Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
OLE container object
شی ای که حاوی مرجع به شی متصل است یا یک کپی از شی توکار
Other Matches
dbase
نرم افزار پایگاه داده معروف که حاوی زبان برنامه نویس توکار است
cells
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
cell
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است
adapter
در کامپیوتر که حاوی دستورات نرم افزاری مبدل به سیگنالهای الکتریکی است تا گرافیک را در صفحه تصویر متصل به آن نشان دهد
concentrator
وسیله ابتدایی شبکه که حاوی توپولوژی منط قی است و گره ها متصل اند ولی هر بازوی ستاره به عنوان حلقه فیریکی به وسیله ستاره وصل است
engaged
<adj.>
توکار
built in
توکار
built in font
فونت توکار
built in check
بررسی توکار
built in check
مقابله توکار
built in function
تابع توکار
inhouse work
توکار ساختمان
applied
توکار ستون
mortise latch
چفت توکار
mortise dead lock
قفل توکار
embaded sill beam
تیرک توکار استانه
envelope
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
envelopes
نام داده که حاوی پیام پستی است به همراه اطلاعات آدرس مقصد بسته کاغذ که حاوی نامهای است
forces
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
force
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
forcing
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
print
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
prints
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
printed
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
connexions
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
connection
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است
notations
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
notation
قالب ریاضی که عملگها درون عملوندها توکار وجود دارند.
anchoring
مرجع
anchor
مرجع
anchors
مرجع
references
مرجع
reference
مرجع
anchorage
مرجع
anchorages
مرجع
authority
مرجع
master
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
mastered
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
masters
1-دیسکی که حاوی تمام فایلهای یک کار است . 2-دیکی که حاوی کد سیستم عامل کامپیوتر است که پیش از عملیات سیستم باید باز شود
formatter
برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
graphic
زبان برنامه نویس کامپیوتر با دستورات توکار و مفید حین نمایش گرافیک
anchoring point
نقطه مرجع
reference
بازگشت مرجع
authority
مرجع قدرت
antecedents
مرجع ضمیر
antecedent
مرجع ضمیر
reference edge
لبه مرجع
reference address
نشانی مرجع
reference axes
محورهای مرجع
reference cell
پیل مرجع
reference electrode
الکترود مرجع
reference pilot
نمونه مرجع
reference signal
سیگنال مرجع
reference time
زمان مرجع
references
بازگشت مرجع
external reference
مرجع خارجی
reference language
زبان مرجع
refernce parameter
پارامتر مرجع
check lists
لیست مرجع
reference group
گروه مرجع
operation
ثباتی که حاوی در حین اجرا حاوی که اجرا باشد
formatter
نرم افزاری که کدهای توکار و دستورات چاپ را سیگنالهای کنترل چاپگر تبدیل میکند
equinoctial colure
دایره ساعتی مرجع
superset
مجموعه مرجع
[ریاضی]
preferred system of coordinates
دستگاه مختصات مرجع
refernce manual
کتاب راهنمای مرجع
apostles
عالیترین مرجع روحانی
local authority
مرجع صلاحیتدار محلی
biases
سطح مرجع الکتریکی
batch number
شماره مرجع و یک دسته
apostle
عالیترین مرجع روحانی
bias
سطح مرجع الکتریکی
issuing authority
[body]
مرجع
[اداره]
صادر کننده
Atticurgic
[مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
Attic storey
[مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
Atticurages
[مرجع هر چیزی در سبک آتنی]
floating
محل مخصوص در رابط ه با آدرس مرجع
relative
اطلاعات مکانی دررابط ه با یک نقط ه مرجع
bias
انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
biases
انحراف نتایج آماری از سطح مرجع
inclination
زاویه بین صفحه مدار وصفحه مرجع
winchester disk
دیسک سخت با فرفیت بالا و فشرده که به صورت توکار در سیستم کامپیوتری وجود دارد و قابل حذف شدن نیست
relative
محل مشخص در رابط ه با یک مرجع یا آدرس مربوطه پایه
mastered
داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
pitch altitude
زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
master
داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
masters
داده مرجع که در فایل اصلی ذخیره شده است
baseline document
سندی که یک مرجع برای تغییرات یک سیستم کامپیوتری میباشد
circular
