English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
more like;most like شبیه ترین
Other Matches
ended با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
nethermost پایین ترین زیر ترین
carrying با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
gooseneck هر چیزی شبیه گردن غاز هرچیز شبیه U
pinnulate شبیه برگچه شبیه بالچه
pinnulated شبیه برگچه شبیه بالچه
backmost پس ترین
eldest مسن ترین
least significant کم اهمیت ترین
foremost پیش ترین
lattermost پست ترین
lattermost عقب ترین
hindmost عقب ترین
arrant بدنام ترین
middlemost میان ترین
undermost پایین ترین
leftmost سمت چپ ترین
lower most پایین ترین
nethermost پست ترین
proto مهم ترین
rightmost راست ترین
most significant پراهمیت ترین
lowest پایین ترین
midmost میان ترین
meritorious شایسته ترین
lowermost پایین ترین
undermost زیر ترین
aftmost عقب ترین
first and foremost <adv.> پیش ترین
drier : خشک ترین
westernmost غربی ترین
backmost عقب ترین
bottommost پایین ترین
most important <adj.> مهم ترین
furthest پیشرفته ترین
downmost پایین ترین
topmost اعلی ترین
rearmost عقب ترین
best عظیم ترین
driest خشک ترین
neap tide پائین ترین جزر و مد
neap خفیف ترین جزر و مد
most significant digit با اهمیت ترین رقم
most significant digit با ارزش ترین رقم
top flight اعلی ترین مرتبه
bottom price پائین ترین قیمت
tenth rate پایین ترین درجه
tenth rate از پایین ترین جنس
aftermost عقب ترین واپسین
most significant bit با ارزش ترین بیت
tick سخت ترین مرحله
royal road اسان ترین راه
ticked سخت ترین مرحله
ticks سخت ترین مرحله
eastermost شرقی ترین نقطه
next نزدیک ترین پس ازان
best شایسته ترین پیشترین
innermost داخلی ترین دراعماق
least significant bit کم اهمیت ترین بیت
lsb کم اهمیت ترین بیت
heartstring عمیق ترین احساسات دل
full-backs عقب ترین بازی کن
easternmost شرقی ترین نقطه
most significant bit با اهمیت ترین بیت
full-back عقب ترین بازی کن
least significant digit کم اهمیت ترین رقم
sternmost عقب ترین قسمت کشتی
admiral عالی ترین افسرنیروی دریایی
thermosphere خارجی ترین لایه اتمسفر
troposphere پایین ترین بخش اتمسفر
curtail step پایین ترین پله پلگان
lasts پایین ترین درجه یا مقام
lasted پایین ترین درجه یا مقام
curtal step پایین ترین پله پلگان
main battle tank قوی ترین تانک رزمی
culminant درمرتفع ترین موضع کامل
exosphere خارجی ترین لایه اتمسفر
fullback جای عقب ترین بازی کن
primitive data type ساده ترین شکل داده
lower high water پایین ترین پیشرفت اب دریا
admirals عالی ترین افسرنیروی دریایی
combat resolution پایین ترین رده رزمی
last پایین ترین درجه یا مقام
upmost عالی ترین بالاترین درجه
Put your warmest clothes on . گرم ترین لباسهایت را تن کرد
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
master tooth پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master pick پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
heart strings عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
lower low water پایین ترین پست رفت اب دریا
last but not least <idiom> آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
subcutis عمیق ترین قسمت زیر پوست
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
smallest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
skirting armor ضخیم ترین قسمت زره تانک
next of kin نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
This is the easisrt way. این آسان ترین راه است
bottoms با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
lowest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
lowest common multiple [LCM] کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
bottom با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
least upper bound [lub, LUB] کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
least developed countries پائین ترین کشورهای در حال توسعه
supremum کوچک ترین کران بالا [ریاضی]
best-seller پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
msb با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
msd با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
greatest common divisor [gcd] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
knight bachelor پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
aftermost نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
best-sellers پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
greatest common factor [GCF] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
water collecting sump پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
rock bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
greatest common divisor بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
rock-bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
highest common factor [HCF] بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
best seller پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
endodermis داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
white wool [مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
intima درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
Milco میلکو [مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
physical پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
dynamically ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
dynamic ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
ahmad اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
The box office star of 1980. پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
masters مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
geodesic کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
mastered مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
garboard پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
bilge پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
geodeticline کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodetical کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
high fidelity ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
optimum سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و بازیابی را به داده ذخیره شده دارد
hyperfocal distance نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
weakest maintained ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
circular carpet قالی مدور یا دایره ای شکل که قدیمی ترین آن مربوط به قرن شانزدهم میلادی می باشد
minimum سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
silicon valley محلی در دره سانتاکلارای کالیفرنیا باگسترده ترین تمرکز تجارت وکار تکنولوژی عالی در جهان
Pentium Pro قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
The darkest hour is that before the down. <proverb> تاریک ترین لیظه هنگامی است که چیزی به فجر نمانده است .
garters عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
proletary عضو پست ترین گروه مردم مزدور پست
garter عالی ترین نشان انگلیس بنام نشان بندجوراب
zero پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
contraltos زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
zeros پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
contralto زیرترین صدای مردانه بم ترین صدای زنانه
zeroes پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
luteous شبیه گل
medals شبیه
medal شبیه
anthoid شبیه به گل
nearest شبیه
nearer شبیه
imitation شبیه
simulant شبیه
similes شبیه
analogous شبیه
feathery شبیه به پر
near شبیه
imitations شبیه
nearing شبیه
more like;most like شبیه تر
papilionaceous شبیه
pygidial شبیه دم
personator شبیه
wifelike شبیه زن
quasi شبیه
makes شبیه
make شبیه
simile شبیه
nears شبیه
similar شبیه
near- شبیه
like <adj.> شبیه
related <adj.> شبیه
similar to that شبیه به ان
similar <adj.> شبیه
neared شبیه
womanlike شبیه زن
similiar شبیه
alike <adj.> شبیه
akin <adj.> شبیه
goosey شبیه غاز
adrenergic شبیه ادرنالین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com