| Total search result: 202 (17 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| gill |
فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا |
| gill type flap |
فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| cruise control |
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت |
| jet flap |
فلپی که جریان هوا یاگازهای پر انرژی خارج شده در امتداد لبه فرار از روی ان عبور میکنند |
| mismatch |
ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته |
| electronic |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
| circulation control |
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول |
| d.c c. motor |
موتور جریان مستقیم |
| d.c. motor |
موتور جریان مستقیم |
| alternating current motor |
موتور جریان متناوب |
| anti balance tab |
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد |
| variable speed d.c. motor |
موتور جریان دائم با سرعت متغیر |
| d.c. series wound motor |
موتور با سیم پیچی جریان دائم |
| breathing |
جریان هوا و گازهای خروجی از موتور |
| heterodyne |
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور |
| tokens |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
| token |
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه |
| apt |
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی |
| axial flow turbine engine |
موتور توربین گاز باکمپرسور جریان خطی |
| executives |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
| executive |
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود |
| constant speed unit |
گاورنری که توسط موتور کارمیکند و ملخ را کنترل مینماید |
| fet |
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت |
| IRQ |
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه |
| flow control |
کنترل جریان |
| maximum control current |
جریان کنترل حداکثر |
| to regulate the flow of traffic |
[جریان] ترافیک را کنترل کرن |
| to regulate the traffic |
[جریان] ترافیک را کنترل کرن |
| laminar control flow system |
سیستم کنترل جریان خطی یالایهای |
| apt |
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود |
| air cooled engine |
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد |
| iil |
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر |
| throttled |
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن |
| throttle |
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن |
| throttling |
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن |
| throttles |
جلو را گرفتن جریان بنزین را کنترل کردن |
| blade cuff |
قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود |
| zero lash |
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد |
| electronic |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و... |
board |
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل |
| boarded |
BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل |
| transistors |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
| transistor |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
| cam ring |
رینوی داخل پوسته موتور که توسط میل لنگ به چرخش درامده و باز و بسته شدن سوپاپها را کنترل میکند |
| authoring |
ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM |
| goldie |
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین |
| plain flap |
فلپی که لایه فراربال را تشکیل میدهد |
| anti- |
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند |
| transistors |
هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector |
| transistor |
هر لایه یک emitler برچسب شده در ترمینال , base شدت جریان را کنترل میکند بین emitter,collector |
| variable camber flap |
فلپی که نیمرخ ان هنگام بیرون امدن تغییر میکند |
| center |
تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور |
| marking current |
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار |
| boost rocket |
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر |
| chocked nozzle |
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است |
| kruger flap |
فلپی در لبه حمله که بخشی از سطح تحتانی بال را تشکیل میدهد |
| Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. |
به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم . |
| club propeller |
ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور |
| collector ring |
منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای |
| baseplate |
پایه فولادی پیش ساخته چدنی که به عنوان فونداسیون برای یک موتور به کار می رود |
| circuit breaker |
سویچی برای قطع جریان |
| circuit breakers |
سویچی برای قطع جریان |
| ml |
IB برای کنترل روبوت ها |
| intermediate contingency |
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد |
| embedded code |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص |
| left hand rule for electron flow |
قاعده چپگرد برای جریان الکترون |
| conduction |
توانایی یک ماده برای هدایت جریان |
| cascade control |
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری |
| motoring |
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور |
| variable discharge turbine |
توربین گازی که جرم جریان ان توسط شیرها یا دریچه هایی کنترل میشود و قدرت توربین را با ارتفاع ومتغیرهای دیگر سازگارمیکند |
| burners |
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا |
| right hand rule for electron flow |
قاعده راست گرد برای جریان الکترون |
| burner |
وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا |
| conductive |
مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان |
| clamp anf rake |
مانور برای کنترل گوی درمواجه |
| cp/m |
برنامه کنترل برای ریزپردازنده icrocomputers |
| tabbed flap |
فلپی که لبه فرار ان لولا شده و تا زاویهای بزرگتراز زاویه اصلی بطرف پایین منحرف میشود |
| recorder |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
| wobble pump |
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی |
| recorders |
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی |
| entrance head |
بار لازم برای ایجاد جریان ازیک لوله |
| embolectomy |
عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون |
| appliances |
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما |
| appliance |
هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما |
| tail |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
| tailed |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
| tails |
کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام |
| serviced |
بیت ارسالی برای کنترل ونه داده |
service |
بیت ارسالی برای کنترل ونه داده |
| process |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند |
| processes |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند |
| register |
محل ذخیره سازی برای داده کنترل |
| registers |
محل ذخیره سازی برای داده کنترل |
| registering |
محل ذخیره سازی برای داده کنترل |
| weather helm |
تنظیم سکان برای خنثی کردن اثر جریان هوا |
| pillows |
صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب |
pillow |
صخره بزرگ زیر اب در عمق کافی برای جریان ارام اب |
| power |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
| powers |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
| powered |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
| powering |
جعبه مستقل که برای مدار ولتاژ و جریان فراهم میکند |
| leakage current |
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی |
| take over bid |
پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل |
communication |
وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده |
| bids |