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circulars
لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
embedding
و قرار دادن آن در متن یا فایل به طوری که توکار در متن است
dot
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
dotting
روش نوشتن دستورات و توقف پس از یک دستور که در دستورات توکار سیستمهای کلمه پرداز وجود دارد
bias
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
biases
مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
footnotes
یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
footnote
یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
master
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
mastered
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
atomic
ساعت خیلی دقیقی که از تغییر انرژی اتم ها به عنوان مرجع استفاده میکند
masters
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
deflection of vertical
اختلاف زاویهای در هر نقطه بین راستای شاقولی وراستای عمود بر کره مرجع
smartest
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarting
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarter
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarted
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smart
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
smarts
کارت پلاستیکی به همراه حافظه و ریز پردازنده توکار , که برای ارسال مستقیم حافظه یا مشخصات کاربر به کار می رود
refresh
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshed
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
refreshes
قطعه RAM پویا که مدار توکار دارد برای تولید سیگنالهای تنظیم که امکان باریابی داده هنگام قط ع برق میدهد بااستفاده از باتری پشتیبان
text
سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد
texts
سیستم بازیابی اطلاعات که به کاربر امکان بررسی متنهای کامل و نه فقط یک مرجع میدهد
references
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
reference
نشانه چاپ شده برای نشان دادن وجه و یک یادداشت یا عدم وجود مرجع در متن
absolute address
مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
radio bearing
زاویه بین جهت فاهری ایستگاه ثابت و جهت مرجع
quotes
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quoted
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
quote
تکرار کلمات توسط مشخص دیگری , تکرار عدد مرجع
register
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registers
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
B line counter
ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
connected
متصل
joint
متصل
conjunct
متصل
clung
متصل
on line
متصل
contiguous
متصل
anchored
متصل به
continuous
متصل
coupler
متصل کننده
connect
متصل کردن
interlocks
متصل شدن
connectedly
بطور متصل
connects
متصل کردن
connecting arrangement
ترتیب متصل
basifixed
متصل در پایه
connective
متصل کننده
apply
متصل کردن
applying
متصل کردن
applies
متصل کردن
interurban
متصل بشهر ها
engagedness
متصل بهم
lacer
متصل کننده
colligate
متصل کردن
joggling
متصل کردن
adjacent span
دهانه متصل
joggles
متصل کردن
joggled
متصل کردن
joggle
متصل کردن
ligature
دخشههای متصل
male connector
متصل کننده نر
fixed shell
گلوله متصل
interlocking
متصل شدن
interlocked
متصل شدن
joined
متصل کردن
joins
متصل کردن
tying
متصل کننده
join
متصل کردن
adjacent span
دهانه متصل
adjoined
متصل کردن
off line
غیر متصل
link
متصل کردن
pans
متصل کردن
splicer
متصل کننده
tie down
متصل کردن
adjoin
متصل کردن
connector
متصل کننده
pan
متصل کردن
syndetic
متصل شده
interlock
متصل شدن
attachments
نمائات متصل
adjoins
متصل کردن
cartridges
بخش متصل
cartridge
بخش متصل
coherently
بطور متصل
pan-
متصل کردن
parallel
تعداد آدرسهای متصل به هم
adjoins
افزودن متصل شدن
paralleling
تعداد آدرسهای متصل به هم
parallelled
تعداد آدرسهای متصل به هم
ballcocks
سیفون و ابزار متصل به آن
parallelling
تعداد آدرسهای متصل به هم
united pawns
پیادههای متصل شطرنج
tie in
<idiom>
به چیزدیگری متصل کردن
connecting socket
[دوشاخه متصل کننده]
parallels
تعداد آدرسهای متصل به هم
ballcock
سیفون و ابزار متصل به آن
paralleled
تعداد آدرسهای متصل به هم
kirkyard
گورستان متصل بکلیسا
connected load
بار خارجی متصل
enjoins
بهم متصل کردن
enjoining
بهم متصل کردن
enjoined
بهم متصل کردن
abuts
متصل بودن یاشدن
connected load
بار متصل شده
connected passes pawns
پیادههای رونده متصل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com