English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 193 (2 milliseconds)
English Persian
processing element عنصر پردازشی
Other Matches
circulars لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
circular لیستی که در آن هر عنصر حاوی داده آدرس عنصر دیگر در لیست است و آخرین عنصر حاوی اولین عنصر است
chain لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
chains لیستی که در آن هر عنصر شامل داده و آدرس عنصر بعدی در لیست است
list لیستی که هر عنصر حاوی داده و آدرس عنصر بعدی در لیست باشد
atoms کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
atom کوچکترین قسمت یک عنصر که همان خصوصیات آن عنصر را دارد
processing program برنامه پردازشی
logs رکورد عملیات پردازشی کامپیوتر
log رکورد عملیات پردازشی کامپیوتر
real time عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
electronic journal فایل خلاصه شرح وقایع دریک ترتیب زمانی فعالیتهای پردازشی انجام شده توسط کامپیوتر
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
isomeric هم عنصر
element عنصر
agents عنصر
agent عنصر
masurium عنصر 34
elements عنصر
members عنصر
components عنصر
member عنصر
component عنصر
data element عنصر داده
delay element عنصر تاخیری
coupling element عنصر پیوست
coupling element عنصر اتصال
electronic element عنصر الکترونیکی
code element عنصر رمز
logic element عنصر منطقی
inverse element عنصر وارون
logic element عنصر لاجیک
minor constituent عنصر فرعی
minor constituent عنصر جزئی
nand element عنصر نقیض و
disafected person عنصر نامطلوب
passive element عنصر غیرعامل
chemical element عنصر شیمیایی
guest element عنصر کم مقدار
biotic element عنصر زیستی
active element عنصر کنشی
active element عنصر فعال
acid forming element عنصر اسیدی
accommpanying element عنصر همراه
identity element عنصر یکسانی
absorbing element عنصر جذب
abiotic element عنصر نازیوه
active element عنصر عامل
acid forming element عنصر اسیدساز
cryotron عنصر برودتی
ingredient عنصر سازنده
trace element عنصر کم مقدار
aqueous element عنصر ابی
ingredients عنصر سازنده
alloying element عنصر الیاژ
alloying element عنصر الیاژی
alloying agent عنصر الیاژی
abiotic element عنصر بیجان
Elementarism عنصر نگری
elements عنصر عملیاتی
elements عنصر اساس
element عنصر عملیاتی
element عنصر اساس
titanium عنصر فلزی
weak-kneed سست عنصر
weak kneed سست عنصر
part عنصر اصلی
thermocouple عنصر حرارتی
shunt element عنصر موازی
signal element عنصر علامتی
stop element عنصر ایست
tactical element عنصر تاکتیکی
symmetry element عنصر تقارن
threshold element عنصر استانهای
primordial element عنصر ازلی
abundant element عنصر فراوان
weak minded سست عنصر
picture element عنصر تصویر
wallydraigle سست عنصر
primitive element عنصر اولیه
service element عنصر اداری
start element عنصر شروع
transition element عنصر واسطه
print element عنصر چاپ
weakling سست عنصر
tracer element عنصر ردیاب
weaklings سست عنصر
asterium عنصر ویژه ستارگان
heating element المان یا عنصر حرارتی
task element عنصر اجرای عملیات
exclusive or element عنصر یای انحصاری
fire support element عنصر پشتیبانی اتش
disafected person عنصر غیرقابل اعتماد
strontium عنصر سبک دو فرفیتی
air defense element عنصر پدافند هوایی
mental element of crime عنصر روانی جرم
silicon سیلیسیوم عنصر شش بنیانی
primordial عنصر نخستین اساسی
micronutrient عنصر غذایی کم مصرف
macronutrient عنصر غذایی پر مصرف
pixel نقطه عنصر تصویری
physical element of crime عنصر مادی جرم
pyrogen عنصر قابل اشتعال
metal cutting element عنصر براده برداری
active element عنصر عمل کننده
parametron عنصر با عدم تقارن مغناطیسی
two up ارایش حرکت با دو عنصر درجلو
two up تک با دو عنصر در جلوو بقیه در عقب
fabric بافته عنصر تار و پود
characteristic اندازه گیری مشخصات یک عنصر
terbium عنصر فلزی کمیاب بعلامت Tb
characteristically اندازه گیری مشخصات یک عنصر
boron water ابی که عنصر شیمیایی بردارد
fabrics بافته عنصر تار و پود
Gothic Survival [ادامه عنصر سبک گوتیک]
transmitter signal element timing زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
thallium عنصر فلزی مشتق از الومینیوم بعلامت TI
jelly bean ادم حساس و بی اراده و سست عنصر
queued ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queues ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
queueing ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
element یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
