English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
clamp anf rake مانور برای کنترل گوی درمواجه
Other Matches
controlled exercise مانور کنترل شده
token بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
apt زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
executives دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
executive دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
IRQ سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
apt یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
board BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
boarded BCP که شامل مسیرهای هدایت برای سیگنالهای کامپیوتری است . برای آدرس و داده و باس کنترل
electronic سیستمی که از ترمینال کامپیوتری برای سایت فروش برای امور الکترونیکی یا کنترل مثل مشخصات محصول و...
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
island pullout مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
authoring ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
anti- ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
ml IB برای کنترل روبوت ها
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
cascade control چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
cp/m برنامه کنترل برای ریزپردازنده icrocomputers
registering محل ذخیره سازی برای داده کنترل
register محل ذخیره سازی برای داده کنترل
tailed کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
tail کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
processes کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
registers محل ذخیره سازی برای داده کنترل
process کامپیوتر مخصوص برای کنترل و مدیریت فرآیند
tails کد کنترل برای ارسال سیگنال در انتهای پیام
appliances هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
service بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
serviced بیت ارسالی برای کنترل ونه داده
appliance هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
statements دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
take over bid پیشنهاد خرید سهام یک شرکت برای اعمال کنترل
gill type flap فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
dials راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
take over bid پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
statement دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
control vane تیغه متحرکی برای کنترل وضعیت و مسیر پرواز
dialed راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
dialled راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
gill فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
command heading مسیر تعیین شده برای هواپیماتوسط برج کنترل
bid بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bids بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
backwards کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
dial راهی برای نمایش و یا کنترل یک تنظیم که پیوسته میباشد
backward کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
communication وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
microsoft واسط کاربر چند کاره گرافیکی که برای استفاده ساده طراحی شده است . ویندوز از نشانه ها برای نمایش دادن فایل و قط عات استفاده میکند با mouse قابل کنترل است بر عکس DOS-MS که نیاز به دستورات تایپی دارد
reserved character فضایی ازدیسک که برای کنترل ذخیره داده به کارمی رود
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
holding pattern کنترل هواپیما برای پرواز دریک مسیر پیش بینی شده
front panel مجموعهای از کلیدها و علائم برای کنترل سیستم کامپیوتری توسط اپراتور
device driver نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
operator وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
device handler نرم افزار مخصوص برای کنترل و فرمت دستورات آماده چاپ
operators وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند
texts کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
jobs استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
enquiry کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
text کد ارسالی برای بیان خاتمه کنترل و اطلاعات آدرسی و شروع پیام
cams استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
hypertalk زبان برنامه نویسی برای کنترل پایگاه داده Hyper Card
overt collusion تبانی چند شرکت برای کنترل بازار با موافقت صریح یکدیگر
cam استفاده از کامپیوتر برای کنترل خدمات ماشینی یا یاری در فرآیند تولید
job استفاده از دستورات و عبارات برای کنترل عملیات سیستم عامل کامپیوتر
rogue indicator کدمخصوص برای برنامههای کاربردی کنترل مثل نشانه انتهای فایل
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
yoke هستههای مغناطیسی اطراف تیوب تلویزیون برای کنترل محل اشعه تصویر
lingoes زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
lingo زبان چاپ برای کنترل عملیات نرم افزار نوشتاری Macromedia Dineetor
bolster کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
network data management system مجموعهای از برنامههای مرتبط برای بار کردن دستیابی و کنترل یک پایگاه داده
job استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
jobs استفاده از ترمینال کاربر محاورهای برای وارد کردن دستورات کنترل کار
bolsters کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
bolstered کیسه یا توری حاوی سنگ شکسته که برای کنترل فرسایش بکار میرود
aux مخفف برای پورت ارتباطی سریال تحت کنترل سیستم عامل DOS
copyright عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
directives دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
resolutions توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
warping پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
resolution توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
controlled thermonuclear reaction جوش هستهای کنترل شده تحت شرایط ازمایشگاهی برای تولید توان مفید
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
copyrights عمل مجلس برای تصویب قانون حق چاپ و کنترل کپیهای موادی که این حق را دارند
physical record همه اطلاعات از قبیل داده کنترل برای رکورد ذخیره شده در سیستم کامپیوتری
directive دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
check point نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
separated استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
red, green, blue سیستم نمایش قوی که از سه سیگنال ورودی مجزا برای کنترل اشعههای قرمزوسبزوابی استفاده میکند
separates استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
separate استفاده از کانالهای ارتباطی مستقل در سیستمهای چندی کاناله برای ارسال داده کنترل وپیام ها
control column فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
sequences کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
AT command set مجموعهای استاندارد از دستورات برای کنترل کردن یک مودم که توسط Hayes Coprotion ایجاد شده است
reflexes یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
sequence کدها که حاوی حروف کنترل و آرگومانهای مختلف است برای اجرای فرآیند و تغییر حالت وسیله
reflex یک برنامه تحلیلی پایگاه داده که برای ایجاد و کنترل اطلاعات به شکل یک لیست بکار برده میشود
carriage control tape نواری که اطلاعات لازم برای کنترل تعویض سطر در یک چاپگر سطری روی ان پانچ شده است
formats 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
format 1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است
controlled airspace قسمتی از هوا یا فضا در ابعادو اندازههای معین که سرویس کنترل هوایی برای ان تدارک دیده شده است
paged نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
page نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
pages نرم افزاری که عملیات چاپگر را برای چاپ یک متن به قالب خاص طبق دستورات کاربر کنترل میکند
basic سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
VT terminal emulation مجموعه استاندارد کدها سافت Digital Gquipment Corpcration برای کنترل نحوه نمایش متن و گرافیک روی ترمینالها
multimedia محصول ماکروسافت که امکان تولید برنامههای کاربردی چند رسانهای با استفاده از کتابخانه توابع برای کنترل گردش ویدیو
basics سیستمی که برنامه یا کارهای مشخصی را برای یک کامپیوتر مرکزی انجام میدهد و با استفاده از سیگنالهای وقفه قابل کنترل است
differential spoilers اسپویلرهای روی بال که بعنوان سطوح کنترل اولیه وثانویه برای حرکت حول محور طولی بکار میروند
pucks یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
escape character کلیدی روی صفحه کلید که به کاربر امکان وارد کردن کد espace را میدهد برای کنترل حالت ابتدایی یا عملیات کامپیوتر
epos سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود
puck یک دستگاه ورودی گرافیمی دستی و کنترل شده با دست که برای قرار دادن مختصات روی یک لوح گرافیکی بکارمی رود
Hayes Corporation تولید کننده مودم که زبان کنترل استاندارد برای مودم ها ایجاد میکند
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
PRI خط وط ارتباطی ISDN با کارایی بالا که کانالهای جدای B را که می توانند پالسهای چند کیلوبایت در ثانیه را روی کانال D برای ارسال سیگنال و کنترل
icos System OutputControl/Input مجموعه استانداردی از روالهای ورودی و خروخی که برای راه اندازی و کنترل فرایندورودی و خروجی طراحی شده است
high resolution bit mapped display تکنیک نمایش یک مکان واحدحافظه برای کنترل یک نقطه نورانی مشخص روی صفحه نمایش
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
deflections هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deflection هسته مغناطیسی اطراف تیوب اشعه کاغذی برای کنترل کردن محل اشعه و صفحه نمایش
deep stall وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
cpu ساعت درونی پردازنده که سیگنال با قاعده را ایجاد میکند که برای کنترل عملیات و ارسال داده در پردازنده است
DirectSound در ویندوز ماکروسافت استاندارد برنامه نویسی واسط ها برای کنترل نرم افزار بازی ها از سخت افزار صوتی
ease of movement مانور
shunting مانور
maneuver مانور
task نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
electronic مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
tasks نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
reserved character حرف مخصوص درسیستم عامل یا حرفی که تابع خاصی برای کنترل سیستم عامل داردوبرای مصارف دیگربه کارنمیرود
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
control panel صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
processor پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
real time سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
loops عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
control and reporting center تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
looped عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
exercise term عنوان مانور
free maneuver مانور ازاد
combat exercise مانور جنگی
joint exercise مانور مشترک
exercise commander فرمانده مانور
umpires داور مانور
umpire داور مانور
umpired داور مانور
umpiring داور مانور
maneuvering board لوحه مانور
handle مانور کردن
handles مانور کردن
plan of maneuver طرح مانور
scheme of maneuver طرح مانور
maneuverability قابلیت مانور
maneuver and fire اتش و مانور
fire and maneuver اتش و مانور
ship handling مانور با کشتی
exercise مانور نظامی
exercised مانور نظامی
exercises مانور نظامی
mass of maneuver حجم مانور
rolleron کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
point of sale سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود
flexible کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
bump and run نوعی مانور دفاعی
out maneuver تفوق جستن در مانور
exercise code word رمز عملیات مانور
quartermaster's notebook دفتر مانور ناو
williamson turn نوعی مانور دریایی
manoeuvred طرح کردن مانور
manoeuvres طرح کردن مانور
maneuvres طرح کردن مانور
maneuvring طرح کردن مانور
manoeuvre طرح کردن مانور
wishbone t نوعی طرح مانور
tight t طرح اصلی مانور تی
maneuvred طرح کردن مانور
map maneuver مانور روی نقشه
wishbones نوعی طرح مانور
sea room شعاع مانور دریایی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com