| Total search result: 203 (3 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
space |
فضای خالی بین حروف یا خط ها |
| spaces |
فضای خالی بین حروف یا خط ها |
|
|
|
|
| Search result with all words |
|
| spacing |
فضای خالی قرار دادن بین حروف یا خط های متن چاپ شده |
| Other Matches |
|
space |
فضای خالی |
| free space |
فضای خالی |
| lacuna |
فضای خالی |
| vacuity |
فضای خالی |
| cavity |
فضای خالی |
void |
فضای خالی |
| cavities |
فضای خالی |
| spaces |
فضای خالی |
| bad break |
فضای خالی |
| blankest |
سفید فضای خالی |
blank |
سفید فضای خالی |
| ullage |
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت |
air-hole |
[تهویه فضای خالی سرداب] |
bossing |
[فضای خالی زیر پنجره] |
| hyphenated |
نوشته شده با فضای خالی |
| clearance |
هوا فضای خالی فاصله |
| spaces |
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند |
space |
کد حرف که یک فضای خالی چاپ کند |
| mark |
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی |
| marks |
کد ارسالی در وضعیته که از علامت و فضای خالی |
double vault |
[دو طاق با فضای خالی بین آنها] |
| pitch |
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند. |
| pitches |
وقتی که حروف در فضای مجزا نوشته شوند. |
| margins |
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی |
| margin |
فضای خالی اطراف بخشی از متن چاپی |
| quadding |
درج فضای خالی در متن برای پر کردن خط |
| code |
سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد |
| cpi |
تعداد حروف چاپ شده که در فضای یک اینچ جا می گیرد |
| dense index |
لیستی که فضای خالی برای رکودهای جدید ندارد |
free |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
| freed |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
| freeing |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
| frees |
پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی |
gutter |
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل |
| broken stowage |
فضای خالی اطراف امادها وبارها در داخل کشتی |
| empties |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
| gutters |
فضای خالی یا حاشیه درونی بین در صفحه مقابل |
empty |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
ante-choir |
[فضای خالی جلوی تریبون دسته همسرایان در کلیسا] |
void |
فاصله ناخواسته یا فضای خالی در اتصال توسط جوشکاری |
| emptiest |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
| emptier |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
gap |
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی |
| emptied |
فضای دریافتی برای دادههای مربوط که خالی باشد |
| gaps |
فضای خالی نوار مغناطیسی بین دو رکورد متمادی |
| string |
فضای ذخیره سازی برای مجموعهای از حروف الفبا- عددی |
| linear |
لیستی که فضای خالی برای رکورد جدید در ساختارش ندارد |
| list |
لیستی که فضای خالی برای رکوردهای جدید در ساختارش ندارد |
| fills |
پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند |
| fill |
پر کردن حروف با جای خالی به طوری که هیچ حرفی جا نماند |
weaving shed |
[فضای خالی بین تارهای ضربی جهت عبور دادن پود.] |
| proportional spacing |
سیستم چاپ که در آن هر حرف نسبت به اندازه اش فضای خالی بعد از خود دارد. |
| justifies |
تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود |
| justifying |
تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود |
| justify |
تغییر فضای بین کلمات یا حروف در متن به طوری که حاشیه راست و چپ مستقیم شود |
space |
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |
| spaces |
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |
| Huffman code |
کد فشرده سازی داده که حروف ای که اغلب نرخ می دهند فضای بیت کمتری اشغال می کنند |
| right |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
| righted |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
| righting |
مرتب کردن متن و حروف خالی به طوری که حاشیه سمت راسب مستقیم قرار گیرد |
| kerning |
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها |
| zones |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
| zone |
محل متن در سمت چپ حاشیه راست متن کلمه پرداز , اگر کلمهای به درستی در انتهای خط جا نشود , یک فضای خالی به صورت خودکار ایجاد میشود |
| hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
| hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
counter shed |
پودکشی [عمل رد کردن پود بین تارها که در آن با ضربی کردن تارها، فضای خالی ایجاد می شود.] |
| softest |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
| softer |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
| soft |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
| formed |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
| forms |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
| form |
1-متن چاپ شده با فضای خالی که اطلاعات می توانند وارد شوند. 2-نمایش گرافیکی که مشابه حالت چاپ موجود است و برای ورود داده به پایگاه داده است |
