penetrated	نفوذ در دفاع
penetrate	نفوذ در دفاع
fend	دفاع کردن
defensible	قابل دفاع
defensible	دفاع پذیر
defensible	دفاع کردنی
answer	دفاع کردن
asserts	دفاع کردن از
yogoslav defence	دفاع یوگوسلاو
yogoslav defence	دفاع پیرک
dogs	دفاع بسته
dogging	دفاع بسته
zone defence	دفاع منطقهای
dog	دفاع بسته
plead	دفاع کردن
vindicative	دفاع کننده
pleaded	دفاع کردن
pleads	دفاع کردن
defendant	دفاع کننده
defendants	دفاع کننده
war department	وزارت دفاع

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com