Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
magazine flooding system
سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
Other Matches
field storage
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
dump
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
magazines
انبار مهمات
magazine
انبار مهمات
ammunition depot
انبار مهمات
ammunition dump
انبار مهمات
arsenal
انبار مهمات جنگی
shell room
انبار مهمات ناو
arsenals
انبار مهمات جنگی
inventory lot
نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
magazine space
زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
x site
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
antimateriel ammunition
مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
water displacement
زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
delivery groups
مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
ammunition loading line
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
crash conversion
تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
wash bottle
اب فشان
geysers
اب فشان
mud gun
گل فشان
aspergillum
اب فشان
geyser
اب فشان
eruption of a volcano
انفجاراتش فشان
caged storage
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
volcalo
کوه اتش فشان
the paroxysm of a volcano
فوران اتش فشان
crater
دهانه اتش فشان
craters
دهانه اتش فشان
irrupt
اتش فشان کردن
stockpiles
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpile
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
perdue
مخفی سرباز جان فشان
perdu
مخفی سرباز جان فشان
stockpile
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiling
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
fumarole
شکاف دامنه اتش فشان که از ان دود وبخارمتصاعد است
bin storage
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
market socialism
سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen
فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral
که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
integrated
نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
ejectamenta
مواد دفع شده یاپرت شده) چون مواداتش فشان
inventory fraction
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
bin storage space
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
ammo
مهمات
ordnace
مهمات
munitions
مهمات
ammunition
مهمات
ordnance
مهمات
munition
مهمات
custodial record
پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
stock number
شماره فنی انبار شماره انبار
live
مهمات جنگی
igloo space
زاغههای مهمات
inert ammunition
مهمات مشقی
lived
مهمات جنگی
armed ammunition
مهمات مسلح
chemical ammunition
مهمات شیمیایی
service ammunition
مهمات جنگی
ammunition trains
بنه مهمات
artillery ammunition
مهمات توپخانه
inert ammunition
مهمات بی اثر
ammunition pit
چاله مهمات
ammunition pit
زاغه مهمات
service ammunition
مهمات رزمی
cook off
گل کردن مهمات
ammunition lot
نوبه مهمات
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
lot
نوبه مهمات
caisson
واگون مهمات
cave
زاغه مهمات
blank ammunition
مهمات مشقی
drill ammunition
مهمات مشقی
blank ammunition
مهمات مانوری
load
بارگیری مهمات
ball ammunition
مهمات مانوری
fixed ammunition
مهمات ثابت
bunker
زاغه مهمات
loads
بارگیری مهمات
bunkers
زاغه مهمات
tracer
مهمات رسام
tracers
مهمات رسام
munitions of war
مهمات جنگی
munitioneer
مهمات ساز
practice ammunition
مهمات مشقی
caisson
صندوق مهمات
caves
زاغه مهمات
ammunition identification code
کد شناسایی مهمات
ammunition carrier
خودرو مهمات کش
separate ammunition
مهمات مجزا
explosive ordnance
مهمات منفجره
ammunition chest
جعبه مهمات
inert
مهمات مشقی
piggy back
کیسه مهمات
live ammunition
مهمات جنگی
ammo zero
مهمات تمام
ammunition carrier
مهمات بیار
ammunition condition
وضعیت مهمات
ammunition credit
سهمیه مهمات
ammunition barricade
بستههای مهمات
separate loading
مهمات مجزا
ammunition handler
متصدی مهمات
ammunition dump
زاغه مهمات
standbys
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standby
سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
ordnance
مربوط به اسلحه و مهمات
ammunition credit
سهمیه مهمات ذخیره
prescribed load
بار مهمات مجاز
semifixed
مهمات نیمه ثابت
armement
مهمات کشتی جنگی
ammo plus
مهمات بیش از نصف
wracked
قفسه مهمات و وسایل
lot number
شماره نوبه مهمات
special ammunition
مهمات مخصوص یا ویژه
type load
نوع مهمات هواپیما
armed ammunition
مهمات اماده انفجار
inventory lot
نوبه ذخیره مهمات
rack
قفسه مهمات و وسایل
gun room
مخزن مهمات درکشتی
ammunition day of supply
روز اماد مهمات
destruction area
منطقه تخریب مهمات
ordnance
مهمات ساز وبرگ
ammunition data card
کارت مشخصات مهمات
type load
نوع بار مهمات
wracks
قفسه مهمات و وسایل
ammunition lift capability
مقدورات حمل مهمات
racks
قفسه مهمات و وسایل
ammo minus
مهمات کمتر از نصف
ammunition depot
محل نگهداری مهمات
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
ammunition handler
متصدی جابجایی مهمات
paracaisson
گاری مهمات کش دستی
ammunition point
نقطه اماد مهمات
magazine space
محوطه زاغه مهمات
ammunition depot
محل تدارک مهمات
gunrunner
قاچاقچی اسلحه و مهمات
racked
قفسه مهمات و وسایل
ammunition modification
بهتر سازی مهمات
igloo space
زاغه بتونی مهمات
desk accessory
در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
policonic projection
سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
bifuel propulsion
سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
coupling
نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
download
فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
natives
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
native
کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
chcp
در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
design phase
فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
demands
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
tar
سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
demand
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demanded
نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process
پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
system diagnostics
امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
automatic levelling
سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
three phase four wire system
سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
building block principle
طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standbys
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
standby
سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
mttf
متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged
سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
practice ammunition
مهمات مخصوص تمرین هدف
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
dunnage
روپوش مهمات ضربه گیر
feed belt
نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
ammunition available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
required supply rate
نواخت مهمات مورد نیاز
color codig
علامت گذاری کردن مهمات
ammunition lift capability
فرفیت حمل ونقل مهمات
horizontal loading
پر کردن مهمات به طور افقی
ammunition in hands of troops
مهمات موجود در دست یگانها
deck board
کف یا رویه پالت حمل مهمات
failure
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop
در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
off load
انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
failures
بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
lambert projection
سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
warm boot
شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card
کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
ordnance service
خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
ammunition and toxic material open space
انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
ordnance data
اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
tarpaulin
بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
inert ammunition
مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
functional condition code
کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
tarpaulins
بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com