Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
approach formation
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
Other Matches
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
approach schedule
برنامه تقرب هواپیما به باند ترتیب فرود هواپیماها روی باند
approach line
خط تقرب به باند
approach route
مسیر تقرب به باند
close-ups
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-up
نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
line of approach
راه تقرب به دشمن
lineament
طرح بندی صورت بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
approach line
خط نزدیک شدن به ساحل خط تقرب به دشمن خط مسیرفرود
close in security
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
formulation
صورت بندی
formation
صورت بندی
attitude director indicator
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
disposition
صورت بندی مرکب
skirmisher
صورت بندی زنجیری
packing list
صورت بسته بندی
haul out
خارج شدن از صورت بندی
packing list
صورت کالاهای بسته بندی شده
disposition
صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
routinely
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routine
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
routines
برنامهای که داده را به صورت فضاهای کوچک بسته بندی میکند
indexes
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexed
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
approach march
راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
inventory
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
formation
سازمان دادن نیرو تشکیل دادن صورت بندی
tactical formation
یکان تاکتیکی صورت بندی تاکتیکی
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
approachability
قابلیت تقرب
accesses
تقرب به خدا
accessing
تقرب به خدا
accessed
تقرب به خدا
approach lane
مسیر تقرب
landing approach
مسیر تقرب
access
تقرب به خدا
to gain a ccess
تقرب جستن
approach clearance
اجازه تقرب
initial approach
تقرب اولیه هواپیما
approach chart
نقشه تقرب هواپیما
approach time
زمان تقرب هواپیما
initial approach
مسیر تقرب اصلی
he gained access to the king
بشاه تقرب جست
intermediate approach
مسیر تقرب فرعی
radio approach
دستگاه تقرب رادیویی
angle of approach
زاویه تقرب هواپیما
ground controled approach
دستگاه تقرب خودکار
line of approach
مسیر تقرب یا فرود
avenues of approach
راههای نفوذی مسیرهای تقرب
approach sequence
ترتیب توالی تقرب هواپیماها
attitude indicator
دستگاه نشان دهنده زاویه تقرب
turn in point
نقطه چرخش هواپیما ازمسیر تقرب در مسیر تک
automatic approach and landing
روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
power approach
تقرب به روش فرود اجباری در فرودگاههای نامناسب با سیستم برقی
local
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printer
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printers
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
stream takeoff
حالت موجی هواپیماها درحال برخاستن پشت سر هم پرواز از روی باند به صورت موج پشت سر هم
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
plastic bubble keyboard
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
numeric
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
angular parallax
تقرب زاویهای دید شکست زاویهای نور
barrage jamming
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watts
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
classification
طبقه بندی رده بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
wording
جمله بندی کلمه بندی
discretionary
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
angle of convergence
زاویه تقرب زاویه پارالاکس
rom
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
dat
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
unitized load
بار بسته بندی شده یا باردست چین شده بار تقسیم بندی شده
basic
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basics
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
automatic programming
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
phasing
مرحله بندی مرحله بندی عملیات
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
phased attack
تک مرحله بندی شده حمله مرحله بندی شده
rolls
صورت
statements
صورت
providing
در صورت
phase
صورت
invoicing
صورت
phased
صورت
phases
صورت
hues
صورت
hue
صورت
conformer
هم صورت
conformational isomers
هم صورت
constellations
صورت
circumstantially
در صورت
figure
صورت
mazard
صورت
figuring
صورت
listing
صورت
listings
صورت
invoice
صورت
figures
صورت
medals
صورت
constellation
صورت
invoiced
صورت
effigy
صورت
forms
صورت
roster
صورت
rosters
صورت
formed
صورت
form
صورت
medal
صورت
effigies
صورت
statement
صورت
invoices
صورت
coat card
صورت
roll
صورت
physiognomies
صورت
filed
صورت
image
صورت
images
صورت
file
صورت
slip
صورت
slips
صورت
slipped
صورت
kalendar
صورت
version
صورت
freckle
لک صورت
versions
صورت
list
صورت
physiognomy
صورت
visage
رو صورت
facies
صورت
rolled
صورت
shape
صورت
visages
رو صورت
shapes
صورت
face
صورت
faces
صورت
course light
روشنایی باند فرودگاه چراغهای مخصوص روشن کردن باند فرود
statement
صورت وضعیت
anyhow
در هر صورت بهرجهت
serials
و به صورت سری
statement
صورت حساب
facet
صورت کوچک
formalism
صورت گرایی
outward show
صورت فاهر
processionize
صورت مجلس
programme of work
صورت کارها
facial
مربوط به صورت
form
صورت دیس
plural
صورت جمع
schedule
صورت فهرست
on the Q.T.
<idiom>
به صورت سری
record
صورت مذاکرات
statements
صورت وضعیت
statements
صورت حساب
facets
صورت کوچک
proces verbal
صورت مجلس
asterism
صورت فلکی
crackling
صورت نمکی
outside appearance
صورت فاهر
At any rate . In any case . Anyway .
درهر صورت
greasepaint
صورت گرتماشاخانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com