Total search result: 301 (18 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
electronic pen |
قلم الکترونیکی |
|
|
Search result with all words |
|
calculator |
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد |
calculators |
ماشین الکترونیکی که پاسخ مشکلات عددی را میدهد |
card |
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند |
card |
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |
card |
ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند |
cards |
تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند |
cards |
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |
cards |
ورقه نصب مواد که روی آن قط عات الکترونیکی قابل نصبند |
attachment |
فایل نام دارای که همراه یک پیامیست الکترونیکی ارسال میشود |
enable |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
enabled |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
enables |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
enabling |
استفاده ازسیگنال الکترونیکی برای آغاز فرآیند یا دستیالی به یک تابع روی قطعه یا مدار |
message |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش . |
messages |
نرم افزاری که پیام پستی جدید را موقت ذخیره میکند و پس به مقصد اصلی ارسال میکند. در برخی برنامههای کاربردی پست الکترونیکی چندین عامل ارسال داده وجود دارند هر یک برای یک نوع روش . |
hard |
تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است |
harder |
تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است |
hardest |
تختهای که حاوی درایو دیسک سخت و واسط های الکترونیکی لزم است که قابل نصب در اتصال سیستم است |
floppy discs |
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه |
floppy disk |
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه |
floppy disks |
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه |
logic |
مدار الکترونیکی که از چندین دروازههای منط قی مثل EXOR,OR,AND تشکیل شده |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
rack |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
racked |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
racks |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
wracked |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
wracks |
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو |
charge |
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند |
charges |
وسیله الکترونیکی که با بار الکتریکی کار میکند |
sense |
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی |
sensed |
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی |
senses |
آزمایش وضعیت یک وسیاه یا قطعه الکترونیکی |
graphics |
وسیله الکترونیکی |
modulate |
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی |
modulates |
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی |
modulating |
مدوله کردن امواج الکترونیکی روی امواج مغناطیسی |
technologies |
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت |
technologies |
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند |
technologies |
فناوری درخواست , ذخیره سازی , پردازش و توزیع اطلاعات به صورت الکترونیکی . |
technology |
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت |
technology |
قط عات الکترونیکی که تازه ساخته شده اند |
technology |
فناوری درخواست , ذخیره سازی , پردازش و توزیع اطلاعات به صورت الکترونیکی . |
component |
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB |
components |
تعداد اعضای الکترونیکی در واحد مسافت در روی یک PCB |
circuit |
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And |
circuit |
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند |
circuits |
مدار الکترونیکی که از چندین دروازه منط ق تشکیل شده است مثل :Exor , OR , And |
circuits |
ارتباط بین عناصر الکترونیکی که عملی را انجام می دهند |
music |
در رهگیری هوایی به معنی پخش پارازیت دردستگاههای الکترونیکی است |
mailbox |
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند |
mailboxes |
فضای ذخیره سازی الکترونیکی به همراه آدس که در آن پیام های ورودی کاربر ذخیره می شوند |
remote |
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی |
remoter |
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی |
remotest |
کاربری که به بسته الکترونیکی دستیابی دارد بدوون نیاز به اتصال به سرور اصلی شبکه محلی |
second |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