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده |
| take over bid |
پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی |
| dials |
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد |
| dialed |
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد |
| backward |
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل |
| dial |
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد |
| bid |
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده |
| control vane |
تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز |
| command heading |
مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل |
| statement |
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,.... |
| backwards |
کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل |
| dialled |
راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد |
| statements |
دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,.... |
| engine |
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی |
| external combustion engine |
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز |
| deflector |
صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت |
| microsoft |
واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد |
| bell crank |
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت |
| reserved character |
فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود |
fan |
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها |
| fanned |
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها |
| fans |
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها |
| fanning |
1-مکانیزم جریان دادن هوا برای خنک کردن . 2-گستردهای ازوسایل و داده ها |
| combustion starter |
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند |
| timing disc |
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور |
| texts |
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام |
| cam |
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید |
| enquiry |
کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است |
| rogue indicator |
کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل |
| front panel |
مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور |
| cams |
استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید |
| holding pattern |
کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده |
| job |
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر |
| jobs |
استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر |
| operators |
وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند |
| operator |
وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند |
| overt collusion |
تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر |
| device driver |
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ |
| device handler |
نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ |
| text |
کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام |
| hypertalk |
زبان برنامه نویسی برای کنترل پایگاه داده Hyper Card |
| diesel ramjet |
موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است |
| damping vane |
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم |
| attitude motor |
موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت |
| network data management system |
مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده |
| yoke |
هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر |
| lingoes |
زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor |
| lingo |
زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor |
| aux |
مخفف برای پورت ارتباطی سریال تحت کنترل سیستم عامل DOS |
| bolsters |
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود |
| capturing |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
| captures |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
| job |
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار |
| capture |
کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب |
| jobs |
استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار |
bolster |
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود |
| bolstered |
کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود |
| variable geometry engine |
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند |
| terminator |
مقاومتی که در انتهای کابل coaxial باس شبکه قرار دارد برای تولید جریان الکتریکی . 2- |
| engine mounting |
نصب موتور قرارگاه موتور |
directive |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
| directives |
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است |
| physical record |
همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری |
| check point |
نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها |
| jetevator |
فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست |
| controlled thermonuclear reaction |
جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید |
| copyrights |
عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند |
| copyright |
عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند |
| resolution |
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه |
| resolutions |
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه |
warping |
پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل |
| workflow |
نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری |
| venturi |
کانال یامجرایی برای جریان سیال که در گلوگاه کمترین سطح مقطع را داشته و سپس مجدداافزایش می یابد |
| control point |
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور |
| separate |
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها |
| red, green, blue |
سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند |
| separated |
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها |
| separates |
استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها |
| formats |
1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است |
| sequences |
کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله |
format |
1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است |
| sequence |
کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله |
| control column |
فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد |
| carriage control tape |
نواری که اطلاعات لازم برای کنترل تعویض سطر در یک چاپگر سطری روی ان پانچ شده است |
| AT command set |
مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است |
| reflex |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
| reflexes |
یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود |
| firing order |
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح |
| controlled airspace |
قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است |
| pages |
نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند |
| paged |
نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند |
| page |
نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند |
| multimedia |
محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو |
| basic |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
| basics |
سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است |
| differential spoilers |
اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند |
| VT terminal emulation |
مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها |
| slip ring induction motor |
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ |