English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (19 milliseconds)
English Persian
joyride سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
joyrides سرقت اتومبیل برای خوشگذرانی و تفریح
Other Matches
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
I said it only in fun. فقط برای تفریح این حرف رازدم
small game پرندگان و حیوانات کوچک که برای تفریح شکار می شوند
recreations تفریح سرگرمی وسایل تفریح
recreation تفریح سرگرمی وسایل تفریح
recreating تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreates تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreated تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
recreate تفریح دادن وسیله تفریح را فراهم کردن تمدد اعصاب کردن
steal به سرقت بردن یا سرقت کردن
steals به سرقت بردن یا سرقت کردن
accident ambulance اتومبیل اضطراری برای حوادث
preparing تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepare تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
prepares تغییردادن وضع اتومبیل معمولی برای مسابقه
set up اماده کردن اتومبیل برای مسابقه درمسیر معین
regalement خوشگذرانی
revelry خوشگذرانی
stocker اتومبیل مسافرتی بدون تغییریا تغییرات جزئی برای مسابقه
feast خوشگذرانی کردن
feasted خوشگذرانی کردن
feasting خوشگذرانی کردن
feasts خوشگذرانی کردن
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
sedan اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
sedans اتومبیل مسافرتی که ممکن است با تغییراتی برای مسابقه اماده شود
epicureanism فلسفه عیاشی و خوشگذرانی
venery شهوت پرستی خوشگذرانی جنسی
nitro مایع قابل اشتعال مورداستفاده در اتومبیل بصورت خالص یا مخلوط برای نیروی بیشتر
blue flag پرچم ابی برای علامت دادن بکسی که اتومبیل دیگری بدنبال و نزدیک اوست تا راه بدهد
stock-car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
stock-cars اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
hot rod اتومبیل شکاری وسریع السیر اتومبیل مسابقهای
stock car اتومبیل شبیه به اتومبیل مسافرتی با تغییراتی بمنظورسرعت
pit منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
pits منطقه خارج ازمسیر برای رسیدگی به انها که ضمن مسابقه اتومبیل رانی به کمک نیازدارند شکاف عمودی درکوه
windscreens پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
windscreen پنجره اتومبیل شیشه جلو اتومبیل
automobile اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
automobiles اتومبیل راندن اتومبیل سوار شدن
winging بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
wing بال شبیه به بال هواپیماوصل به اتومبیل برای کشش بیشتر
The party is over! <idiom> خوشگذرانی تمام شد و حالا وقت کار است [باید جدی بشویم] [اصطلاح]
jaunt تفریح
paseo تفریح
recreative تفریح
recreation تفریح
gusts تفریح
gust تفریح
amusements تفریح
amusement تفریح
disporting تفریح
diversions تفریح
recreations تفریح
diversion تفریح
divertimento تفریح
disported تفریح
disport تفریح
jaunts تفریح
disports تفریح
amusing تفریح دهنده
skittle بازی تفریح
recreating تفریح کردن
recreated تفریح کردن
game تفریح کردن
recreates تفریح کردن
recreate تفریح کردن
amusive تفریح امیز
amusingly تفریح دهنده
diverting تفریح امیز
article تفریح کردن
sporting تفریح دوستانه
breaks زنگ تفریح
promenader تفریح کننده
to d. one self تفریح کردن
articles تفریح کردن
break زنگ تفریح
Break. Recess. زنگ تفریح
amusive تفریح دهنده
All work and no play. کار بدون تفریح
happy hour <idiom> ساعات تفریح وخوشی
plays تفریح بازی کردن
played تفریح بازی کردن
play تفریح بازی کردن
splurging تفریح وولخرجی کردن
playing تفریح بازی کردن
entertained عزیزداشتن تفریح دادن
entertains عزیزداشتن تفریح دادن
To be fond of fun. اهل تفریح بودن
pastime تفریح کاروقت گذران
splurged تفریح وولخرجی کردن
splurge تفریح وولخرجی کردن
splurges تفریح وولخرجی کردن
pastimes تفریح کاروقت گذران
entertain عزیزداشتن تفریح دادن
thefts سرقت
affrication سرقت
theft سرقت
robberies سرقت
housebreaking سرقت
dishonest removal of property سرقت
thievery سرقت
robbery سرقت
tpnd سرقت
theft, pilferage, non delivery سرقت
larceny سرقت
stealing سرقت
This is not my idea of pleasure ( fun ) . به نظر من این هم تفریح نشد
play تفریح کردن ساز زدن
played تفریح کردن ساز زدن
plays تفریح کردن ساز زدن
playing تفریح کردن ساز زدن
playful اهل تفریح و بازی بازیگوش
Playing football is not my idea of fun . فوتبال هم بنظر من تفریح نشد
amuses مشغول کردن تفریح دادن
dalliance تفریح و بازی از روی هوسرانی
sportive سرگرم تفریح وورزش ورزشی
roof garden تفریح گاه بالای بام
skylark تفریح وجست وخیز کردن
skylarks تفریح وجست وخیز کردن
amuse مشغول کردن تفریح دادن
lifted سرقت ترقی
open theft سرقت مشهود
lifting سرقت کردن
purlion سرقت کردن
kidnapping سرقت و دزدیدن
grand larceny سرقت عظیم
commit theft سرقت کردن
lift سرقت کردن
grand larceny سرقت کبیره
heists دزدی سرقت
heist دزدی سرقت
lifted سرقت کردن
attempted theft شروع به سرقت
housebreak سرقت کردن
prowling تکاپو سرقت
lifting سرقت ترقی
lifts سرقت کردن
prowled تکاپو سرقت
prowls تکاپو سرقت
duff سرقت گوسفند
prowl تکاپو سرقت
lift سرقت ترقی
lifts سرقت ترقی
contructive larcency سرقت اعتباری
affricate سرقت کردن
stealer مرتکب سرقت
kleptomaniacs عاشق سرقت
kleptomaniac عاشق سرقت
aggravated theft سرقت مشدد
banditry سرقت مسلح
attempted theft سرقت ناتمام
kleptomania جنون سرقت
plagiarism سرقت تالیفات یا اختراعات
burglarizing سرقت مسلحانه کردن
stick up سرقت مسلحانه سربرافراشتن
grand larceny سرقت اموال پرقیمت
stick-up سرقت مسلحانه سربرافراشتن
snaffle دزدیدن سرقت کردن
stick-ups سرقت مسلحانه سربرافراشتن
pirated edition نسخه سرقت شده
pirate disc نسخه سرقت شده
burglarizes سرقت مسلحانه کردن
hold up با اسلحه سرقت کردن
sacrilege سرقت اشیاء مقدسه
attempting to steal شروع کردن به سرقت
software piracy سرقت نرم افزاری
hold-ups با اسلحه سرقت کردن
sacrilege سرقت ازاماکن مقدسه
expilation سرقت مقرون به ازار
kidnap ادم سرقت کردن
kidnapped ادم سرقت کردن
pirate copy نسخه سرقت شده
burglarized سرقت مسلحانه کردن
hold-up با اسلحه سرقت کردن
burglarize سرقت مسلحانه کردن
kidnaps ادم سرقت کردن
tubing ورزش یا تفریح قایق سواری درمسیر رود
robbery سرقت مقرون به ازار یاتهدید
robberies سرقت مقرون به ازار یاتهدید
april fool کسی که در روز اول اوریل الت تفریح میشود
bearbaiting نوعی تفریح که دران سگهارابجان خرس مقید درزنجیرمیاندازند
plagiarize اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarised اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarist اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizing اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarises اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarising اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarizes اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
plagiarized اثار ادبی دیگران را سرقت کردن
salami technique سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
ferris wheel گردونه صندلی دار مخصوص تفریح وچرخ زدن اطفال وغیره
The motor vehicle is covered by theft insurance. این خودرو برابر سرقت بیمه شده است.
waifs اموالی که سارق حین فراربیرون از محل سرقت به جامی گذارد
The way the robbery was committed speaks of inside knowledge. روشی که سرقت مرتکب شده بود منجر از آگاهی درونی می شود .
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
grand larceny سرقت بزرگ در CL سرقتی را گویند که دران قیمت مال مسروق ان ازمیزان معینی که در قانون مشخص شده است بیشتر باشد
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com