| readout |
وسیله نمایش که با نوشتن حروف جدید حروف قبلی را پاک میکند |
| block letter |
حروف درشت وسیاه نوعی حروف بدون زیر وزبر |
| self- |
سیستم کد گذاری حروف که میتواند حروف خطا یا نامناسب را تشخیص و ترمیم کند |
| Linotype |
ماشین حروف ریزی که سطرسطر حروف را میریزد وسطرسطر برای چاپ اماده میکند |
| separated |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
| separates |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
| separate |
حروف نمایش داده شده که تمام متریس حروف را نمیگیرند و فضایی در این بین می ماند |
| blankest |
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است |
blank |
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است |
| inferior figures |
حروف یا اعداد کوچکتر که پایین حروف معمولی نوشته می شوند که در فرمولهای ریاضی و شیمی به کار می روند. |
| shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
| normalising |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| normalize |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| normalised |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| normalises |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| monotype |
ماشین حروف ریزی و حروف چینی |
| normalizes |
تبدیل حروف به حروف بزرگ یا کوچک |
| graphics |
ترمینال ویدیو متن که حروف نمایش داده شده آن از محدود حروف گرافیکی و نه متن هستند |
| users |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
| user |
حروف ایجاد شده توسط کاربر که به مجموعه حروف استاندارد افزوده شده است |
| type |
حروف چاپی حروف چاپ |
case |
حروف بزرگ یا حروف معمولی |
| cases |
حروف بزرگ یا حروف معمولی |
| typed |
حروف چاپی حروف چاپ |
| types |
حروف چاپی حروف چاپ |
vacancy |
محل خالی جای خالی |
| vacancies |
محل خالی جای خالی |
| non destructive cursor |
صفحه نمایش که حروف پیشین را هنگام نمایش حروف جدید برگرداند |
| shift |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
| shifted |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
| spoonerism |
اشتباه در تلفظ حروف تعویض حروف در تلفظ برحسب تصادف |
| shifts |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
| manspace |
جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی |
| NDR |
سیستم نمایش که حروف قبلی را هنگام نمایش حروف جدید نمایش میدهد |
| italic |
حروف یک وری حروف کج |
| bin storage space |
فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز |
| syllabary |
حروف تهجی مخابراتی حروف رمز تهجی |
| aerospace projection operations |
عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی |
| hollow dam |
سد تو خالی |
devoid |
خالی از |
| empties |
خالی |
| emptier |
خالی |
| blank cell |
سل خالی |
| emptiest |
خالی |
| vacant |
خالی |
| toom |
: خالی |
| destitute |
خالی |
| unoccupied |
خالی |
| indigent |
خالی |
| tenantless |
خالی |
empty |
خالی |
| emptied |
خالی |
| forspent |
خالی |
light-weight |
سر خالی |
void |
خالی |
devoid |
خالی |
bare |
خالی |
blank |
خالی |
inane |
خالی |
| sunken |
خالی |
barren |
خالی |
vacuous |
خالی |
windy |
خالی |
frothy <adj.> |
تو خالی |
underweight |
سر خالی |
phantom <adj.> |
تو خالی |
vacuous |
خالی |
stilted <adj.> |
تو خالی |
arid |
خالی |
mask |
پوشاندن فضای |
| phase space |
فضای فازی |
| hollow space |
فضای توخالی |
| vacuum |
فضای تهی |
| psychological space |
فضای روانی |
| covered space |
فضای پوشیده |
| airspace |
فضای هوایی |
| gross space |
فضای کلی |
| masks |
پوشاندن فضای |
| eucleadian space |
فضای اقلیدسی |
| out of doors |
فضای ازاد |
| reflector space |
فضای بازتابی |
| vacuumed |
فضای تهی |
| vacuuming |
فضای تهی |
| phase space |
فضای فاز |
| cellarage |
فضای زیرزمین |
| coordination sphere |
فضای کوئوردیناسیون |
| opens |
فضای باز |
| out of door |
فضای ازاد |
| open area |
فضای ازاد |
| expanses |
فضای زیاد |
| expanse |
فضای زیاد |
| subspace |
فضای فرعی |
| open |
فضای باز |
| biosphere |
فضای زیست |
| vacuums |
فضای تهی |
| image space |
فضای تصویر |
| campus |
فضای باز |
| cavity |
فضای مجوف |
| acceleration space |
فضای شتاب |
| aerospace |
فضای ماوراء جو |
| aerospace |
فضای هوایی |
| floorage |
فضای صحن |
| floor space |
فضای اشکوب |
| cavities |
فضای مجوف |
| boot |
فضای ترانک |
| danger space |
فضای خطرناک |
| dead space |
فضای راکد |
| work space |
فضای دایر |
| dead space |
فضای مرده |
| fornix |
فضای مجوف |
| deep space |
فضای سه بعدی |
| opened |
فضای باز |
| campuses |
فضای باز |
| free space |
فضای ازاد |
| cylinder capacity |
فضای سیلندر |
| workspace |
فضای کاری |
| covered space |
فضای سر پوشیده |
| lebensraum |
فضای حیاتی |
| atmospheric environement |
فضای جوی |
| clearance |
فضای بازی |
| life space |
فضای زیست |
| clearance |
فضای بیکار |
| letter shift |
مبدله حروف |
| liquid consonants |
حروف نرم |
| dead type |
حروف پخشی |
| letters shift ltrs |
مبدله حروف |