Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
declamatory
مربوط به قرائت مطلبی باصدای بلند وغرا
Other Matches
touting
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
highest
باصدای بلند
aloud
باصدای بلند
high
باصدای بلند
louder
باصدای بلند
loudest
باصدای بلند
highs
باصدای بلند
loud
باصدای بلند
to laugh boisterously
باصدای بلند خندیدن
dirdum
توبیخ باصدای بلند
harangues
باصدای بلند نطق کردن
sound off
باصدای بلند صحبت کردن
haranguing
باصدای بلند نطق کردن
harangued
باصدای بلند نطق کردن
harangue
باصدای بلند نطق کردن
ululate
باصدای بلند ناله وزاری کردن
slams
صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slamming
صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slam
صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
slammed
صدای بستن دروامثال ان باصدای بلند دررا با شدت بهم زدن بهم کوفتن
snuffled
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
readership
قرائت
pericope
قرائت
reading
قرائت
readings
قرائت
clackvalve
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
orthoepist
قرائت دادن
direct reading
قرائت مستقیم
picking belt
نوار قرائت
accent
طرز قرائت
accented
طرز قرائت
reads
قرائت کردن
reading room
اتاق قرائت
reading rooms
اتاق قرائت
reading rooms
قرائت خانه
interlocution
قرائت یااواز
read
قرائت کردن
reading room
قرائت خانه
unread
قرائت نشده بیسواد
targetted
نقطه برداشت یا قرائت
lectern
میز مخصوص قرائت
lecterns
میز مخصوص قرائت
scansion
قرائت شعر باوزن
intonations
طرز قرائت تلفظ
targetting
نقطه برداشت یا قرائت
intonation
طرز قرائت تلفظ
targets
نقطه برداشت یا قرائت
targeting
نقطه برداشت یا قرائت
targeted
نقطه برداشت یا قرائت
target
نقطه برداشت یا قرائت
a horse of another colour
[different colour]
مطلبی دیگر
imply
مطلبی را رساندن
intimates
مطلبی را رساندن
implies
مطلبی را رساندن
intimated
مطلبی را رساندن
intimate
مطلبی را رساندن
intimating
مطلبی را رساندن
implying
مطلبی را رساندن
thematic
مطلبی مقالهای
dirndl
نوعی دامن بلند با کمر بلند
to inquire into a matter
مطلبی را باز جویی
To do justice to something.
حق مطلبی را ادا کردن
To bring up a topic . To introduce a subject .
مطلبی راعنوان کردن
to pierce a mystery
بکنه مطلبی پی بردن
direct reading dial
درجه بندی برای قرائت مستقیم
lectionary
صورت ایاتی که درکلیسا قرائت میشود
mental reservation
خود داری از ذکر مطلبی
to e. into a matter
مطلبی را بازجویی یا تحقیق کردن
To bring something to someones ears .
مطلبی را به گوش کسی رساندن
To drum something into someones head .
مطلبی را به گوش کسی خواندن
antiphrasis
بیان مطلبی به معنی مخالف ان
to smack of something
<idiom>
مطلبی را رساندن
[اصطلاح مجازی]
throw in
مطلبی بر صحبت کسی افزودن
program loans
قرضههای مربوط به برنامههای رشد و توسعه وامهای مربوط به اجرای برنامه ها
quadrantal error
اشتباه قرائت دستگاه جهت یاب هواپیما
tactical
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
tactically
مربوط به فن به کاربردن یکانها در نبرد مربوط به فن جنگ از نظر نظامی
inferences
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
inference
روش تغییر نتیجه اطلاعات مربوط به شخص با استفاده از دادههای مختلف مربوط به افراد
bioclimatic
مربوط به اقلیم شناسی مربوط به اب و هوا و نحوه زندگی
elevation guidance
دستورات مربوط به صعودهواپیما راهنماییهای مربوط به صعود هواپیما
victual
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
plunk
باصدای تلپ
plop
باصدای تلپ
plopped
باصدای تلپ
plopping
باصدای تلپ
plops
باصدای تلپ
boisterously
باصدای زیاد
audibly
باصدای رسا
swish
باصدای فش فش زدن
swished
باصدای فش فش زدن
swishes
باصدای فش فش زدن
swishing
باصدای فش فش زدن
shrug
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
slurs
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
shrugged
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
slurring
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
slurred
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
slur
مطلبی را حذف کردن طاس گرفتن
To know it backwards.