chips طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
queue ترتیب آن متناسب با آخرین عنصر است
chip طراحی و مشخصات یک عنصر روی یک قطعه
elements یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
microprocessors واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
head اولین عنصر داده در لیست بودن
quintessence عنصر پنجم یعنی "اثیر" یا "اتر"
microprocessor واحدی که عنصر اصلی ریزپردازنده را می سازد
osmium عنصر فلزی سخت و ابی مایل بسفید
atom کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
searchingly بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
corpus delicti عنصر مادی جرم وعمل خلاف قانون
searched بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
atomic energy تبدیل جرم به نیرو در تبادلات اتمی یک عنصر
atoms کوچکترین جزء یک عنصرکه خواص ان عنصر را داراباشد
searches بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
lifo سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را اول می خواند
ring لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
sequential بررسی میشود تا عنصر مورد نظر بدست آید
capacitance توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
charge 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
capacitor عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند
charges 1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
last in first out نوعی سیستم صف که آخرین عنصر ذخیره شده را در اول می خواند
phosphide ترکیب دو فرفیتی که ازترکیب فسفر با یک عنصر یاریشه بدست اید
chaining جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
forward نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
declarative statement نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر بخصوص را میدهد
forwarded نشانه گری که حاوی آدرس عنصر بعدی لیست است
combinational مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است
declarations نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
declaration نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
bypass روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
typeball یک عنصر ضربه زننده ماشین تحریر که شامل تمام کاراکترهای قابل استفاده میباشد
fet Transistor Effect Field نیمه هادی که به عنوان یک عنصر حافظه بکار برده میشود
standalone ترمینال کامپیوتر با پردازنده و حافظه که مستقیماگ به مودم وصل میشود و بدون اینکه عنصر شبکه یا انشعابی از آن باشد
finder عنصر مرکزی یک محیط عملیاتی و برنامهای که میان سایر چیزها فایلهای ذخیره شده روی دیسک ها رانشان میدهد
voters عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
capital stock عنصر مالکیت شرکت که بصورت سهام وگواهی نامه سهام درامده
softies پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softie پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
first in first out صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
gram atom وزن یک عنصر شیمیایی بگرم که معادل وزن اتمی انست
wetzel عنصر تصویری که به تصویرروی ترمینال نمایش اضافه شده و دقت نمایش را بهبودمی بخشد
searchingly روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
search روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searches روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
searched روش جستجو که هر عنصریت را با کلید جستجو مقایسه میکند تا عنصر مورد نظر پیدا شود.
blitter عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
test element دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
chips وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
chip وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند
triads 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
triad 1-سه عنصر یا حرف یا بیت 2-شکل سه ضلعی که از نقاط فسفری رنگی قرمز و سبز وآبی در هر پیکسل درصفحه نمایش رنگی RGB تشکیل شده است
fifo روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
atomic weight وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است
stack روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
flashed عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flashes عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
flash عنصر حافظه الکترونیکی که حاوی داده است و معمولاگ فقط خوانده میشود ولی اجازه میدهد داده در حافظه ذخیره شود. با استفاده از سیگنال الکتریکی مخصوص
range component عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com