Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 240 (5 milliseconds)
English
Persian
incontrollable
غیر قابل کنترل
rambunctious
غیر قابل کنترل
Search result with all words
basic
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
basics
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
link
تعداد دستورات کامپیوتری در برنامه که در هر زمان قابل فراخوانی هستند و کنترل به دستور بعدی به برنامه اصلی برمی گردد
partition
فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
partitions
فایلی که از فایلهای ترتیبی کوچکتر تشکیل شده باشد و هر بخش جداگانه توسط برنامه کنترل قابل دستیابی است
carrier
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
carriers
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت
remote
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remoter
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remotest
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
available
کوچکترین واحد یا نقط ه صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
picture
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictured
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pictures
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
picturing
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
knob
که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند
knobs
که قابل چرخش است تا فرآیندی را کنترل کند
warping
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
element
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
elements
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ یا شدت آن قابل کنترل است
hysterics
حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
actuator
وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
adjustable pitch propeller
ملخ با گام قابل کنترل
controllable pitch propeller
ملخ با گام قابل کنترل
controllable
قابل کنترل
controllable
آنچه قابل کنترل است
conventional memory
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional RAM
این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
deferred exit
انتقال کنترل به یک زیربرنامه در زمانی که قابل پیش بینی نبوده و حادثهای غیر مترقبه ان را مشخص میکند
guild socialism
سوسیالیسم صنفی عقیده کسانی که درعین اعتقاد به سوسیالیسم معتقد به ایجاد سیستم عدم تمرکز در مورد اصناف ودادن ازادی بیشتر به انهابودند و کنترل دولتی صاحبان حرف را جایز نمیشمردند واز این نظر گرایش ایشان به سندیکالیسم قابل توجه است
lift cruise
توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
lift engine
توربوفن یا توربوجتی که محور تراست ان قابل کنترل است
microsoft
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
mini
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
noncontrollable cost
هزینه غیر قابل کنترل
picture element
کوچکترین واحد یا نقط ه روی صفحه نمایش که رنگ و شدت روشنایی آن قابل کنترل است
pixel
کوچکترین واحد مجزا یا نقط ه از صفحه نمایش که رنگ و شدت نور آن قابل کنترل باشد
turing machine
مدل ریاضی یک وسیله که میتواند داده را بخواند و بنویسد بر یک نوار ذخیره سازی قابل کنترل با تغییر وضعیتهای داخلی آن
Other Matches
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
tenable
قابل مدافعه قابل تصرف
presumable
قابل استنباط قابل استفاده
observable
قابل مشاهده قابل گفتن
presentable
قابل نمایش قابل تقدیم
adducible
قابل اضهار قابل ارائه
presentable
قابل معرفی قابل ارائه
achievable
قابل وصول قابل تفریق
thankworthy
قابل تشکر قابل شکر
changeable
قابل تعویض قابل تبدیل
bilable
قابل رهایی قابل ضمانت
sensible
قابل درک قابل رویت
combustible
قابل سوزش قابل تراکم
elastic
قابل کش امدن قابل انعطاف
flexile
قابل تغییر قابل تطبیق
exigible
قابل تقاضا قابل ادعا
transferable
قابل واگذاری قابل انتقال
exigible
قابل مطالبه قابل پرداخت
capacity
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities
حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
controlled net
شبکه مخابراتی کنترل شده مدار کنترل شده مخابراتی
tactical air control center
مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
traffic post
پست کنترل و عبور مرور پاسگاه کنترل عبور و مرور
fire control
کنترل کردن اتش کنترل اتش
visual display terminal
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display unit
ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
periodic stock check
کنترل متناوب موجودی کنترل موجودی در دورههای متناوب
irrefrangible
غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
inconvertible
غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
floatable
قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
indemonstrable
غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
indiscoverable
غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
adobe type manager
استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
field control
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
inexplicably
بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
controls
کنترل
rein
کنترل
controlling
کنترل
minor control
کنترل کم
control code
کد کنترل
check-ups
کنترل
control
کنترل
line control
کنترل خط
check-up
کنترل
vendible
قابل فروش جنس قابل فروش
vendable
قابل فروش جنس قابل فروش
synchronization check
کنترل همزمانی
central control panel
مرکز کنترل
carriage
کنترل چاپگر
air way station
ایستگاه کنترل
regulate
کنترل فرآیند
field control
کنترل میدان
regulating
کنترل فرآیند
regulates
کنترل فرآیند
mixture control
کنترل مخلوط
carriage control
کنترل نورد
regulated
کنترل فرآیند
pilot lamp
لامپ کنترل
centralized control
کنترل تمرکزی
fiscal control
کنترل مالی
birth control
کنترل موالید
tactical control
کنترل تاکتیکی
carriages
کنترل چاپگر
temper screw
پیچ کنترل
telecontrol
کنترل از دور
check mark
علامت کنترل
checks and balance
کنترل و مقابله
external control
کنترل خارجی
cortical control
کنترل مغزی
minor control
کنترل ضعیف
fighter control
کنترل شکاریها
fire control
کنترل اتش
program control
کنترل برنامه
clicker
[coll.]
کنترل از دور
production control
کنترل تولید
remote control
کنترل از دور
ungovernable
غیرقابل کنترل
remote control unit
کنترل از دور
process control
کنترل فرایندها
teleguidance
کنترل از دور
untested
<adj.>
کنترل نشده
asynchronous control
کنترل ناهمگام
project control
کنترل پروژه
takeover
اعمال کنترل
takeovers
اعمال کنترل
price control
کنترل قیمت
unverified
<adj.>
کنترل نشده
channel changer
[rare for: remote control]
کنترل از دور
uninspected
<adj.>
کنترل نشده
bank sluice
دریچه کنترل
unexamined
<adj.>
کنترل نشده
zapper
[coll.]
کنترل از دور
direct control
کنترل مستقیم
organization control
کنترل سازمانی
digital control
کنترل دیجیتالی
zapper
[coll.]
ریموت کنترل
teleguidance
ریموت کنترل
remote control unit
ریموت کنترل
automatic control
کنترل خودکار
remote control
ریموت کنترل
clicker
[coll.]
ریموت کنترل
stroking
ضربه با کنترل
unchecked
<adj.>
کنترل نشده
unaudited
<adj.>
کنترل نشده
process control
کنترل فرایند
under command
تحت کنترل
stroke
ضربه با کنترل
stroked
ضربه با کنترل
strokes
ضربه با کنترل
channel changer
[rare for: remote control]
ریموت کنترل
monetary control
کنترل پولی
exchange control
کنترل ارزی
n/c
کنترل عددی
exchange control
کنترل ارز
relay
یچ کنترل الکترومغناطیسی
tight money
کنترل پولی
unevaluated
<adj.>
کنترل نشده
push button control
کنترل دکمهای
error control
کنترل خطا
relayed
یچ کنترل الکترومغناطیسی
relays
یچ کنترل الکترومغناطیسی
budgetary control
کنترل بودجه
quantity control
کنترل کمیت
experimental control
کنترل ازمایشی
cpu
واحد کنترل
motor control
کنترل حرکتی
cascade control
کنترل زنجیرهای
cam control
بادامک کنترل
penstock
دریچه کنترل اب
ctrl
کلید کنترل
cu
واحد کنترل
damage control
کنترل خسارات
budgetary control
کنترل بودجهای
traffic control
کنترل ترافیک
check-ups
کنترل کردن
arms control
کنترل سلاح
numerical control
کنترل عددی
quality control
کنترل کیفیت
quality control
کنترل کیفی
quality control
کنترل مرغوبیت
arbitrary control
کنترل فرضی
check-up
کنترل کردن
data control
کنترل داده ها
net control
کنترل شبکه
electronic control
کنترل الکترونیکی
electric control
کنترل الکتریکی
bowden control cable
کابل کنترل
uncontrollable
کنترل ناپذیر
uncontrollably
کنترل ناپذیر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com