English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (13 milliseconds)
English Persian
renderable قابل ارائه
Search result with all words
presentable قابل معرفی قابل ارائه
authentication به سند یا رونوشت مصذق ان اعتبار و اقتدار قانونی دادن به نحوی که در مقام اثبات قانونا قابل ارائه باشد
adducible قابل اضهار قابل ارائه
arrest of judgment سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
sight bill حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
Other Matches
c display ارائه سی
m scan ارائه ام
productions ارائه
p scan ارائه پی
p display ارائه پی
h display ارائه اچ
presentment ارائه
exhibitions ارائه
offering ارائه
h scan ارائه اچ
representations ارائه
m display ارائه ام
exposure ارائه
exposal ارائه
exposures ارائه
range bearing display ارائه بی
ppi scan ارائه پی پی ای
adductor ارائه
shew ارائه
f display ارائه اف
f scan ارائه اف
c scan ارائه سی
representation ارائه
g scan ارائه جی
j scan ارائه جی
j display ارائه جی
d scan ارائه دی
g display ارائه جی
d display ارائه دی
presentations ارائه
b scan ارائه ب
display ارائه
displayed ارائه
l scan ارائه ال
displaying ارائه
b display ارائه ب
displays ارائه
n scan ارائه ان
n display ارائه ان
l display ارائه ال
k scan ارائه کی
production ارائه
exhibition ارائه
presentation ارائه
k display ارائه کی
profert ارائه سند
productions ارائه ساخت
showings ارائه اشکارسازی
production ارائه ساخت
presentability قابلیت ارائه
presentations ارائه عرضه
showing ارائه اشکارسازی
produces ارائه دادن
tender ارائه دادن
produced ارائه دادن
produce ارائه دادن
put in ارائه دادن
bring forward ارائه دادن
presentation ارائه عرضه
renderer ارائه دهنده
present ارائه دادن
giving ارائه دادن
give ارائه دادن
presented ارائه دادن
presenting ارائه دادن
presents ارائه دادن
misrepresentation بد ارائه نمودن
tendered ارائه دادن
tenderest ارائه دادن
represent ارائه کردن
represented ارائه کردن
represents ارائه کردن
misrepresentation بد ارائه دادن
show ارائه نمایش
showed ارائه نمایش
shows ارائه نمایش
tendering ارائه دادن
knuckle under <idiom> ارائه دادن
offers پیشکش ارائه
hold forth ارائه دادن
offered پیشکش ارائه
gives ارائه دادن
offer پیشکش ارائه
presenting bank بانک ارائه کننده
probation ارائه مدرک ودلیل
submitted ارائه دادن پیشنهادکردن
submits ارائه دادن پیشنهادکردن
submit ارائه دادن پیشنهادکردن
puts ارائه یا توضیح دادن
devil's advocate <idiom> [ارائه استدلال مخالف]
lead proof ارائه دلیل کردن
putting ارائه یا توضیح دادن
put ارائه یا توضیح دادن
to produce testimony مدرک ارائه دادن
documentation ارائه اسناد یا مدارک
producing اقامه ارائه کردن
submitting ارائه دادن پیشنهادکردن
probational ارائه مدرک ودلیل
forthcoming اماده ارائه دادن
renders ارائه دادن ترجمه کردن
rendered ارائه دادن ترجمه کردن
propounds پیشنهاد کردن ارائه دادن
imageing model روش یا مدل ارائه تصاویر
propounding پیشنهاد کردن ارائه دادن
to put in منصوب کردن ارائه دادن
porrect منبسط کردن ارائه دادن
propound پیشنهاد کردن ارائه دادن
allege دلیل اوردن ارائه دادن
alleges دلیل اوردن ارائه دادن
alleging دلیل اوردن ارائه دادن
render ارائه دادن ترجمه کردن
exhibits ارائه دادن ابراز کردن
propone پیشنهاد کردن ارائه دادن
forthcoming <adj.> آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
exhibiting ارائه دادن ابراز کردن
forthcomming اماده برای ارائه کردن
exhibited ارائه دادن ابراز کردن
exhibit ارائه دادن ابراز کردن
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
friendly front end طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
subsequent filing [application, documents] ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
submits واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitted واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produced اقامه کردن ارائه دادن سند
produce اقامه کردن ارائه دادن سند
produces اقامه کردن ارائه دادن سند
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
submit واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
put ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
puts ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
money player ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
putting ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
To submit something to someone. چیزی را به کسی تسلیم کردن (ارائه دادن )
archival quality مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
projected ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
We would appreciate it if you could provide us with some information about ... ما سپاسگزار می شویم اگر اطلاعاتی در باره ... به ما ارائه کنید.
project ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
projects ارائه دادن بیرون زدن پیش امدن پروژه
escrow سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
sidekicks تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
sidekick تقویم ملاقات وشماره گیر خودکار تلفن ارائه میدهد
society of certified processors سازمانی که علائق و خواستههای متخصصین تایید شده کامپیوتر را ارائه میدهد
performance monitor برنامهای که سطوح خدمات ارائه شده توسط یک سیستم کامپیوتری را پی گیری میکند
scopolamine ی که با تزریق این ماده وامثال ان گرفته شده باشدقابل ارائه به دادگاه نیست
proof of debt سندی که از طرف بستانکار شخص ورشکسته یامتوفی یا شرکت در حال تصفیه ارائه میشود
transferable قابل واگذاری قابل انتقال
observable قابل مشاهده قابل گفتن
achievable قابل وصول قابل تفریق
flexile قابل تغییر قابل تطبیق
combustible قابل سوزش قابل تراکم
thankworthy قابل تشکر قابل شکر
presentable قابل نمایش قابل تقدیم
bilable قابل رهایی قابل ضمانت
changeable قابل تعویض قابل تبدیل
tenable قابل مدافعه قابل تصرف
sensible قابل درک قابل رویت
elastic قابل کش امدن قابل انعطاف
presumable قابل استنباط قابل استفاده
exigible قابل مطالبه قابل پرداخت
exigible قابل تقاضا قابل ادعا
word-perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
how about <idiom> برای ارائه پشنهاد یا جویا شدن نظر دیگران در مورد چیزی یا کاری استفاده می شود
word perfect یک کلمه پرداز سریع که درچندین نسخه ارائه شده و به کامپیوتر مورد نظر بستگی دارد
capacity حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
capacities حجمی که قابل تولید است یا حجم کاری که قابل انجام است
prompted کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompts کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
prompt کاراکتر یا پیامی که توسط کامپیوتر ارائه میشود تامشخص کند که اماده پذیرفتن ورودی صفحه کلید است اعلان
telpak سرویسی که توسط شرکتهای همگانی مخابراتی برای اجاره کانالهای با پهنای باندزیاد بین دو یا چندین نقطه ارائه می گردد
buffered computer کامپیوتری که عملیات ورودی و خروجی و عملیات پردازشی را بطور همزمان ارائه میدهد
restatement of the law مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
visual display unit ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
visual display terminal ترمینال با یک صفحه نمایش و صفحه کلید که روی متن و گرافیک قابل نمایش و اطلاعات قابل وارد شدن هستند
presentment ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
musicom یک زبان برنامه نویسی تصنیفی که روش هایی برای تولید تصنیفهای موسیقی اصیل بعلاوه موسیقی ترکیبی ارائه میدهد
innovation theory ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
artificial intelligence طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
indemonstrable غیر قابل اثبات غیر قابل شرح
irrefrangible غیر قابل شکستن غیر قابل غضب
indiscoverable غیر قابل درک غیر قابل تشخیص
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
inconvertible غیر قابل تغییر غیر قابل تسعیر
available cash موجودی بانک بدون در نظرگرفتن چکهایی که در دست مشتریان است و هنوز به بانک ارائه نشده است
presenter ارائه کننده معرفی کننده
exhibiter نمایش دهنده ارائه دهنده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
exhibitor نمایش دهنده ارائه دهنده
exhibitors نمایش دهنده ارائه دهنده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
liquidity preference theory براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
adobe type manager استاندارد برای نوشتارهایی که اندازه شان قابل تغییر است که توسط System Apple و Windows Microsoft برای تقریبا تمام اندازه ها و قابل چاپ روی تمام چاپگرها ایجاد شده است
transfer order دستورالعمل ارائه وفایف اجرایی یا انتقال وفایف اجرایی نیروهای مسلح
inexplicably بطور غیر قابل توضیح چنانکه نتوان توضیح داد بطور غیر قابل تغییر
vendible قابل فروش جنس قابل فروش
vendable قابل فروش جنس قابل فروش
iron law of wage قانون مفرغ دستمزدها براساس این نظریه که بوسیله مالتوس ارائه شده نرخ بالای زاد و ولد عرضه نیروی کار را در سطحی بالاتر از تقاضا و فرفیت تولیدی جامعه قرار داده و لذادستمزدها بسطح کاهش معیشت تقلیل میابد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com