Total search result: 201 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
magazine flooding system |
سیستم اب فشان انبار مهمات ناو |
|
|
Other Matches |
|
field storage |
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز |
dump |
انبار موقتی زاغه مهمات انبار |
magazines |
انبار مهمات |
magazine |
انبار مهمات |
ammunition depot |
انبار مهمات |
ammunition dump |
انبار مهمات |
arsenal |
انبار مهمات جنگی |
shell room |
انبار مهمات ناو |
arsenals |
انبار مهمات جنگی |
inventory lot |
نوبه مهمات ذخیره شده در انبار |
magazine space |
زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات |
x site |
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات |
y site |
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد |
antimateriel ammunition |
مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل |
water displacement |
زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله |
delivery groups |
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب |
ammunition loading line |
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات |
crash conversion |
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید |
wash bottle |
اب فشان |
geysers |
اب فشان |
mud gun |
گل فشان |
aspergillum |
اب فشان |
geyser |
اب فشان |
eruption of a volcano |
انفجاراتش فشان |
caged storage |
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور |
volcalo |
کوه اتش فشان |
the paroxysm of a volcano |
فوران اتش فشان |
crater |
دهانه اتش فشان |
craters |
دهانه اتش فشان |
irrupt |
اتش فشان کردن |
stockpiles |
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار |
stockpile |
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار |
stockpiling |
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار |
stockpiled |
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار |
perdue |
مخفی سرباز جان فشان |
perdu |
مخفی سرباز جان فشان |
stockpile |
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار |
stockpiles |
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار |
stockpiling |
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار |
stockpiled |
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار |
atomic demolition munition |
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی |
fumarole |
شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است |
bin storage |
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز |
market socialism |
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد |
runs |
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
run |
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود |
blessed folder |
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند |
sysgen |
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم |
peripheral |
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود |
integrated |
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است |
ejectamenta |
مواد دفع شده یاپرت شده) چون مواداتش فشان |
inventory fraction |
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات |
bin storage space |
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز |
ammo |
مهمات |
ordnace |
مهمات |
munitions |
مهمات |
ammunition |
مهمات |
ordnance |
مهمات |
munition |
مهمات |
custodial record |
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار |
stock number |
شماره فنی انبار شماره انبار |
live |
مهمات جنگی |
igloo space |
زاغههای مهمات |
inert ammunition |
مهمات مشقی |
lived |
مهمات جنگی |
armed ammunition |
مهمات مسلح |
chemical ammunition |
مهمات شیمیایی |
service ammunition |
مهمات جنگی |
ammunition trains |
بنه مهمات |
artillery ammunition |
مهمات توپخانه |
inert ammunition |
مهمات بی اثر |
ammunition pit |
چاله مهمات |
ammunition pit |
زاغه مهمات |
service ammunition |
مهمات رزمی |
cook off |
گل کردن مهمات |
ammunition lot |
نوبه مهمات |
ammunition loading line |
خط بارگیری مهمات |
lot |
نوبه مهمات |
caisson |
واگون مهمات |
cave |
زاغه مهمات |
blank ammunition |
مهمات مشقی |
drill ammunition |
مهمات مشقی |
blank ammunition |
مهمات مانوری |
load |
بارگیری مهمات |
ball ammunition |
مهمات مانوری |
fixed ammunition |
مهمات ثابت |
bunker |
زاغه مهمات |
loads |
بارگیری مهمات |
bunkers |
زاغه مهمات |
tracer |
مهمات رسام |
tracers |
مهمات رسام |
munitions of war |
مهمات جنگی |
munitioneer |
مهمات ساز |
practice ammunition |
مهمات مشقی |
caisson |
صندوق مهمات |
caves |
زاغه مهمات |
ammunition identification code |
کد شناسایی مهمات |
ammunition carrier |
خودرو مهمات کش |
separate ammunition |
مهمات مجزا |
explosive ordnance |
مهمات منفجره |
ammunition chest |
جعبه مهمات |
inert |
مهمات مشقی |
piggy back |
کیسه مهمات |
live ammunition |
مهمات جنگی |
ammo zero |
مهمات تمام |
ammunition carrier |
مهمات بیار |
ammunition condition |
وضعیت مهمات |
ammunition credit |
سهمیه مهمات |
ammunition barricade |
بستههای مهمات |
separate loading |
مهمات مجزا |
ammunition handler |
متصدی مهمات |
ammunition dump |
زاغه مهمات |
standbys |
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود |
standby |
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود |
ordnance |
مربوط به اسلحه و مهمات |
ammunition credit |
سهمیه مهمات ذخیره |
prescribed load |
بار مهمات مجاز |
semifixed |
مهمات نیمه ثابت |
armement |
مهمات کشتی جنگی |
ammo plus |
مهمات بیش از نصف |
wracked |
قفسه مهمات و وسایل |
lot number |
شماره نوبه مهمات |
special ammunition |
مهمات مخصوص یا ویژه |
type load |
نوع مهمات هواپیما |
armed ammunition |
مهمات اماده انفجار |
inventory lot |
نوبه ذخیره مهمات |
rack |
قفسه مهمات و وسایل |
gun room |
مخزن مهمات درکشتی |
ammunition day of supply |
روز اماد مهمات |
destruction area |
منطقه تخریب مهمات |
ordnance |
مهمات ساز وبرگ |
ammunition data card |
کارت مشخصات مهمات |
type load |
نوع بار مهمات |
wracks |
قفسه مهمات و وسایل |
ammunition lift capability |
مقدورات حمل مهمات |
racks |
قفسه مهمات و وسایل |
ammo minus |
مهمات کمتر از نصف |
ammunition depot |
محل نگهداری مهمات |
loading |
بارگیری مهمات درهواپیما |
ammunition handler |
متصدی جابجایی مهمات |
paracaisson |
گاری مهمات کش دستی |
ammunition point |
نقطه اماد مهمات |
magazine space |
محوطه زاغه مهمات |
ammunition depot |
محل تدارک مهمات |
gunrunner |
قاچاقچی اسلحه و مهمات |
racked |
قفسه مهمات و وسایل |
ammunition modification |
بهتر سازی مهمات |
igloo space |
زاغه بتونی مهمات |
desk accessory |
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد |
policonic projection |
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی |
bifuel propulsion |
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی |
coupling |
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم |
download |
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور |
natives |
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود. |
native |
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود. |
chcp |
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند |
design phase |
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده |
demands |
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز |
tar |
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند |
demand |
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز |
ES IS |
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان |
demanded |
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز |
diabatic process |
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد |
system diagnostics |
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم |
automatic levelling |
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار |
three phase four wire system |
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه |
building block principle |
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity |
standbys |
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود |
standby |
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود |
mttf |
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean |
bridge |
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد |
bridges |
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد |
bridged |
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد |
practice ammunition |
مهمات مخصوص تمرین هدف |
basic load |
بار مبنای مهمات یا وسایل |
dunnage |
روپوش مهمات ضربه گیر |
feed belt |
نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات |
ammunition available supply rate |
نواخت اماد مهمات موجود |
available supply rate |
نواخت اماد مهمات موجود |
required supply rate |
نواخت مهمات مورد نیاز |
color codig |
علامت گذاری کردن مهمات |
ammunition lift capability |
فرفیت حمل ونقل مهمات |
horizontal loading |
پر کردن مهمات به طور افقی |
ammunition in hands of troops |
مهمات موجود در دست یگانها |
deck board |
کف یا رویه پالت حمل مهمات |
failure |
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا |
desktop |
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم |
off load |
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی |
failures |
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا |
lambert projection |
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی |
warm boot |
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند |
expansion card |
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد |
ordnance service |
خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات |
ammunition and toxic material open space |
انبارهای روباز مهمات ومواد سمی |
ordnance data |
اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات |
ready rack |
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی |
tarpaulin |
بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات |
inert ammunition |
مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب |
functional condition code |
کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات |
tarpaulins |
بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات |