English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (18 milliseconds)
English Persian
span مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanned مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanning مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spans مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
Other Matches
ranges مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranged مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
range مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
range مجموعه مقادیر مجاز
number مجموعه مقادیر مجاز
ranges مجموعه مقادیر مجاز
numbers مجموعه مقادیر مجاز
ranged مجموعه مقادیر مجاز
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
tolerance بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
tolerances بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
auctioneering device وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
incremental computer کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
initialize تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
piggybacks دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
piggyback دستیابی غیر مجاز به سیستم کامپیوتری که باید از طریق کلمه رمز یا ترمینال کاربر مجاز انجام شود
legit نمایش مجاز تاتر مجاز
scrapbooks مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
scrapbook مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
restatement of the law مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burster block مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
character set دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
bill of quantites فهرست مقادیر
posology علم مقادیر
quantity surveryor براوردکننده مقادیر
extreme values مقادیر انتهایی
bill of quantities فهرست مقادیر
multilevel با مقادیر ممکن
extreme values مقادیر کرانی
discrete values مقادیر مجزا
critical values مقادیر شاخص
characteristic values مقادیر مشخصه
least کمترین
the least amount کمترین
minimum کمترین
low tide کمترین حد
maximum بیشترین
utmost بیشترین
most بیشترین
uttermost بیشترین
cisc مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
quantily surveyor براورد کننده مقادیر
parameter مقادیر ثابت درمعادلات
parameters مقادیر ثابت درمعادلات
quantity surveyor براورد کننده مقادیر
posology گفتار در مقادیر داروها
quantity surveyors براورد کننده مقادیر
price cut to the bone کمترین قیمت
to the very least تا کمترین [دست کم ]
the least amount کمترین کار
neap tide کمترین جذر و مد
minims ذره کمترین
minim ذره کمترین
bottom price کمترین قیمت
minimum price کمترین قیمت
rock-bottom price کمترین قیمت
ground state کمترین نیرو
peak demand بیشترین تقاضا
maximum slope بیشترین شیب
peak speed بیشترین تندی
highest price بیشترین قیمت
meanest مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
mean مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
meaner مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
it shall not be scathed ) کمترین اسیبی به ان نخواهدرسید
lsc کاراکتر با کمترین ارزش
Without the least regard . بدون کمترین ملاحظه یی
My salary is too small for me . کمترین توجهی نکرد
minimal audible sound کمترین صوت شنودپذیر
minimal changes method روش کمترین تغییرات
neap season فصل کمترین جزر و مد
last but not least اخرین ولی نه کمترین
jnd کمترین تفاوت محسوس
just noticeable difference کمترین تفاوت محسوس
hurdle rate of return کمترین نرخ بازده
least significant digit رقم با کمترین ارزش
least squares method روش کمترین مجذورات
method of least squares روش کمترین مجذورات
make the most of <idiom> بیشترین سود را بردن
machine address بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
best profit output محصول در بیشترین مقدارسود
superlatives بیشترین درجه عالی
absolute address بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
superlative بیشترین درجه عالی
interpolation محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
interpolations محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
metric system سیستم مقادیر واوزان ومقیاسات متریک
zeroes پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
zeros پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
zero پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
power حداکثر تلاش در کمترین زمان
powered حداکثر تلاش در کمترین زمان
powering حداکثر تلاش در کمترین زمان
powers حداکثر تلاش در کمترین زمان
normalization را در محل با کمترین ارزش می افزاید
minimal brain damage کمترین اسیب مغزی موثر
upset price کمترین بهای مقطوع درهراج
peak بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peaking بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
best profit point نقطه بیشترین مقدار سود
peaks بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
ultimate strength حاصلضرب بیشترین بار ممکن
salami technique سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
scope محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
I dont have an earthly chance. کمترین شانس راروی زمین ندارم
LSD Digit Significant Least رقم با کمترین ارزش
peaking زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
columns چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
available بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
make time <idiom> بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
peaks زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
rated altitude ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
peak زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
column چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
authorized level of organization سطح مجاز پرسنل سازمانی سطح مجاز سازمانی
instrument for absolute measurement دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
rock-bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
capacities بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
peaking زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
channeling بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channels بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
capacity بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
peaks زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
channeled بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channel بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
peak زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
channelled بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
tick mark علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
references مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
reference مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
compact کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacts کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
machine کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
major cycle کمترین زمان دستیابی به وسیله ذخیره سازی مکانیکی
machined کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
compacted کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
limen کمترین تحریک عصبی که برای ایجاداحساس لازم است
machines کمترین دوره زمانی CPU برای اجرای یک دستور
compacting کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
not to have a prayer of achieving something کمترین شانس هم برای بانجام رسانیدن چیزی رانداشتن
throughput بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
maximum بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
best rate of climb speed سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
physical record بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
limiting speed بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
bar graph گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
bias مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
biases مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
columnar گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند
crest clearing graph نمودار تعیین کمترین درجه مربوط به حاشیه امنیت مانع
fans بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
untimate load بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
fanning بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
integrated روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
resolutions بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
activities بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
fanned بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
activity بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
fan بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
resolution بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
limiting velocity بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
key مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
limits محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
basic کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
histogram گرافی که روی آن مقادیر به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده می شوند
basics کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
bar chart گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده شده اند
elegant programming نوشتن برنامه ساخت یافته با استفاده از کمترین تعداد دستور است
clearance volume کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
aggregates بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
Shannon's Law قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
rates بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
aggregate بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
limit load بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
rate بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
tristimulus values مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
specific code کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
logic seeking چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
LSD رقمی که محل سمت راست عدد را اشغال میکند و کمترین توان را دارد
duty rated بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
best angle of climb airspeed سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
gynoecium مجموعه الت مادگی گل مجموعه مادگی
cable assembly مجموعه کابل و پیچ مجموعه کابل
charts گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
chart گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charted گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charting گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
best economy mixture نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
minimal tree درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
actual address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
specific code کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
absolute address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
fanned بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com