مطلبی رافوت آب بودن (خوب دانستن )
To give it straight from the shoulder.
مطلبی راصاف وپوست کنده گفتن
shrugging
بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
Vote (write) against a proposallll.
بر ضد پیشنهادی رأی دادن ( مطلبی نوشتن )
To spell something out for some one .To drive it home to someone .
مطلبی را به کسی شیر فهم کردن
to grind a person in a subject
مطلبی راخوب حالی کسی کردن
genital
مربوط به توالد و تناسل مربوط به دستگاه تناسلی
auditory
مربوط بشنوایی یا سامعه مربوط به ممیزی وحسابداری
flip flop
باصدای چلپ چلوپ
nuncupation
افهار مطلبی در پیش گواه بزبان گویی
why i think i can
هنگام کشف مطلبی دلالت برتعجب میکند
non commital
از گرفتارکردن خویش بویسله تصدیق یا تکذیب مطلبی
To give it to someone straight from the shoulder . To tell someonestraight
صاف وپوست کنده مطلبی را به کسی گفتن
It was inappropriate to make such a remark .
مناسبت نداشت چنین مطلبی اظهار گردد
To speake in great detail.
مطلبی رابا طول وتفصیل بیان کردن
merism
بیان مطلبی کلی با ذکر وقیاس مخالف
roamer
کالک شبکه بندی شده برای کمک به قرائت مختصات
whish
باصدای هیس حرکت کردن
gaff
باصدای بلندخندیدن قلابدار کردن
rasps
باصدای سوهان گوش راازردن
rasp
باصدای سوهان گوش راازردن
highest
تند زیاد باصدای زیر
whiff
باصدای پف حرکت دادن وزیدن
highs
تند زیاد باصدای زیر
high
تند زیاد باصدای زیر
rasping
باصدای سوهان گوش راازردن
rasped
باصدای سوهان گوش راازردن
issue of fact
نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
supervisory
مربوط به نظارت مربوط به نافر امور
flop
صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flopped
صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flopping
صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
flops
صدای چلپ باصدای تلپ افتادن
deacons
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
deacon
خادم کلیسا که به کشیش یا اسقف کمک میکند سرود مذهبی قرائت کردن
to ring the curtain up or down
پرده نمایش را باصدای زنگ بالاوپائین بردن
toll
طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolls
طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
tolling
طنین موزون باصدای ناقوس یا زنگ اعلام کردن
fallacy of composition
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
acoustical
مربوط به صدا مربوط به سامعه
acoustic
مربوط به صدا مربوط به سامعه
stumping
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumps
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stump
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
stumped
بیخ وبن صدای افتادن چیزسنگین سقوط باصدای سنگین
xenial
مربوط به مهمان نوازی مربوط به مناسبات بین مهمان و میزبان
range component
عنصر مربوط به مسافت عامل مسافت شاخه مربوط به برد
distance angle
زاویه مربوط به برد سلاح زاویه مربوط به مسافت هدف
reader
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
readers
مصصح چاپخانه کتاب قرائت کتاب خواندنی
monofilament
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
civil appropriation
اعتبارات مربوط به امورپرسنلی اعتبارات مربوط به امور غیرنظامی
post script
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
apophasis
افهار مطلبی درعین حالی که گوینده بی میلی خود را نسبت به افهار ان بیان داشته
To weight up the pros and cons of something .
مطلبی راسبک وسنگین کردن (بررسی کردن )
thunders
اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
thundered
اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
thunder
اسمان غرش کردن باصدای رعد اسا ادا کردن
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
formulae
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulas
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
thready
رشته رشته باصدای باریک
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
magnetic deviation
میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه
radar discrimination
قدرت تجزیه و تحلیل هدفهای مختلف از روی صفحه رادار قدرت قرائت هدف از روی صفحه رادار
tallest
قد بلند
talll
قد بلند
megaphone
بلند گو
megaphones
بلند گو
loud speaker
بلند گو
skyscraper
بلند
willowy
بلند
loftily
بلند
grandiose
بلند
loudspeaker
بلند گو
tall
بلند
tall
قد بلند
taller
بلند
towering
بلند
pointer
خط کش بلند
pointers
خط کش بلند
highfalutin
بلند
legged
پا بلند
lengthwise
بلند
mouth filling
بلند
rumbustious
بلند
eminent
بلند
forte
بلند
amplifiers
بلند گو
amplifier
بلند گو
taller
قد بلند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com