seconded |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
seconding |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
seconds |
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست |
image |
[وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها.] |
image |
[سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر] |
image |
[تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.] |
images |
وسیله عکاسی الکترونیکی که سیگنالی تولید میکند به مجموعهای از نورها. |
images |
سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر |
images |
تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود |
filter |
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند |
filters |
مدار الکترونیکی که فرکانسهای خاص اجازه عبور میدهد و دیگران باید متوقف باشند |
peripheral |
و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است |
electronic |
الکترونیکی |
electronic |
الکترونیکی مربوط به الکترونیک |
electronic |
پردازش داده با استفاده از وسایل الکترونیکی و کامپیوتر |
electronic |
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند |
electronic |
شخصی که متخصص کار روی وسایل الکترونیکی است |
electronic |
داده ارسال شده به صورت باسهای الکترونیکی |
electronic |
سیستم ذخیره سازی پیام ارسالی توسط پست الکترونیکی تا وقتی که فرد مورد نظر بتواند آن را بخواند |
electronic |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و... |
white |
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند |
whiter |
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند |
whitest |
پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند |
serial |
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند |
serials |
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند |
fallout |
خرابی مولفههای الکترونیکی که به هنگام کنترل کیفی یک قطعه جدید از تجهیزات به وقوع می پیوندد |
picture |
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر |
pictured |
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر |
pictures |
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر |
picturing |
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر |
shield |
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند |
shields |
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند |
readable |
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد |
bin |
بلوک سه بعدی الکترونیکی |
bins |
بلوک سه بعدی الکترونیکی |
flip-flop |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopped |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopping |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flops |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
mime |
استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند |
mimed |
استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند |
mimes |
استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند |
miming |
استانداردی که یک روش ارسال فایل ها با نرم افزار پست الکترونیکی فراهم میکند |
finger |
برنامه نرم افزاری که اطلاعات مربوطه به کاربر را به پایه آدرس پست الکترونیکی بازیابی میکند |
Other Matches |
|
solid-state |
وسیله الکترونیکی که با اثرات سیگنالهای الکترونیکی یا مغناطیسی در ماده نیمه هادی کار میکند |
electronic office |
محل تجهیزات الکترونیکی دفتر الکترونیکی |
ebam |
Addressed ElectricBeam دستگاه ذخیره الکترونیکی که از مدارهای الکترونیکی برای کنترل اشعهای از یک سطح نیمه هادی اکسید فلز خوانده یا در ان می نویسد استفاده میکندemory |
cybernetics |
مط العه روش حرکت ماشین الکترونیکی یا انسانی و نحوه تقلید ماشین الکترونیکی از رفتار و اعمال انسان |
electronic element |
بخش الکترونیکی قسمت الکترونیکی |
paperless |
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند |
electrosensitive printer |
چاپگر حساس الکترونیکی چاپگر با حساسیت الکترونیکی |
e mail |
علامت اختصاری پست الکترونیکی پست الکترونیکی |
electro optics |
وسایل نشانه روی الکترونیکی دوربینهای نشانه روی الکترونیکی |
electronic deception |
فریب الکترونیکی |
e-mail [short for electronic mail] |
پست الکترونیکی |
electronic control |
فرمان الکترونیکی |
electronic publishing |
انتشارات الکترونیکی |
electronic security |
تامین الکترونیکی |
email [short for electronic mail] |
پست الکترونیکی |
electronic control |
کنترل الکترونیکی |
electronic counter counter measures |
اقدامات ضد ضد الکترونیکی |
electronic navigation |
ناوبری الکترونیکی |
electronic element |
عنصر الکترونیکی |
strobe |
ا ز یک مدار الکترونیکی |
electronic filling |
پر کردن الکترونیکی |
electronic countermea sures |
اقدامات ضد الکترونیکی |
electronic interfrence |
تداخل الکترونیکی |
electronic magazine |
مجله الکترونیکی |
electronic mail |
پست الکترونیکی |
electronic counter measure |
جنگهای الکترونیکی |
electronic control |
تنظیم الکترونیکی |
electronic beam |
اشعه ی الکترونیکی |
electronic calculator |
حسابگر الکترونیکی |
adapter |
وسیله الکترونیکی |
electrical interception |
رهگیری الکترونیکی |
electrical communications |
ارتباطات الکترونیکی |
elctron tube |
لامپ الکترونیکی |
electronic music |
موسیقی الکترونیکی |
electronic computer |
کامپیوتر الکترونیکی |
snail mail |
و نه پست الکترونیکی |
computers |
ماشین الکترونیکی |
computer |
ماشین الکترونیکی |
pos |
قط ه فروش الکترونیکی |
electronic components |
اجزاء الکترونیکی |
electronic printer |
چاپگر الکترونیکی |
electronic brain |
مغز الکترونیکی |
eft |
انتقال الکترونیکی دارائی |
eft |
انتقال الکترونیکی سرمایه |
electronic camputer |
ماشین حساب الکترونیکی |
edp manager |
مدیرداده پردازی الکترونیکی |
electronic countermea sures |
پیش گیریهای ضد الکترونیکی |
electronic data processing |
پردازش الکترونیکی داده |
electronic warfare |
میدان جنگ الکترونیکی |
electrosensitive paper |
کاغذ حساس الکترونیکی |
integrate electronic component |
قطعه الکترونیکی مجتمع |
electronic voltmeter |
ولت سنج الکترونیکی |
electronic transfer of data |
انتقال الکترونیکی اطلاعات |
electronic spreadsheet |
صفحه گسترده الکترونیکی |
electronic power supply |
منبع تغذیه الکترونیکی |
amusement arcade |
سالن بازیهای الکترونیکی |
electronic modulation |
مدولاسیون اطلاعات الکترونیکی |
electronic fund transfer |
ارسال الکترونیکی دارائی |
industrial electronic computer |
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی |
OR function |
پیاده سازی الکترونیکی تابع OR |
video |
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی |
microsoft |
برنامهای در ویندوز که پست الکترونیکی |
videoed |
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی |
videos |
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی |
EXOR |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EX OR |
trunk exchange |
مرکز تلفن با سیستم الکترونیکی |
electronic security |
رعایت حفافت ارتباط الکترونیکی |
electronic data processing system |
سیستم پردازش الکترونیکی داده |
videoing |
فرافرستی الکترونیکی اطلاعات مرئی |
electronically programmable |
برنامه پذیر به صورت الکترونیکی |
reply |
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی |
replies |
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی |
gates |
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد |
gates |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR |
gates |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR |
replied |
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی |
gate |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR |
gates |
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد |
electronically |
مراجعه به دستورات بااستفاده از روشهای الکترونیکی |
exclusive |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR |
gate |
مدار الکترونیکی که تابع OR را انجام میدهد |
gate |
مدار الکترونیکی که تابع NOR را انجام میدهد |
gate |
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND |
gate |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXOR |
replying |
پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی |
facsimile transceiver |
واحدی برای انتقال و دریافت الکترونیکی |
EXNOR |
پیاده سازی الکترونیکی تابع EXNOR |
motorola |
سازنده تجهیزات الکترونیکی شامل ریزپردازنده ها |
gates |
پیاده سازی الکترونیکی تابع NAND |
NEQ |
پیاده سازی الکترونیکی تابع NER |
non equivalence function |
پیاده سازی الکترونیکی تابع NEQ |
responsor |
دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی |
an system |
سیستم الکترونیکی نیروی زمینی و دریایی |
electronic navigation |
هدایت هواپیما یا کشتی بادستگاههای الکترونیکی |
balloon reflector |
بالن منعکس کننده امواج الکترونیکی منعکس کننده امواج الکترونیکی بالن |
newest |
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد |
new- |
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد |
new |
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد |
prom |
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM |
prom |
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود |
proms |
حاقظه الکترونیکی که داده روی آن ذخیره میشود |
NOT function |
مدار الکترونیکی یا قطعه که تابع NOT را انجام میدهد |
Videotex |
تحویل اطلاعات خانگی الکترونیکی متن تصویری |
equipment bay |
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود |
pursuit navigation |
ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف |
processor |
سیستم کامپیوتری یا الکترونیکی برای پردازش تصویر |
NAND function |
مدار الکترونیکی که دارای تابع NAND است |
edp |
پردازش داده بااستفاده از قط عات کامپیوتری و الکترونیکی |
proms |
وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM |
NOR function = |
مدار الکترونیکی یا قطعهای که تابع NOR را انجام میدهد |
electrically erasable read only memory |
حافظه الکترونیکی پاک شدنی فقط خواندنی |
electroluminescent |
قابل انتشار نور طبق روشنایی الکترونیکی |
electroluminescing |
که نور را طبق روشنایی الکترونیکی انتشار میدهد |
shoran |
نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه |
newer |
وسیله الکترونیکی که اخیرا اختراع شده باشد |
amplifier |
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد |
shout |
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ |
amplifiers |
مدار الکترونیکی که قدرت یک سیگنال را افزایش میدهد |
shouts |
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ |
shouting |
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ |
shouted |
نوشتن پیام یا بیت الکترونیکی با حروف بزرگ |
duplexes |
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان |
office of the future |
ارتباطات داده و سایر تکنولوژیهای الکترونیکی بعمل می اورد |
mails |
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه |
gate |
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند |
mail |
پیام های الکترونیکی از و به کاربران صفحه آگهی یا شبکه |
nonlinear |
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند |
gates |
قط عات الکترونیکی که یک تابع منط قی را پیاده سازی می کنند |
musical instrument digital interface |
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند |
capacitor |
عنصر الکترونیکی که میتواند بار الکتریکی ذخیره کند |
mail application programming interface |
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را بیان می کنند |
MAPI |
که نحوه ارسال و انتقال پست الکترونیکی را نشان میدهد |
hall effect |
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند |
duplex |
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان |
communication |
مدار الکترونیکی که به کامپیوتر اجازه ارتباط با مودم میدهد |
X.00 |
استاندارد CCITT که روش ارسال پست الکترونیکی را بیان میکند |
sysop |
فردی که تابلوی اعلانات الکترونیکی را راه اندازی میکند سیساپ |
transistors |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
transistor |
وسیله الکترونیکی نیمه هادی که جریان را در یک مدار کنترل میکند. |
bayonetting |
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد |
bayonet |
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد |
bayonets |
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد |
bayonetted |
سیستم الکترونیکی که به هواپیما امکان رسیدن به اهداف زمینی را میدهد |
battery integration end radar display |
وسایل توزیع اتش الکترونیکی پدافند هوایی و رادارهای مربوطه |
analyzer |
وسیله آزمایش الکترونیکی که الگوهای مختلف سیگنال را نمایش میدهد |
communication |
وسیله الکترونیکی که ارسال داده و router مسیر را کنترل میکند |
combinational |
مدار الکترونیکی که از چندین عنصر متصل تشکیل شده است |
multiplan |
یک صفحه گسترده الکترونیکی که شبکه بزرگی برای ورودی ها میدهد |
radio sheck |
یک سازنده و توزیع کننده تجهیزات الکترونیکی شامل سیستمهای ریزکامپیوتر |
forwarded |
ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید |
and |
دروازه الکترونیکی که تابع "و" منط قی را روی سیگنالهای الکتریکی انجام میدهد |
mails |
که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی |
volatile |
حافظه داده پرداز الکترونیکی که با قطع توان الکتریکی پاک میشود |
board computer |
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است |
motorola |
تولید کننده قط عات الکترونیکی شامل پردازندههای کامپیوتری Apple Macintosh |
populated board |
یک تخته مدار چاپی که حاوی تمام مولفه ها الکترونیکی خود میباشد |
mail |
که به سیستم پست الکترونیکی دستیابی دارد بدون ترک برنامه کاربردی |
forward |
ارسال پیام پست الکترونیکی که از کاربر دیگری دریافت کرده اید |
visicalc |
یک برنامه مشهور صفحه گسترده الکترونیکی نام تجاری یک بسته نرم افزاری |
atm |
ماشین الکترونیکی در بانک با وارد کردن کارت مغناطیسی پول را خرد میکند |
store |
سیستم ارتباطی پست الکترونیکی که پیام را پیش از ارسال مجدد ذخیره میکند |
microsoft |
اتصالات پایگاه داده به اینترنت و پست الکترونیکی به ویژه برای کاربران ویندوز |
plugs |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
plugging |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
smog |
میدان مغناطیسی گسترده و الکتریسته ایستا که با قط عات الکترونیکی ایجاد شده است |
acknowledged mail |
تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است |
soft fails |
فهور ناگهانی نویزها درمدارهای ریز الکترونیکی ازطریق ذرات اشعه کیهانی |
plug |
مدار الکترونیکی کوچک که به راحتی وارد سیستم میشود تا توانش را افزایش دهد |
spoofer |
در رهگیری هوایی یعنی دشمن از وسایل فریب الکترونیکی یا تاکتیکی استفاده میکند |
PROFS |
سیستم پست الکترونیکی ساخت IBM که روی کامپیوترهای mainframe اجرا میشود |
what is |
فرضیه منطقی که اکثر برنامههای صفحه گشترده الکترونیکی براساس ان عمل می کنند |
storing |
سیستم ارتباطی پست الکترونیکی که پیام را پیش از ارسال مجدد ذخیره میکند |
captions |
کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد |
caption |
کامپیوتر یا وسیله الکترونیکی که به کاربر امکان میدهد به یک ترتیب ویدیویی نام یا عنوان بدهد |
floppies |
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه |
first generation computer |
کامپیوتر اصلی که از فناوری الکترونیکی بر پایه مقدار برای شروع تشکیل شده است |
bandpass filter |
فیلتر الکترونیکی که به فرکانسهای خالص اجازه عبور میدهد و سایر فرکانسها را ترد میکند |
floppy |
دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه |
MCA |
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنالهای زمانی و داده روی باس MCA |
fingers |
برنامه نرم افزاری که اطلاعات مربوطه به کاربر را به پایه آدرس پست الکترونیکی بازیابی میکند |
blind copy receipt |
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست |
blind carbon copy |
در پست الکترونیکی روش ارسال پیام به چندین کاربر که برای سایرین شناخته شده نیست |
sensor |
وسیله الکترونیکی که یک خروجی با توجه به وضعیت یا موقعیت فیزیکی فرآیند ایجاد کند.مراجعه شود به TRANSDUCER |
Micro Channel Architecture |
تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA |
workflow |
نرم افزار طراحی شده برای بهبود جریان متنهای الکترونیکی در یک شبکه اداری از یک کاربر به دیگری |
missile monitor |
نوعی سیستم توزیع اتش الکترونیکی متحرک پدافندهوایی که در سطح گروه وگردان و اتشبار مورد استفاده میباشد |
text |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
texts |
وسیله الکترونیکی که از همان کننده صوت برای تولید صدایی معادل متن وارد شده استفاده میکند |
playback head |
وسیلهای که سیگنالهای ضبط شده روی رسانه ذخیره سازی را می خواند و آنها را به سیگنال الکترونیکی تبدیل میکند |
coincidence element |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
coincidence circuit |
مدار الکترونیکی که یک سیگنال خروجی تولید میکند وقتی که دو ورودی همزمان اتفاق میافتد یا دو کلمه دودویی معادل باشند |
pin |
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند |
chips |
کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود |
band project filter |
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند |
pinned |
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند |
Eudora |
برنامه نرم افزاری تجاری معروف برای ارسال و دریافت مدیریت پیام های پست الکترونیکی از طریق اینترنت |
suspends |
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن |
pinning |
قطعه الکترونیکی که مستقیما جایگین دیگری میشود چون ترکیب سوزن ها یکسان است و سیگنالهای یکسانی را حمل می کنند |
suspending |
دستوری که هنگگام اجرای ویندوز استفاده میشود در کامپیوتر laptop باتری برای نشان دادن تمام قط عات الکترونیکی آن |
chip |
کارت پلاستیکی به همراه یک وسیله حافظه یا ریز پردازنده روی آن که برای ارسال الکترونیکی یا مشخصات یک کاربر به کار می رود |